پایان ١٤٠٠روز اول روحانی
١٤٦٠ روز پیش درست در همین ساعات مقر ریاستجمهوری یک میهمان تازه داشت. میهمان تازه، دولتی را تحویل گرفته بود که همه میدانستند وارث «هیچ» است.
مالک سابق کلید ساختمانی را به حسن روحانی تحویل داد که برای او روزهای سخت بسیاری را به همراه داشت. ١٤٦٠ روزی که بر حسن روحانی در مقر ریاستجمهوری گذشت حالا از امروز برای ١٤٦٠ روز دیگر تمدید شد. امروز او برای یکبار دیگر به مقر ریاستجمهوری میرود تا چهار سال دیگر بماند. چهار سال پیش روی حسن روحانی چقدر شبیه چهار سال قبلیاش خواهد بود؟ چهار سالی که نمیخواستند ماندنی باشد اما ماندنی شد. برای ماندن ١٤٦٠ روزهاش هم برنامهها داشتند اما برنامههایشان به در بسته خورد و در نهایت برای ١٤٦٠ روز دیگر در پاستور ماندنی شد. در همه روزهایی که گفتند بیشترین حملات به اوست که صورت میگیرد در همان روزهایی که مخالفانش را سرسختتر و قدرتمندتر از همه ارزیابی کردند. حسن روحانی در همه آن روزها ماندنی شده بود. علیه تیم در حال مذاکره در پایتخت شبنامه، بنر و بیلبورد نصب میکردند.
به گزارش بازتاب به نقل از اعتماد ، در صحن علنی مجلس وزیر خارجهاش را «خائن» خواندند. در روز تصویب متن توافق هستهای تهدیدشان کردند که در رآکتور با سیمان دفنشان میکنند. وزارتخانههایش با سختی جلو میرفتند. وزیر علوم یک سال از آمدنش نگذشته بود که استیضاح شد و چهار وزیر دیگر پیدرپی با دست رد مجلس یکدست اصولگرا مواجه شدند. رسانه ملی علیهاش بود و باز هم در نهایت متهم به بیتابی در برابر منتقدان میشد. حسن روحانی منتقدان سرسختی داشت. منتقدانش گاهی همچون دهه هفتاد نه اینبار با کفن بر تن اما از دیوار سفارت بالا رفتند و آن را به آتش کشیدند تا روابط دیپلماتیکش را تنشزا کنند.
گاهی هم در همان فضای مجازی که برای ایجاد محدودیتهای سرسخت در آن هر روز یک موج ایجاد میکردند، علیه او و افراد کابینهاش مینوشتند، عکس جعل میکردند و اتهام میزدند. در همه این روزها یک بیم وجود داشت. حسن روحانی آنقدرها برای چنین فضایی آماده نبود. کسی هم برای آماده شدن او در سال ٩٢ کار نکرده بود. نه اصلاحطلبان و نه اصولگرایان حداقل تا زمان اعلام نتایج بررسی صلاحیت کاندیداهای سال ٩٢ که آیتالله هاشمیرفسنجانی هم یکی از آنها بود به حسن روحانی فکر نکرده بودند. رد صلاحیت آیتالله هاشمی بود که همه را به فکر حسن روحانی انداخت که هم در گفتوگوهای یک نفرهاش در رسانه ملی خوش و هم در مناظرات انتخاباتی خوشتر درخشید. این آماده نبودن احتمالی حسن روحانی در کنار تصمیم دقیقه نودی اصلاحطلبان برای حمایت از او در انتخابات ریاستجمهوری این بیم را در اذهان به وجود میآورد که روحانی مقابل مخالفانش تاب نیاورد. هرچقدر هم که حامیانش دیگر توقعی نداشتند و تنها تلاش میکردند پشتش باشند اما مخالفان روحانی هر روز تریبونهای جدیدی پیدا میکردند.
روحانی اما ایستاد. آنقدر که آیتالله هاشمی هم از این ایستادگی او تعجب کرد و روحانی چند ماه پیش نقل کرد که: « آیتالله هاشمی را یکی از صبورترین افراد یافتم. خیلی صبر، تحمل و گذشت داشت. ازهمه زندگی، آبرو، فرزندان، خانواده و دوستانش مایه گذاشت و وقتی میدید که بحث انقلاب، نظام و کشور در پیش است، تحمل میکرد. در هفتههای آخر حیات، ایشان به من گفت که من از صبر شما تعجب میکنم. به ایشان گفتم شما از همه ما صبورتر هستید، گفت بله، اما وقتی دولت و تخریبها را نگاه میکنم و اینکه سکوت کردید و در برابر اینها حرف نمیزنید، گفت با این همه رفاقتی که در طول این سالها با هم داشتم، نمیدانستم تا این حد صبر دارید و صبوری میکنید.» چند کمک کوچک هم برای روحانی رسیده بود. انتخابات مجلس دهم شاید یکی از دلچسبترین خبرها برای او بود.
