پایان سلبریتی – مجری‌ها در تلویزیون؟

    کد خبر :534753

این‌بار خبر نه کوتاه بود و نه تلخ؛ حضور بنیامین بهادری خواننده پاپ کشور در برنامه «ماه ماه» به‌دلیل آنچه «نداشتن تجربه اجرای تلویزیونی» و «متناسب نبودن نفس حضور یک خواننده و سلبریتی در قامت مجری ویژه برنامه افطار» گفته شد، مورد مخالفت مرتضی میرباقری، معاون سیما قرار گرفت.

محمدرضا گلزار، حمید گودرزی، پژمان بازغی، اکبر عبدی، رامبد جوان، کامران تفتی، امیرعلی دانایی، دانیال عبادی و… چهره‌هایی هستند که خود را در قاب تلویزیون جا داده‌اند یا جا گرفته‌اند. برخی چهره‌ها که در دهه 80 و 70 ضامن فروش بالای فیلم‌های سینمایی بودند، شاید مدافعان حضور این چهره‌ها بگویند که در همه‌جای جهان وقتی دوره بازیگران در سینما به پایان می‌رسد و افت می‌کنند به تلویزیون می‌روند و نمونه‌هایی هم بیاورند. حرف‌شان درست است. اما چقدر ساختار سینما و تلویزیون ما و آنها شبیه به هم است. چند نفر از بازیگران داخلی که به اجرا رو آورده‌اند سعی کرده‌اند در کار اجرا یاد بگیرند و پیشرفت کنند؟ زمانی که یک چهره مشهور تفاوتی بین اجرا و بازی قائل نیست و با اطلاعات اندک وارد حوزه اجرا می‌شود، نتایجش چیزی است که الان شاهدش هستیم.

حضور سلبریتی‌ها چند سالی است که در تلویزیون رونق گرفته و با حضور پررنگ اسپانسرها و اصرار آنها بر استفاده از سلبریتی‌ها به‌منظور جذب مخاطب و تعیین‌کننده بودن نقش‌شان در برنامه‌سازی تلویزیون، این فضا در دو، سه سال اخیر شدت هم گرفته است. حضور پررنگ سلبریتی‌ها در سیما همزمان با ورود اسپانسرها به تلویزیون است.

اسپانسرهایی که به‌دنبال بازگشت سرمایه‌شان هستند و حتی از پرداخت دستمزدهای کلان به این چهره‌های مشهور ترسی ندارند و می‌دانند که طبقاتی از جامعه به محتوای برنامه اهمیتی نمی‌دهند و حضور یک سلبریتی برای ویترین برنامه‌ای متوسط را کافی می‌دانند. این حضور حداکثری، صدای معاون سیما را هم درآورد. میرباقری اسفند سال گذشته گفته بود اسپانسرها به‌عنوان بازیگران اصلی میدان، گرفتاری زیادی برای آنها ایجاد کرده‌اند و هر میزان حضورشان بیشتر شود، کار غیرحرفه‌ای می‌شود.

اجازه دهید برای فهم بیشتر مطلب به سال‌های قبل برگردیم؛ به زمان‌هایی که خبری از سلبریتی و فضای مجازی نبود و مجریان برنامه‌های محبوب تلویزیون حتما چهره‌های خاصی نداشتند. به این اسم‌ها دقت کنید: مرحوم منوچهر نوذری، مسعود روشن‌پژوه، محمود شهریاری، عموقناد و… کدام یک سلبریتی با تعریف امروز بودند؟ تکیه برنامه‌سازی بر چهره نبود و محتوا، ساختار و کارگردانی حرف اول را می‌زد.

اینکه تلویزیون با پررنگ کردن حضور سلبریتی‌ها، مستقیم یا غیرمستقیم، تعریف و پیام جدیدی از منزلت اجتماعی به مخاطب می‌دهد، مساله بزرگی است که وسط دعواهای سیاسی فراموش می‌شود. اختصاص شأن و جایگاه بیش از اندازه به سلبریتی‌ها و پرداخت رقم‌های سرسام‌آور در کوتاه‌مدت بر خانواده‌ها و در بلندمدت بر جامعه تاثیر می‌گذارد.

برگردیم به ماجرای بنیامین و مخالفت میرباقری با حضورش. البته این مخالفت شاید در لایه‌های زیرین جنگ قدرت مدیران شبکه سه و معاونان سیما باشد. اما فارغ از علتش، شاید وقت آن رسیده باشد که عقلای صداوسیما متوجه شوند که برای مقابله با شبکه‌های ماهواره‌ای، استفاده از سلبریتی‌ها حکم دست را دارد در برابر سیل. مقابله با سیل شبکه‌های ماهواره‌ای، کار اساسی می‌خواهد نه رفتارهای هیجانی و مقطعی. این میان اما شاید بخشی از مردم هم مقصر باشند.

بازار حضور و تعدد سلبریتی‌ها، بازار عرضه و تقاضاست. یکی از مهم‌ترین دلایلی که یک بازیگر معمولی یک‌دفعه تبدیل به سلبریتی می‌شود، دیده‌شدن و افزایش دنبال‌کننده‌های مجازی‌اش است. وجود عرضه و تقاضا مثل هر بازاری اینجا هم اهمیت دارد. تا وقتی افرادی هستند که برایشان رنگ و غذای مورد علاقه بازیگرشان همچنان مهم است، تلویزیون هم برایش وجاهت ایجاد می‌شود تا از جیب اسپانسر، این چهره‌ها را پشتیبانی مالی کند. هرچند در بزنگاه‌ها این سلبریتی‌ها بودند که نمک خوردند و نمکدان را یا شکستند یا به مکان نامعلومی پرت کردند.

الان فرصت مناسبی است که داستان سلبریتی و تلویزیون برای همیشه اصلاح شود. بهتر از همه می‌دانیم که نه سلبریتی‌های‌مان تحمل و ظرفیت چنین فشار و مسئولیتی را دارند و نه تلویزیون می‌تواند با این فرمان ادامه دهد. راه سلبریتی و تلویزیون باید جدا شود. ظاهرا باید برگشت به دوران طلایی تلویزیون در دهه‌های 60 و 70 و به تقویت برنامه، متن و کارگردانی پرداخت.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید