همه ما مقصریم!
قبول دارم که در مسائل اخیر برخی گروهها در جریان راست یک سری کج سلیقگیهایی انجام داده بودند و مسائلی مانند استیضاح و استعفای رئیس جمهور را مطرح کرده بودند، اما آنقدر جدی و تاثیرگذار نبودند که گمان کنیم ریشه بحران این موارد هستند
«اینکه فکر کنیم دلیل همه این مسائل دولت است، صحیح نیست و همه نظام مسئول هستند. حتی خود جامعه هم به واسطه رفتارهایشان در مسائل اقتصادی در بروز مشکلات مقصر هستند. به عنوان مثال در همین مسائل موسسات مالی و اعتباری غیر مجاز مگر فقط دولت اشتباه کرده بود؟ چرا همیشه فکر میکنیم که دولت مقصر است؟» این را احمد شیرزاد استاد دانشگاه و نماینده پیشین مجلس میگوید وی که معتقد است مشکلات اخیر در کشور صرفا محدود به اشتباهات دولت یا فعالیتهای جریان مخالف حسن روحانی نمیشود در گفتگو با فرارو به بررسی آنچه در شش ماه گذشته در کشور رخ داد، پرداخته است که در ادامه میخوانید: همه ما مقصریم
این روزها صحبت تغییر کابینه بیش از هر زمان دیگری شنیده میشود و در این میان اخباری مطرح میشود که رئیس جمهور با استعفای برخی از وزرا مخالفت کرده است. به نظر شما دلیل مقاومت رئیس جمهور با اعمال تغییر در کابینه چیست؟
راستش من شخصا معتقد نیستم که تنها راه حل مشکلات موجود کشور، اعمال تغییر در کابینه است. به هرحال رئیس جمهور باید با کسانی کار کند که مورد اعتماد او هستند و میتواند با آنها دولت را مدیریت کند و یا آنها هماهنگی دارد. البته طبیعی است که ما انتظار کارآمدی از کابینه دولت داشته باشیم، اما اینکه فکر کنیم اگر دولت وزرای خود را تغییر دهد به رفع مشکلات ختم میشود، کاملا اشتباه است. ما میتوانیم صرفا توقعات و مطالباتمان را از دولت داشته باشیم، اما اینکه آقای روحانی با چه همکارانی میخواهد این مطالبات را برآورده کند کاملا به شخص رئیس جمهور مربوط میشود و نباید در آن دخالت کرد؛ بنابراین من شخصا باور ندارم که شاه کلید همه مشکلات در تغییر کابینه باشد.
ولی خب تا امروز دولت نشان داده است که با کابینه فعلی مطالبات برآورده نشده و به همین دلیل هم میزان نارضایتی در سطح جامعه زیاد شده است. از سوی دیگر ما در شرایطی قرار داریم که مداوم با اعتراضات خیابانی مواجه میشویم و خیلیها بر این باورند که اینها ناشی از عملکرد دولت است. این را قبول ندارید؟
ببینید در خصوص ناآرامیها باید بگویم که من هم قبول دارم که این مسائل رخ داده است و دلایل مختلفی داشته است، اما الان جامعه از آن حالت گذر کرده و کمی آرامتر شده است. به هرحال اعتراضاتی که در بازار اتفاق افتاد جای نگرانی داشت، اما الان این بحث بازار ثانویه ارز میتواند راهگشا باشد و به همین دلیل یک مقدار فضا آرامتر شده است. یعنی به عبارت سادهتر بحرانی که دولت را غافلگیر کرد را تقریبا پشت سرگذاشتیم. البته هنوز مشکلات خیلی جدی وجود دارد، اما امیدواریم که دولت بتواندبحران را تا حدود زیادی حل کند.
اصلا به طور کلی ارزیابی شما از عملکرد کابیننه دولت دوازدهم تا امروز چیست؟
به عقیده من کابینه دولت همانطور که عرض کردم از اواخر سال گذشته و اوایل امسال در مواجه با اتفاقات، تاحدود زیادی غافلگیر شد و به همین دلیل سیاستهایی را در پیش گرفتند که حالا معلوم شده که خیلی صحیح نبودند. به خصوص مسئله محدود کردن نرخ ارز به یک نرخ دستوری از جمله این موارد بود که بسیاری از صاحب نظران هم تاکید داشتند این راهکار مشکل نیست. اما باید در نظر داشته باشیم که دولت در شرایطی این را در پیش گرفت که کاملا غافلگیر شد. زیرا یک حجمی از غیرقابل باوری در بازار ارز اتفاق افتاد که بیسابقه بود و دولت نمیتوانست به این درخواستها پاسخ مثبت بدهد؛ لذا طبیعی بود که قیمت ارز بالا برود و، اما این آنقدر شدید بود که دولت مجبور شد سیاستهای دستوری در پیش بگیرد که آنها هم نتوانستند مانع از بروز بحران و کاهش شدت آن شوند؛ بنابراین به عقیده من هم برخی سیاستهای دولت قابل انتقاد است، اما نباید این نکته را فراموش کرد که اگر دولت اشتباهی هم انجام داده در یک شرایط امن و آرام نبوده است.
اخیرا در ادامه خواست عمومی برای تغییر در کابینه دولت، حسام الدین آشنا در صفحه توییتری خودش نظر سنجی برگزار کرد که نتیجهاش این بود که اکثریت تمایل به حضور وزیر جوان در کابینه دارند حتی اگر تجربه کافی نداشته باشد. نظر شما در این باره چیست؟
اولا که به نظر من اصلا کار صحیحی نیست که آقای آشنا با نظر سنجیهای اینترنتی که کلا خیلی هم قابل اتکا نیست و مولفههای عملی لازم را دارا نیست، سعی کند به دیدگاهها و اقدامات رئیس جمهور خط بدهد. ولی حل بحران را واقعا نمیتوان به مسئله جوان گرایی پیوند زد. کشور در شرایطی قرار دارد که دیگر امکان آزمون و خطا وجود ندارد. دولت باید تصمیمات کاملا درست و راهبردی بگیرد و مانع از بروز دوباره بحران شود. به عقیده من زمانی میتوان یک وزیر جوان حتی کم تجربه را انتخاب کرد که در وضعیتی بحرانی نباشیم. اما با همه این تفاسیر به عقیده من نمونه یک وزیر جوان و کارآمد آقای آذری جهرمی است؛ که علاوه بر جوانی، هم شجاع است و هم کارآمد.
شما خیلی اشاره به بحرانها در چند ماه اخیر دارید و خیلیها بر این باورند که بحران به وجود آمده ناشی از فعالیتهای جریان مخالف دولت بوده و آنها زمینههای مشکلات داخلی را فراهم کرده اند. شما هم با این دیدگاه موافقید؟
من فکر نمیکنم که جریان مخالف دولت خیلی در بروز بحرانها و شدت گرفتن آنها تاثیرگذار بوده باشند. البته این را قبول دارم که احتمالا یک سری از این گروهها در ماجرای دی ماه پارسال نقش آغاز کننده داشتند، اما یه جایی کنترل ماجرا از دستشان در رفت و سریعا عقب نشینی کردند. اما نمیتوان خیلی ماجرای بازار را به جریان رقیب دولت نسبت داد. با اینحال قبول دارم که در مسائل اخیر برخی گروهها در جریان راست یک سری کج سلیقگیهایی انجام داده بودند و مسائلی مانند استیضاح و استعفای رئیس جمهور را مطرح کرده بودند، اما آنقدر جدی و تاثیرگذار نبودند که گمان کنیم ریشه بحران این موارد هستند. ضمن اینکه بعد از مدتی که قطعا مقامات عالی نظام هم گوشزدهایی به این گروهها داشتند، متوجه شدند که الان زمان مناسبی برای شوخی کردن با دولت نیست و این قبیل رفتارها میتواند تبعات بسیاری بر کشور داشته باشد و همه از آن متضرر شوند. به همین دلیل هم دیدیم که خیلی از مخالفان آقای روحانی در هفتههای اخیر از دولت حمایت کردند؛ بنابراین واقعبینانه که بخواهیم به ماجرا نگاه کنیم میبینیم مخالفان دولت خیلی تاثیرگذار نبودند و نباید تحلیلهای خودمان را به این سمت و سو ببریم و استفاده سیاسی کنیم. اما بدون شک مخالفتهای خارجی با ایران در بروز بحران اخیر بسیار تاثیر گذار بود و هیچ تردیدی در آن نیست.
در چنین شرایطی خیلیها اشتباهات دولت و عملکرد رئیس جمهور را که برایشان رضایت بخش نبوده از چشم اصلاحطلبان میبینند.. به هرحال آنها بودند که مردم را به پای صندوقهای رای کشاندند و با استفاده از اعتمادی که به آنها شده بود، قانع کردند که به حسن روحانی رای دهند. به نظرتون ادامه این روند چه تاثیری در پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان خواد داشت؟
ببینید مردم ناراضی هستند، قبول. از افزایش قیمت ارز و سکه ناراضی هستند، قبول. نگران معیشت و درآمدهای خودشان هستند که نکند کفاف مخارجشان ندهد، قبول، اما این نارضایتی باید به کدام طرف برود؟ اینکه فکر کنیم دلیل همه این مسائل دولت است، صحیح نیست و همه نظام مسئول هستند. حتی خود جامعه هم به واسطه رفتارهایشان در مسائل اقتصادی در بروز مشکلات مقصر هستند. به عنوان مثال در همین مسائل موسسات مالی و اعتباری غیر مجاز مگر فقط دولت اشتباه کرده بود؟ چرا همیشه فکر میکنیم که دولت مقصر است؟ پس آن تعداد زیادی از مردم که رفته بودند و پولشان را به موسساتی سپرده بودند که قابل اعتماد نبودند و فقط به دنبال سود بیشتر بودند، مقصر نیستند؟ درست است که تاوان پس دادند، اما باز نباید فراموش کرد که مقصر بودند. جامعه بابت خوشخیالیهای خود مقصر است، بابت چپگراییهای افراطیاش مقصر است و باید اصلاح شود. واقعیت این است که همه ما در بروز مشکلات اخیر مقصر هستیم. متاسفانه ما جامعه هستیم که فقط میخواهیم بک سود تضمین شده داشته باشیم و هیچ خطری هم ما را تهدید نکند. از سوی دیگر ما دیدیم که خیلیها که حتی شخصیتهای بزرگ و سرمایهدار هم نبودند سعی کردند از بحرانهای به وجود آمده استفاده اقتصادی ببرند. اینها خود ما هستیم، اما هیچکس به این افراد توجه ندارد و فقط دولت را مقصر میداند. مگر غیر از این است که عدهای در به هم ریختگی بازار با وجود اینکه کالایشان هیچ ارتباط محسوسی با ارز و سکه نداشت، اما کالاهای خود را افزایش دادند؟ خب اینها که دیگر رانتخوار بودند و نه سرمایهداران بزرگ. اینها خود ما بودیم. نمیشود که همیشه در بروز مشکلات دولت را در جایگاه متهم بنشانیم و هرکس هم از آن حمایت کرده است چوب بزنیم. در این بین سوال مهم این است که بعد از این چه میشود؟ یعنی اگر بیایم و بابت همه مسائل دولت را مقصر بدانیم و همه جریانهای سیاسی را زیر سوال ببریم و فعالیت سایسی را محکوم کنیم، بعدش چه میخواهیم بکنیم؟ چه باقی خواهد ماند؟ بنابراین به نظر من بهتر است در شرایط موجود بیدلیل دچار یک چپگرایی افراطی نشویم و همه را با یک چوب نزنیم.