ترکیب یکدست اصولگرای سرسخت مجلس نهم جای خودش را به مجلس اصلاحطلب-اعتدالی داده بود که حداقل خیال او را از رابطهاش با پارلمان راحت میکرد. دیگر دهه ٧٠ نبود که مخالفان روحانی با کفن به خیابانها بیایند و به جای هر ٩ روز یک بحران، تعریف جدید هر روز یک بحران را به نمایش بگذارند اما همین انتخابات نشان میداد مردم هم دیگر مثل دهه ٧٠ نیستند تا اقدامات مخالفان حسن روحانی را باور کنند. روحانی ایستاد تا پایان ١٤٦٠روز.
شکست سکوت «وارثان هیچ»
روحانی و کابینهاش وارثان هیچ بودند. وراثی که نه تنها چیزی برایشان نمانده بود بلکه بدهیهای سنگین، وعدههای به سرانجام نرسیده و توقعات ایجاد شده نابجا مجموعهای بود که برایشان در کنار همه اقدامات مخالفان دولت باقی مانده بود. همین هم باعث شده بود که همه بخواهند از سرنوشت دولتی بدانند که اصولگرایان دوست نداشتند اسم رییس آن را که روزگاری حامی سرسختش بودند را به یاد بیاورند و همه ترجیح میدادند آن را «دولت سابق» بدانند. «دولت سابق» برای اصولگرایان تمام شده بود و برای حسن روحانی تازه شروع. اگر روحانی حرفی از اقدامات دولت قبل میزد تریبون مخالفان روشن میشد که روحانی نمیتواند کاری کند و اگر از اقدامات دولت قبل حرفی زده نمیشد این حامیانش بودند که او را متهم به کمکاری میکردند. روحانی در دولت دوازدهم وارث هیچی بود که باید برای آن بدهی هم میداد. همین هم شد که نیمی از عمر دولت او صرف آواربرداری از آن چیزی شد که به هیچ هم نمیرسید. «برجام» برای کسی در اردوگاه اصولگرایان شیرین نبود. حتی آنها که روزگاری معلم تحریمها بودند حالا هر تحرک کوچک امریکا را نقض برجام میدانستند. پازل بدشانسیهای روحانی اما با اقدامات افراطی جدید امریکا تکمیل شد تا سرور مخالفانش هم پرشورتر باشد. روحانی از نگاه حامیانش بیش از اندازه سکوت کرده بود. از «هیچی» که به او ارث رسیده بود کم گفته بود و همین کارش را سخت کرده بود. شاید هم همین شد که در مناظرات انتخاباتی اسحاق جهانگیری، معاون اول رییسجمهور زبان گویای همان ارثیهای شد که به آنها ارث رسیده بود. درست مقابل همانهایی که حامی جدی تحویلدهندگان این ارثیه بودند و حالا برای رسیدن به پاستور دنبال زیر پا گذاشتن روحانی بودند هرچند هشدار تکراری ذهنشان فراموش کردن «دولتهای نهم و دهم و حمایتشان از آن بود.» اسحاق جهانگیری در همان مناظرهها بود که تا اندازه زیادی از ارثیهای که به دولت یازدهم رسیده بود، سخن گفت و دل حامیان حسن روحانی را قرص کرد که آن سکوت قرار نیست ادامهدار باشد.
آنچه شد و آنچه نشد
١٤٦٠ روزی که حسن روحانی میهمان ریاستجمهوری بود با کامیابیها و ناکامیهای متعددی روبهرو بود. کام دولت و مردم با توفیق در پرونده هستهای شیرین بود هرچند کام مخالفان دولت تلخ بود. روحانی دنبال اقتصادی بود که همه میگفتند در سالهای قبل چیزی از آن باقی نمانده است. کنترل تورم از یک سوی ماجرا و همینطور تلاش برای رشد اقتصادی و سامان دادن به یارانههای نقدی که مصیبت اعظم دولت شده بود. یارانههای نقدی از همان ارثیههای دولت قبل بود که در روزهای ریاستجمهوری حسن روحانی همه از نادرستبودنش سخن میگفتند اما کسی شجاعت پایان دادن به آن را پیدا نکرد. سیاست داخلی همچنان فرزند نامحبوب حسن روحانی بود. از همان روز اولی که یک وزیر اصولگرا برای وزارت کشور انتخاب شد حسن روحانی نخستین انتقادها را به جان خود خرید. در همه چهار سال اخیر هم تمرکز دولت بر سیاست خارجی و اقتصاد صدای حامیان او را درآورده بود که سیاست داخلی را نمیبیند. روزهای رقابتهای انتخاباتی اما شاید تنها روزهایی بود که روحانی خود به میدان سیاست داخلی آمده بود اما آن روزها هم موقتی بودند. جریانهای سیاسی از «گفتوگو و وفاق ملی» سخن میگفتند و روحانی دغدغه اقتصاد داشت. جریانهای سیاسی از لزوم وجود شرایط یکسان آزاد سخن میگفتند و دولت در فکر سیاست خارجی بود. ١٤٦٠ روز حسن روحانی در پاستور بهگونهای پایان یافت که سیاست داخلی همچنان یک فرزند نامحبوب ماند و شرایط کمتر نشان میدهد که در چهار سال باقیمانده هم این فرزند در چشم دولتی که مشکلات بسیار دارد ،محبوب شود.
روحانی متفاوت از ٩٢
میان روحانی ٩٢ تا روحانی ٩٦ فاصلهای طولانی وجود دارد. حسن روحانی ٩٢ چهار سال پیش در چنین روزهایی میدانست که تنها دو روز دیگر تا نشستن پشت صندلی ریاستجمهوری فاصله دارد. میدانست که ارثیه گرانبهایی از کشور برایش نمانده است، اما نمیدانست که تا ١٤٦٠ روز دیگر قرار است تا چه اندازه تهمت بشنود. نمیدانست هم که آنقدر تغییر میکند که انتخاب اجباری اصلاحطلبان در سال ٩٢، تنها چهار سال بعد میشود انتخاب اصلی آنها. تصور نمیکرد که حامیان ائتلافیاش که ترکیبی از اصلاحطلبان و اعتدالیون در سال ٩٢ بودند در سال ٩٦ آنقدر زیاد و متهم شوند که چهار سال بعد به دلیل حمله چند نفر قلیل به او در حاشیه راهپیمایی روز قدس «حامی روحانیام» را به ترند اول جهان تبدیل کنند. چهار سال پیش نه روحانی تصور میکرد که مرداد ٩٦ اینگونه تمام شود و نه حامیان او تصور میکردند که در دل روحانی محافظهکار ٩٢ چنین مردی باشد که در رقابتهای انتخاباتی ٩٦ ظاهر شد. روحانی در چهار سال اخیر تغییرات بسیار داشت. شد همان رییسجمهور پاسخگویی که اصلاحطلبان میخواستند. همان مردی که کشورهایی که سالها بود ایران را از یادها برده بودند برای سفر به ایران یا دعوت کردن از او تلاش کنند. روحانی تغییرات بسیار در این سالها داشت و همین هم حامیان او را افزایش داد تا رای ١٨ میلیونیاش در سال ٩٢ اینبار با وجود ائتلاف سرسخت اصولگرایان به ٢٤ میلیون نفر برسد که شاید اگر کمی برنامهریزی بیشتر در روند رایگیری بود به ٢٧ میلیون نفر هم میرسید. هرچه هست تغییرات رفتاری حسن روحانی در چهار سال گذشته سخت به دل حامیانش نشست و مشخص نیست که آیا او در چهار سال باقیمانده که دیگر خبری از انتخاب شدنش نیست هم تغییری در مسیر خواستههای حامیانش خواهد داشت یا خیر؟
نخستین رویارویی روحانی
تا نخستین رویارویی حسن روحانی با پایگاه رایش مدت زیادی نمانده است. «کابینه دوازدهم» دقیقا همان جایی است که نخستین برخورد روحانی و پایگاه رایش را تشکیل میدهد. در همه روزهای اخیر پایگاه رای روحانی یک نگرانی مشترک داشته است و این نگرانی «تشکیلدهندگان کابینه دوازدهم» بوده است. امروز که مراسم تنفیذ برگزار شد و شنبه که مراسم تحلیف برگزار شود مدت زمان زیادی تا مشخص شدن اطرافیان روحانی در چهار سال پیشرو باقی نمیماند. روحانی میتواند در همین ابتدای کار نشان دهد که تا چه اندازه صدای پایگاه رایش را شنیده است. شنیدهشدنی که شاید تکلیف رابطه حامیان او را با خودش در همه چهار سال باقیمانده روشن کند. حامیان روحانی بیش از هر چیزدیگری یک خواسته دارند که آن هم ماندگاری ورژن بهار ٩٦، مرد ساکن نهاد ریاستجمهوری در همه ١٤٦٠ روز باقیمانده است.