ولایتی: «تراریخت» ریشه «حیات» را در این سرزمین می‌زند

    کد خبر :107147

علی‌اکبر ولایتی با اشاره به ابعاد جهانی تراریخته، گفت: طرفداران تراریخت نمی‌توانند نگرانی‌ها را برطرف کنند؛ همانطور که قبلاً عرض کردم ایران با این طرح تبدیل به کویرلم‌یزرع می‌شود؛ حداقل باید در امری که به حیات مردم مربوط است، ریسک نکنیم.

علی‌اکبر ولایتی در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی چهره‌ای شناخته‌شده است. اوایل سال 96، خبری در رسانه‌ها انعکاس پیدا کرد که نشان می‌داد وی در زمینه محصولات دست‌ورزی ژنتیک، اظهاراتی داشته و از درگاه مهمی به این مسئله ورود کرده است.

از همان زمان پیگیری برای گرفتن نظرات این سیاستمدار کهنه‌کار آغاز شد، اما تغییر و تحولات ساختاری در دانشگاه آزاد ــ که او آنها را هدایت می‌کند ــ موجب شد این دیدار با چند ماه تأخیر مواجه شود. در روزهای میانی شهریور 96، بالاخره فرصت گفت‌وگویی در محل دفتر او در دانشگاه علوم تحقیقات فراهم شد.

ولایتی به هر سؤال با دقت توجه می‌کرد و بدون هیچ عجله‌ای بعد از سنجیدن جوانب موضوع، آرام و شمرده پاسخ می‌داد؛ او درخصوص محصولات تراریخته معتقد است «کشت این محصولات، زیست‌بوم کشور را به ناکجاآباد حواله خواهد کرد»، ضمن اینکه اقدامات جریان پشتیبان این جریان را بشدت زیر سؤال برد. پاسخهای دقیق او نشان داد تا چه حد به جریانهای راهبردی و فراملی اشراف دارد. این جلسه حواشی خواندنی بسیاری داشت که شاید بعدها منتشر شود. امید است این گفت‌وگو در حوزه دستکاری ژنتیک، گرهی از کار هموطنان بگشاید.

* * * * * *

س: با سلام و عرض تشکر از اینکه این فرصت را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار دادید. موضوعی که ما اکنون خدمت شما هستیم، موضوع چالش‌برانگیز محصولات دست‌ورزی شده ژنتیک است که به نامهای «تراژن» یا «تراریخت» هم شناخته می‌شود. اخبار جسته و گریخته‌ای از نظرات شما در این حوزه منتشر شده، اما با توجه به نگاه دقیق و تجربه گران‌سنگ حضرتعالی در جریان‌شناسی سیاسی و راهبردی، خواهش می‌کنیم نظرتان را در حوزه این محصولات بفرمایید.

دکتر ولایتی: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. اول یک تعریفی از وضعیت اقلیمی کشورمان داشته باشیم و ببینیم که باید با اقلیم‌مان چه کنیم و این چه سرمایه‌ای است که نباید در معرض خطر قرارش بدهیم.

اقلیم ایران، از نظر تنوع اقلیمی، تنوع حیاتی و زیست‌محیطی، اگر نگوییم یک اقلیم بی‌نظیر، باید بگوییم کم‌نظیر است. ما در ایران تقریباً 8 هزار نوع گیاه داریم. مرحوم دکتر علی زرگری که چند جلد کتاب گیاه‌شناسی نوشتند، و به تعبیر مبالغه‌آمیز وجب به وجب خاک ما را گشتند کتابی در این زمینه نوشتند؛ 2 هزار گونه از این 8 هزار گونه، گیاهان دارویی هستند، که این هم در نوع خودش بی‌نظیر است؛ حتی وقتی جاده‌ای در دامنه کوه می‌زنند و ارتباط محیطی قسمتهای بالا و پایین یک کوه را قطع می‌کنند، یک بخشی از گیاهان آن منطقه را از بین می‌برند؛ موضوع اینقدر دقیق است.

این شرایط طی میلیونها یا میلیاردها سال شکل گرفته و این شده که می‌بینیم، و تنوع گیاهی ما متناسب با شرایط محیطی و بر مبنای «بقای اصلح» باقی مانده است.

بر هم زدن سیستم ژنتیکی گیاهان به امید محصول بیشتر و یا آفت کمتر، ظاهر قضیه است. چون مطالعات کافی نشده، حداقل می‌توان گفت که ریسک است. بر هم زدن سیستم ژنتیکی که طی میلیونها سال شکل گرفته و این اقلیم بی‌نظیر را در ایران بوجود آورده که ما انواع گیاهان و موجودات را داریم، درست نیست.

درمورد حیوانات بی‌توجهی‌ها موجب شده، شرایطمان این باشد که هست؛ در مورد گیاهان حتماً باید مراقبت کنیم و از تجربه کشورهایی که با این امر مخالفت می‌کنند یا حداقل بین محصولات ارگانیک و تراریخته تفکیک قائل می‌شوند، استفاده کنیم.

البته بطور طبیعی محصولات ارگانیک گرانتر از محصولات تراریخته است. لذا یک کاری است که نمی‌دانیم عاقبتش چیست؛ حداقلش این است که تردید هست که این کار مفید است یا مضر، فایده فوری و ضرر درازمدت دارد. اگر شما سیستم ژنتیکی بومی را به هم زدید و چیز جدیدی آوردید، و اختلال ایجاد کردید بعد معلوم نیست از عهده اصلاحش برآیید.

لذا هم احتیاط حکم می‌کند که ما تا مطالعه کامل نکردیم، بی‌محابا وارد این صحنه نشویم، دیگر اینکه از تجربه دیگران که پایه‌گذار این موضوعات هستند پند بگیریم. آنها که باعث و بانی این نوع کارها و تغییرات ژنتیکی هستند، خودشان نیمه راه متوجه عوارض احتمالی شده اند، مثلاً کشوری مثل آلمان، در موضوع تراریخته، خیلی کار کرده و بیشترین ممانعت را در کاربرد محصولات تراریخته دارد. بعضیها هم هستند که بی‌دریغ از این کار حمایت می‌کنند؛ نمی‌دانیم چرا؟!

س: آقای دکتر! کارگروه پژوهشی، با پرونده‌ای حجیم و ذوابعاد مواجه شده‌اند. در واقع سطح بسیار بالای اقدامات سیاسی و امنیتی در این حوزه توسط برخی نهادهای فراملی، مایه تعجب است. یک کسی مثل «دیوید راکفلر» پایه‌گذار نهادهای جهانی راهبردی مانند «بیلدربرگ» است، در اجلاس سالانه آن که از سال 1954 لاینقطع برگزار شده، افراد تأثیرگذاری مانند مسئول ناتو، رئیس سیا، ژورنالیستهای برجسته، یا مثلاً «هنری کیسینجر» و بسیاری افراد خاص ــ به تعبیر خودشان ــ برای برنامه‌ریزی یک‌ساله «ابَر روندهای دنیا» گرد هم می‌آیند. بعد می‌بینیم همین دیوید راکفلر، در حوزه «ژنتیک گیاهی» فعال است و بنیانگذار و تنها مجری برنامه‌هایی مانند «انقلاب سبز» دردهه 1960 و 1970 میلادی است ــ انقلاب سبز همان انقلاب و تحول در ایجاد کشاورزی صنعتی است که سموم را به سفره مردم وارد کرد.

این فرد بعدها ــ در سالهای اخیر ــ نهادهایی مانند «بنیاد جایزه جهانی غذا» را پایه‌گذاری و وقف کرده است. رأس این بنیاد چه کسی است؟ «کنت مایکل کوئین»؛ که به نقل متواتر و اذعان خودش، از زمان جنگ ویتنام، ارتباط وثیق و محکمی با «هنری کیسینجر» دارد، یا در سوابقش می‌خوانیم عضو شورای عالی امنیت ملی امریکا بوده؛ چنین فردی مسئول این بنیاد است.

 

کنت مایکل کوئین، مقام امنیتی بلندپایه آمریکایی در ایران

مشاوران این بنیاد چه کسانی هستند؟ سایت این نهاد می‌نویسد که «سوپر ادوایزر» این بنیاد، دو رئیس‌جمهور گذشته امریکا هستند؛ «جرج بوشِ» پدر و «جیمی کارتر»؛ یعنی اینها محللهای سیاسی هستند؛ یا در سایت‌شان که بررسی می‌کنید تجمع صهیونیستهای مارک‌دار دنیا را هم یکجا به‌عنوان تأمین‌کننده مالی ثابت این نهاد مشاهده می‌کنید.

خب؛‌ اینها در این بنیاد چه می‌کنند؟ مدعی هستند که تحت‌پوشش نام «خیریه» و با بهانه «تأمین غذای مردم گرسنه» و این قبیل شعارها فعالیت می‌کنند. اما درحقیقت دو کارکرد هم دارند؛ اول اینکه هر سال با برگزاری اجلاسهای مفصل از سراسر دنیا چند هزار نفر را دعوت می‌کنند و از فعالان برجسته شبکه خودشان تقدیر می‌کنند. با حضور چه کسانی؟ مثلاً «بان‌کی‌مون» و «کوفی‌عنان». می‌بینیم که سطح کار به لحاظ سیاسی چقدر بالاست. بعد هم اینکه به آموزش دادن بیوتکنولوژیست‌های کشورهای دیگر در شاخه گیاهی مشغول هستند و بعد هم آنها را به کشورهایشان گسیل می‌کنند؛ خودشان هم اذعان دارند که این شبکه را حفظ می‌کنند.

این روند آموزشی از چه زمانی پایه‌گذاری شده؟ از سال 1959 با تشکیل مرکزی به نام «ایری» استارت خورده، و حداقل 154 ایرانی در این مرکز تحصیل کرده‌اند. کار در این سطح راهبردی پیگیری می‌شود.

حالا آن فردی که رأس بنیاد جایزه جهانی غذاست (کنت مایکل کوئین) سال 1393 به ایران آمد و جریان داخلی از او پذیرایی مفصلی کرد و حتی به او جایزه داد و قرارهایی هم منعقد شد که در برخی موارد آشکار بوده و در بسیاری موارد هم پنهان بوده که ما در تحقیقاتمان به بخشی از آنها دست پیدا کردیم، حتی بعضی مقامات اجرایی را هم ناخواسته در دام او انداختند.

سالهاست – حدود دو دهه – که نفرات مارکدار و شناخته شده از آن بنیاد، مثلاً پایه‌گذار دانشی آنها، یا برندگان جوایز سالانه آنها به ایران سفر می‌کنند و در مراکز دانشی و اجرایی ما حضور جدی و فعال دارند و پشت درهای بسته قراداد امضا می‌کنند. از این سو هم که مثل همه علوم دیگر رفت و آمد پرحجمی برای آموزش و هماهنگی وجود دارد؛ یعنی به نظر می‌رسد یک شبکه بین‌المللی قوی سیاسی و امنیتی با مرکزیت آمریکا بر این جریان دستکاری ژنتیکی در حوزه گیاهی احاطه دارد.

افشا شدن این جریان موجب شده صاحبنظران این حوزه در سه زمینه «زیست محیطی»، «سلامتی» و از همه مهمتر «کنترل و امنیت غذا» نگران باشند. به نظر می‌رسد از این سه، مهمترین هدف این شبکه گسترده، تأثیرگذاری در «امنیت غذایی ملتها»، و بدست گرفتن کانالهای کنترل غذای مردم دنیا و بخصوص کشورهایی مانند ایران باشد.

نظر حضرتعالی را می‌خواهیم بدانیم؛ که به‌دلیل اشراف‌شما بر جریانات سیاسی، برای ما بسیار مهم است.

دکتر ولایتی: بله؛ ببینید؛ ما اگر به استعدادها و ظرفیتهای داخل کشور خودمان توجه کنیم، تقویت و پرورش آنها موجب خودکفایی غذایی خواهد شد. یک موقعی مرحوم مدرس در مجلس به تخت‌قاپو کردن عشایر اعتراض کرد؛ «تخت قاپو» یعنی اسکان؛ اصطلاح آن زمان بود؛ ایشان می‌گفت شما که این کار را می‌کنید می‌ترسم که یک روزی مجبور شویم گوشت از خارج وارد کنیم. مرحوم مدرس می‌گفت هر دو، موافق و مخالف، معتقدیم که یک چیز مصیبت است و آن هم وارد کردن گوشت از خارج است.

ما تا سال 42 گندم صادر می‌کردیم. حالا ممکن است بگویند جمعیت کم بوده؛ اما امکانات و تکنولوژی و بهداشت دام هم پیشرفت کرده و دامها رها نیستند و می‌شود کاری کرد که متناسب با افزایش جمعیت، نوع پرورش دام نیز متفاوت باشد و در این زمینه هم خودکفا باشیم؛ در سالهای دهه 70 طرح خودکفایی گوشت، یک طرح شدنی بود، که اقداماتی هم شد ولی ادامه پیدا نکرد.

به هر حال استفاده از برخی بذرها و گیاهانی که مخصوص این منطقه یا مناطق مختلف ما هستند و اصلاح آنها با فناوری بومی و نه تکنولوژی وارداتی باید مدنظر باشد.

چون انسانهایی پشت قضیه هستند که در ابعاد سیاسی حسن‌نیت اینها به اثبات نرسیده که هیچ، سوء‌نیت اینها محرز است. چگونه است که اینها فکر تغذیه مردم دنیا هستند؟ در حالی که یکی از عادات مضره کمپانیهای امریکایی این بود که گندم را به دریا می‌ریختند که قیمت آن کاهش پیدا نکند و متضرر نشوند. لذا حسن نیت سیاسی حتماً ندارند؛ صِرف اینکه اینها پشتش هستند و جایزه می‌دهند، قابل تأمل است.

الآن هم همین آمریکایی‌هایی که چهره خودشان را آرایش می‌کنند، و ظاهرشان دلسوزی برای تغذیه مردم دنیاست و به اصطلاح تلاش می‌کنند که سوء‌تغذیه را از بین ببرند و مردم دنیا حداقل نیاز را بدست بیاورند؛ همین‌ها طوری یمن را محاصره و از سعودی حمایت می‌کنند که مردم یمن به حداقل غذا دسترسی ندارند.

یک موقع برخی موارد را می‌بینید، مثل همین «محدودیت نسل» که جایزه می‌دهند به جاهایی که موفق شدند رشد جمعیت را متوقف یا معکوس کنند؛ در حالی که در کشورهای اروپای شمالی و جاهای مختلف بواسطه اینکه نسل‌شان رو به کاهش است، به کسانی که از دو بچه بیشتر داشته باشند جایزه می‌دهند؛ درست برعکس.

و لذا به لحاظ سیاسی انسان مظنون است؛ به لحاظ علمی هم آن گندمی که با آب کم سازگاری دارد و با همین باران کمی که ما در کشور داریم می‌سازد و دیم ما به ثمر می‌رسد، این را تغییر دادن بدون اینکه بدانیم عاقبتش چه خواهد شد وارد یک وادی تاریک شدن است که از انتهای آن خبر نداریم.

کسانی هم که طرفدار هستند نمی‌توانند این نگرانی را برطرف کنند؛ نمی‌توانند بگویند اگر دیگران بعضی اتصالات تکنولوژی را که بین ما و آنها برقرار می‌شود قطع کردند یا حین انتقال بعضی از نمونه‌های ژنتیکی یک طرح غیرمطلوبی را وارد کنند و ما متوجه نشویم و برای همیشه یک نسل گیاهی مفید ما از بین برود، آن‌وقت چه باید کرد. همانطور که قبلاً عرض کردم تبدیل به یک کویری می‌شود؛ این امکان هم کم نیست.

حالا که اینطور است اقلش این است که در امری که به حیات مردم مربوط است، ریسک نکنیم.

س: افرادی که موافقند، در بازه‌های کوتاه‌مدت ارزیابی می‌کنند و نهایتاً به این می‌رسند که مشکلی ندارد و اعلام می‌کنند ما مشکلی ندیدیم؛ محاجه می‌کنند که چون در این فاصله مشکلی نداشته بعید به نظر می‌رسد که در درازمدت هم اشکالی داشته باشد.

دکتر ولایتی: ببینید؛ یک موقعی تبلیغ می‌کردند که انواع برنجهای دیگر را از تایلند و جاهای دیگر بیاوریم؛ این از طرف برنج‌کارها استقبال نشد، و خوب شد که استقبال نشد. چون برنج ایرانی در تمام دنیا از نظر کیفیت بی‌نظیر و منحصر به فرد است. بعضی‌ها برای آن طرف آب یک کیسه 10 کیلویی برنج هدیه می‌فرستند. این کیفیت را به قیمت کمیت بالا از دست بدهیم، و کشاورز ما زیر بار این اقدامات و پیشنهادات برود و بعد از این نسل موجود بعد از چند سال ــ نسل جدید که بوجود می‌آید ــ از آن نوع سنتی و بومی کشت و انتخاب و عمل‌آوری برنج بیگانه شود. چیزی که جزء امتیازات ماست، حالا این کیفیت را از بین ببریم، و برنجی با شناسنامه مجهول که معلوم نیست با آفتهای بومی چه می‌کند، بیاوریم؟

لذا وارد شدن به این چرخه زیستیِ به‌مرور شکل گرفته، پایدار مانده و سالم ایران بدون اینکه بتوانیم آینده‌اش را پیش‌بینی کنیم، سرنوشت زیست‌محیطی کشور را به ناکجاآباد حواله کردن است.

منبع:تسنیم

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید