هنوز نمی‌توان گفت نتانیاهو به پایان راه رسیده است

    کد خبر :621615

نوام یوران، پژوهشگر و مدرس در دانشگاه برایلان است. او که در زمینه تاریخ، فلسفه اقتصاد، تاریخ سرمایه‌داری و نظریه رسانه تحقیق و مطالعه می‌کند، از اعضای جبهه دموکراتیک برای صلح برابر یا «هدش» است.

به گزارش شرق، ازجمله آثار تألیفی این نویسنده می‌توان به «پول چه می‌خواهد: اقتصاد میل» (منتشرشده در سال 2014 از سوی دانشگاه استنفورد) اشاره کرد. آنچه در ذیل می‌آید، پیش‌بینی او از چگونگی تشکیل کابینه اسرائیل و توافق احتمالی احزاب اسرائیلی با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر کنونی این رژیم است:

 

فهرست مشترک پیش‌تر از حزب آبی و سفید حمایت کرده بود؛ اما با خروج حزب بلاد، این امر محقق نشد. دلیل این اختلاف میان اعضای فهرست مشترک چه بود؟

 

طبیعتا حزب بلاد قوی‌ترین مخالف در زمینه همکاری با حزب آبی و سفید ‌بود؛ با‌این‌حال، این احتمال وجود دارد که آنها به درخواست آبی و سفید از حمایت خود دست کشیدند. قضیه بر سر منافع مشترک احزاب مخالف است. از چهار حزب حاضر در فهرست مشترک، بلاد بیشترین انتقاد را از صهیونیسم دارد و خواستار احقاق حقوق جمعیت فلسطینی اسرائیل است. در مذاکرات میان سران فهرست مشترک، بلاد احتمالا مانعی بر سر حمایت از بنی گانتس بود. پس از بیانیه فهرست مشترک مبنی بر معرفی بنی گانتس به‌عنوان نامزد ائتلاف، رسانه‌ها گزارش دادند آبی و سفید ترجیح می‌دهد شانس نخست تشکیل کابینه را از آنِ خود نکند؛ دلیلش هم این است که در‌حال‌حاضر این حزب هیچ شانسی برای تشکیل ائتلاف ندارد؛ اما چنانچه بنیامین نتانیاهو در این زمینه تلاش کند و شکست بخورد، ممکن است آبی و سفید بتواند در این زمینه اقدام کند. پس از این بود که بلاد از حمایت از آبی و سفید دست برداشت. این اقدامی غیرعادی بود. تا‌به‌حال فهرست مشترک در اتحاد خود دچار شکاف نشده بود. «این عوده»، رهبر فهرست مشترک، بعدها تأیید کرد این اقدام به درخواست حزب آبی و سفید انجام شد.

 

چنانچه نتانیاهو بتواند در تشکیل کابینه به نتیجه برسد، چیدمان احتمالی را چگونه می‌بینید؟

 

اگر نتانیاهو بتواند تشکیل کابینه دهد که البته ما امیدواریم چنین نشود، تقسیم وزارتخانه‌ها به احتمال زیاد تفاوتی با وضعیت فعلی نخواهد داشت. حزب راست‌گرای یمینا احتمالا می‌خواهد وزارت آموزش را برای خود نگاه دارد که در راستای گسترش سستی [سیاسی] در میان نسل جوان به کار می‌رود. احزاب مذهبی شاس و اتحاد یهود، امور داخلی و بهداشت را در اختیار خواهند گرفت. اتحاد یهود نماینده جامعه اشکنازی ارتدکس است و همچنان میراث ضدصهیونیستی خود را حفظ می‌کند؛ بنابراین این حزب وزارت را نخواهد پذیرفت و به همین دلیل وزارت بهداشت از سوی معاون وزیر اداره خواهد شد.

 

در این صورت خواسته‌ احزاب عرب برآورده می‌شود؟

 

راستش اصطلاح «احزاب عرب» را برای همان چهار حزبی به کار می‌برند که در فهرست مشترک حضور دارند. این در حالی است که هدش، بزرگ‌ترین حزب حاضر در این ائتلاف، اصرار دارد خود را حزبی یهودی‌-عرب بخواند. این حزب همواره یک عضو یهودی در پارلمان دارد؛ حتی اگر رأی یهودیان به حدنصاب نرسیده باشد (گمانه‌زنی‌ها حاکی از آن است که در انتخابات اخیر رأی یهودیان به نصف کرسی‌های پارلمان برسد). این اصطلاح که اغلب رسانه‌های اسرائیل از آن بهره می‌برند، حاکی از نوعی نژادپرستی پنهان است؛ عرب یهودی در نهایت همان عرب است! اما در زمینه خواسته‌های فهرست مشترک باید بگویم مسئله کمی پیچیده است. فهرست مشترک، علاوه بر آغاز فرایند صلح و پایان اشغال، خواسته‌های دیگری نیز در رابطه با فلسطینیان حاضر در سرزمین‌های اشغالی دارد. دستیابی به این خواسته‌ها از یک سو آسان و از سوی دیگر غیرممکن است. آسان است، چراکه این خواسته‌ها به‌هیچ‌روی رادیکال نیستند. به باور من، حتی می‌توان تصور کرد که شماری از اعضای حزب لیکود نیز معتقدند این خواسته‌ها منطقی هستند؛ با‌این‌حال، جامه عمل پوشاندن به این خواسته‌ها دشوار هم هست، چراکه فهرست مشترک آنها را مطرح کرده است. [برای مقام‌های اسرائیلی] قبول این خواسته‌ها به‌منزله «تسلیم در برابر اعراب» است.

 

یکی از خواسته‌های اصلی، لغو لایحه‌ای است که بر اساس آن، فقط مردم یهود مشروعیت داشته و اعراب در آن موضوعیت ندارند. مشخص نیست آیا این قانون اصلا هیچ نتیجه عملی داشته یا نه، جز آنکه وضعیت اعراب را تنزل داده و زبان آنها را به «زبانی استثنائی» تبدیل کرده است. در‌ هر حال، چه این لایحه نتایجی داشته باشد و چه نداشته باشد، آشکار است که انگیزه اصلی آن، کینه‌ورزی علیه فلسطینیان حاضر در اسرائیل است. نکته تلخ ماجرا اینجاست که به‌خاطر ماهیت نمادین این لایحه، شانس چندانی برای ملغی‌شدن آن وجود ندارد. حتی اگر گانتس بتواند تشکیل کابینه دهد، جرئت نمی‌کند این لایحه را لغو کند؛ البته او ممکن است اصلاحاتی در آن اعمال کند، مانند به‌رسمیت‌شناختن حقوق مدنی برابر و تثبیت دوباره جایگاه رسمی اعراب در اسرائیل.

 

در رابطه با خواسته مبنی بر پایان اشغال، مشخص نیست آیا اصلا نظامی در اسرائیل می‌تواند در آینده چنین چیزی را محقق کند یا نه. حتی اقلیتی در احزاب چپ رادیکال با راست افراطی توافق کرده‌اند که اشغال را نمی‌توان به عقب بازگرداند. آنان خواستار راه‌حل یک دولتی با حقوق مدنی برای همه ساکنان سرزمین‌های اشغالی هستند.

 

بحث اکنون بر سر نیت‌هاست. کابینه نتانیاهو آشکارا هیچ قصدی مبنی‌بر رسیدن به راه‌حل ندارد. او در ظاهر از الحاق سخن به میان می‌آورد، اما خواسته اصلی‌اش آن است که حرکت آرام شهرک‌سازی‌های یهودی‌نشین را در سرزمین‌های اشغالی ادامه دهد. حزب آبی و سفید نشانه‌هایی دال بر این نشان داده که می‌خواهد راه‌حلی برای این مسئله پیدا کند.

 

حزب آبی و سفید از تأثیر منفی حمایت فهرست مشترک بر آرایش سخن به میان آورده بود. دلیل این اظهارات نژادپرستانه را در چه می‌دانید؟

 

حزب آبی و سفید هیچ واکنش رسمی‌ای به حمایت فهرست مشترک نشان نداد، اما این موضع در جلسه‌ای خصوصی با اصحاب رسانه مطرح شد و تردیدی نیست که این دست اظهارات نژادپرستانه است. آبی و سفید هیچ‌گاه علنا حمایت فهرست مشترک را پذیرا نبود. علت این واکنش اهمیت بسیاری دارد، چراکه رهبری این حزب به معنای عینی کلمه نژادپرست نیست. گمان نمی‌کنم بنی گانتس موضعی نژادپرستانه و تعصبی به اعراب داشته باشد. به باور من، او به جمعیت عرب ساکن در اسرائیل احترام می‌گذارد و گزارش‌هایی هم درباره گفت‌وگوی پنهانی او با فهرست مشترک منتشر شده بود. دوست دارم این‌طور تصور کنم که او در‌پی شرایط بهتر برای عرب‌های ساکن سرزمین‌های اشغالی است. اینکه مردم صادق و تاحدودی لیبرال به‌آسانی می‌توانند دیدگاه‌های نژادپرستانه خود را بیان کنند، نشان‌دهنده ارتباط سیستماتیک نژادپرستی با جدایی نژادی است که در این سرزمین ریشه دوانده است. اعضای حزب آبی و سفید، هنگامی که از حمایت فهرست مشترک خبردار شدند، شکل دیگری از نژادپرستی را از خود نشان دادند: آنان خود نژادپرست نیستند، اما به صدای پوپولیستی نژادپرستی میدان دادند. این صدای پوپولیستی عنصر تهدیدکننده قدرتمندی است که باید آن را فرونشاند. می‌شود به‌راحتی تصور کرد که اگر حزب آبی و سفید با آغوش باز حمایت فهرست مشترک را می‌پذیرفت، حزب لیکود چه الم‌شنگه‌ای به راه می‌انداخت. باید این نکته را نیز در نظر داشت که صدای پوپولیستی نژادپرستانه چنان نیرومند است که حتی لیبرال‌های صادق نیز گاه تن به آن می‌دهند؛ به عبارت دیگر، واکنش ضعیف از سوی حزب آبی و سفید به حمایت فهرست مشترک شاید اندک بود، اما تغییر مهمی در جغرافیای سیاسی اسرائیل به حساب می‌آید. این نخستین‌باری نیست که این حزب دیدگاه‌هایی نژادپرستانه دارد و باید این موضوع را بسط داد. گانتس در طول کارزار انتخاباتی‌اش اعلام کرد که کابینه‌اش با «احزاب عرب» دست به مصالحه نخواهد زد. او هنگامی که به‌‌دلیل این اظهارات نژادپرستانه مورد انتقاد قرار گرفت، اعلام کرد که دلیلش برای تشکیل‌نشدن کابینه با این احزاب نه عرب‌بودن‌شان بلکه صهیونیست نبود‌نشان است. در نگاه اولیه این مانند بهانه‌ای بی‌مایه برای پوشاندن نژادپرستی او به نظر می‌آید. اما باید نگاهی عمیق‌تر به آن انداخت. او با احزاب عربی که صهیونیست باشند تشکیل کابینه می‌دهد. البته تصور یک حزب عرب صهیونیست ممکن نیست. شاید احزاب عرب نسبت به این مسئله سکوت پیشه کنند، اما تردیدی نیست که به صهیونیسم تن نمی‌دهند. این بن‌بست نشان می‌دهد که صهیونیسم در معنای امروزی‌اش نمی‌تواند به‌شکلی رادیکال عرب‌ها و یهودی‌ها را از یکدیگر جدا کند. این امر همچنین نشان می‌دهد که حزب آبی و سفید چه مقاصدی در رابطه با اعراب حاضر در اسرائیل دارد. آنان شاید به این شرط با اعراب هم‌کاسه شوند که این مستلزم تغییر در هژمونی سیاسی نباشد.

پس از برگزاری انتخابات، عوفر شیلاخ توضیحی پراگماتیک برای امتناع حزبش در همکاری با فهرست مشترک در مذاکرات ائتلافی ارائه داد. این توضیح خیلی قانع‌کننده بود. او گفت که به احتمال زیاد ممکن است بار دیگر در غزه شاهد درگیری باشیم و در این صورت نمی‌توانیم از احزاب عرب انتظار حمایت داشته باشیم. در این نکته حق با شیلاخ است. اگر همکاری با فهرست مشترک مستلزم تغییرات بنیادی در سیاست اسرائیل نباشد، ائتلاف به‌سرعت از هم می‌پاشد. شیلاخ از این نکته غافل است که کار‌کردن با فهرست مشترک نمی‌تواند صرفا عملی برآمده از خیرخواهی باشد بلکه نیازمند تجدیدنظر در سیاست خود اسرائیل نیز است که می‌تواند جلوی درگیری‌های دوباره در نوار غزه را بگیرد.

 

ارزیابی شما از هم‌زمانی گفت‌وگوها برای تشکیل کابینه و جلسه استماع اتهام‌های فساد نتانیاهو چیست؟

 

بسیاری از تحلیلگران معتقدند که نتانیاهو به پایان دوران سیاسی خود رسیده است. نمی‌دانم این تحلیل را باید چگونه دید. تمام تحلیل‌هایی که من خوانده‌ام گرفتار نوعی خیال واهی هستند. اما شاید این‌بار حق با آنها باشد. کمابیش همه باور دارند که نتانیاهو پایش در عرض یک ماه به دادگاه کشیده می‌شود. شرکای او اعلام کرده‌اند که اگر چنین شود، آنان همچنان در کابینه او باقی خواهند ماند. در چنین حالتی،‌ دادخواستی به دیوان عالی برده می‌شود و هیچ‌کس نمی‌داند حکم این دیوان در این رابطه چه خواهد بود. در چنین حالتی، حتی اگر نتانیاهو بتواند در هنگام برگزاری دادگاه سمت خود را حفظ کند، بسیار به شرکایش در ائتلاف وابسته می‌شود که این امر نیز ممکن است به‌سرعت از میان برود. بیشترین شانس نتانیاهو برای تشکیل کابینه در دستان آویگدور لیبرمن نهفته است که رأی مهاجران روس را به سوی خود جلب کرده است. حزب لیبرمن به راست گرایش دارد، اما پس از انتخابات گذشته او تصمیم گرفت با نتانیاهو همکاری نکند. دلیل رسمی‌اش تأثیر احزاب مذهبی بر دولت بود، اما تحلیلگران معتقدند که دلیل اصلی‌اش ناخرسندی شخصی‌ او از نتانیاهو است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید