وقتی اصولگرایان حتی موج سواری هم بلد نیستند
درست از روز ۲۴ آبان ۹۸ و همزمان با سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین در کشور، اصولگرایان فرصت را برای حمله به دولت حسن روحانی مناسب دیدند و هرگز گامی عقب ننشستند؛ این در حالی است که این تصمیم، تصمیم شورای عالی هماهنگی قوای سه گانه بوده و نه دولت؛ اصولگرایان نیز کاملا از این موضوع آگاه بودند، اما نمیخواستند چنین فرصتی را از دست بدهند. از همین رو تلاش کردند تا افکار عمومی را جهت دهی کرده و علیه دولت هدایت کنند.
از جمله این هجمهها به دولت، اظهارات تند محمدباقر قالیباف بود؛ فردی که در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ رقیب روحانی بود. قالیباف که گفته میشود خود این روزها در اندیشه طراحی نحوه حضور یا ابراز وجود در انتخابات مجلس است، ترجیح داد تا روحانی را به اقدامات انتخاباتی متهم کند. از همین رو گفت: «رئیس جمهور در هفته منتهی به این اتفاق اجرائی پر اهمیت که بار روانی و اقتصادی برای مردم دارد، به جای زمینه سازی برای آرامش مردم و همراه نمودن آنها، کمپین سیاسی و انتخاباتی خود را در سفرهای استانی کلید میزند.» او از نفس افزایش قیمت بنزین هم به شدت انتقاد کرد و با تکرار چندباره کلمه «مردم»، تلاش کرد تا خود را حامی «مردم» و طبعا دولت و حسن روحانی را در مقابل مردم توصیف کند: «مردم احساس میکنند به میزان ظرفیتها و استعدادهای کشور از مزایا بهره مند نمیشوند. در حالی که گفته میشود ما به منابع جدید نفتی دست یافتیم، مردم نمیپذیرند که چند روز بعد قیمت بنزین بالا برود. مردم نگران آینده خود هستند.»
تردیدی نیست که نزدیک بودن به زمان برگزاری انتخابات مجلس یازدهم در اسفندماه سال جاری، ولع جریان اصولگرا برای هجمه به دولت را تشدید کرده و همین موضوع از دلایل انتقادهای تند و تیز آنهاست.
نکته قابل تامل در اظهارات اصولگرایان، تاکید بیش از حد آنها بر «حق مردم برای اعتراض» است. رسانههای اصولگرا در روزهای اخیر پر شده است از حمایت اصولگراها از این «حق مردم». تقریبا هیچ اصولگرایی نمانده که بر این «حق مردم» تاکید نکرده باشد. این موضوع از آن جهت عجیب است که سابقه اصولگرایان با به رسمیت شناختن «حق اعتراض» سنخیتی ندارد.
کمی دقت در همین رویدادهای اعتراضی ناشی از افزایش قیمت بنزین نشان میدهد که اصولگرایان چیزی به نام حق اعتراض مردم را در عمل و نه در حرف، به رسمیت نمیشناسند. دم خروس این موضوع در ماجرای قطعی اینترنت بیرون زد. اتصال ایران به اینترنت جهانی از روز ۲۵ آبان ماه قطع شد و بیش از یک هفته به طول انجامید و حتی اکنون نیز به طور کامل وصل نشده است. طبعا حمایت از قطعی اینترنت نمیتواند با ادعای دفاع از حق مردم همخوانی داشته باشد. اصولگرایان پرسروصدایی که این روزها از هر تریبونی برای سخنرانی استفاده میکنند، اگر مدعی دفاع از حق مردم هستند، چرا این موضوع نقد یعنی قطعی اینترنت را رها کرده اند؟ آیا آنها دسترسی به اینترنت – یک اینترنت ساده و نه موضوعاتی مانند اینترنت بدون فیلتر و … – را مصداق «حق مردم» نمیدانند؟ کار به جایی رسیده که نه تنها هیچ انتقادی در کار نیست بلکه برخی از آنها به صراحت از قطعی اینترنت حمایت میکنند. یکی آن را ابزار دشمن میداند، دیگری از اینکه چرا زودتر از اینها قطع نشده بود انتقاد میکند و یکی آن را عامل توقف اعتراضات میداند. حجت الاسلام سید احمد خاتمی حتی از این هم فراتر میرود و درخواست میکند که اینترنت دیگر «باز نشود»: «از تدبیرهای ستودنی در این ماجرا قطع اینترنت بود؛ اگر مسئولین میخواهند اهمیت کار را درک کنند ببیند دشمن و شبکههای خارجی چقدر ناراحت اند از این اتفاق؛ این یعنی لانه زنبور را شناسایی کردند؛ از آنها درخواست میکنم، پیامرسانهای داخلی را تقویت کنند و اینترنت بومی را هر چه زودتر راه اندازی کنند؛ اگر در این کار کوتاهی کنید در پیشگاه خدا جوابی نخواهید داشت. تقاضا دارم اینترنت را باز باز نکنید. دیدید که به مردم جنایت یاد میدادند.»
طبعا دولت روحانی در این ماجرا بی تقصیر نیست؛ نحوه رفتار و ادبیات دولت در مواجهه با تحولات اخیر، از شخص رییس جمهور گرفته تا برخی دیگر از مقامهای دولت به شدت انتقادبرانگیز است، اما این موضوع باعث نمیشود که بخواهیم اصولگرایان را با آن سابقه مشخص و عملکرد آنها در همین قضیه قطعی اینترنت را ناگهان مدافع حق مردم بدانیم. نیازی نیست اصولگرایان از حق مردم دفاع کنند؛ آنها اگر راست میگفتند از همین قطعی اینترنت دست کم حمایت نمیکردند.