همه خاکریزهای کیروش درفوتبالایران؛ سیبلهای سیار آقایجنگجو / برانکو و کریمی تنها قلههای فتح نشده
«پرونده درگیری کلامی کارلوس کی روش و برانکو ایوانکوویچ به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال سپرده شد». این تازه ترین خبری است که از اختلاف دو سرمربی موفق خارجی و حرفه ای شاغل در ایران، در رسانه های داخلی منتشر شده است.
به گزارش تابناک؛ فوتبال ایران طی دودهه اخیر مملو از خارجی های بنجل و درجه چندم در تیمهای ملی و باشگاهی بوده و به ندرت منابع داخلی صرف استخدام مربی یا بازیکن خارجی به اصطلاح بدردبخور شده است. حالا که بخت یار فوتبال ایران بوده و دو سرمربی کاربلد در یک برهه زمانی واحد، مشغول فعالیت در راس کادرفنی تیم ملی و باشگاه پرسپولیس شده اند، به جای بهره برداری از دانش فنی و توان سازندگی آنها، شاهد یک دعوای فرسایشی و مخرب به سبک آماتورترین مربیان داخلی بوده ایم. کش مکشی که به رغم هزینه چندده هزاردلاری روزانه از بیت المال برای تامین حقوق این دو، جز زیان و سوهان اعصاب عاید فوتبال ایران نکرده است.
اما ریشه این اختلاف و دعوای طولانی چیست؟ برانکو و کی روش که از قضا هر کدام هشت سال و بیشتر در فوتبال ایران زحمت کشیده و هر یک به سهم خود موفقیت های بزرگ و نتایج شیرینی را نصیب هواداران و تیم های کشورمان کرده اند، چه اهدافی دارند که با منافع طرف مقابل به طور مداوم در تضاد است؟ در این میان مقصر کیست و آیا می شود میان آنها صلح بر پا کرد؟
برانکو کیست؟ کی روش کیست؟
برانکو ایوانکوویچ پیش از سال 2002 میلادی به عنوان دستیار میروسلاو بلاژویچ وارد فوتبال ایران شد و از سوی برخی رسان ها با لقب پروفسور به سرمربیگری تیم ملی امید ایران رسید و با نسلی جوان و متحول، قهرمانی فوتبال بازهای آسیایی را با شکست ژاپن و کره جنوبی برای ما به ارمغان آورد. شخصیت آرام و متین این فارغ التحصیل دانشگاه زاگرب، پس از این موفقیت بیشتر جلو کرد و او بدون کوچکترین حاشیه، تیم ملی ایران را نیز از مقدماتی جام جهانی 2006 آلمان به سلامت عبور داد. پیش از آن، تیم برانکو مقام سومی جام ملتها را نیز با جمعی از ستاره های تکرارنشدنی فوتبال ایران کسب کرده بود اما هر چه افتخارات بیشتر می شد، برانکو افتاده تر و متواضع تر می شد. او در دور تازه حضورش در فوتبال ایران با پرسپولیس هر افتخاری که لازم بود را درو کرد و دوهفته پیش در یکقدمی فتح آسیا با دست خالی، مقابل تیم مجهز کاشیمای ژاپن ناکام ماند. با اینحال جامعه فوتبال ایران از او حتی یک خط مصاحبه در خصوص کمبود امکانات و پول نشنید.
و اما کارلوس کی روش دیگر مربی موفق تاریخ تیم ملی که مجموعه بهم ریخته ، پریشان و ستاره سالار فوتبال ایران را هشت سال پیش تحویل گرفت، نیمرخ شخصیتی کاملا متفاوتی با همتای کروات خود داشته و دارد. او به حداقل ها قانع نیست و به شدت جاه طلب است. زندگی برای این پرتغالی جنگجو، یک مبارزه مستمر است و او بیمی ندارد که بر سر به کرسی نشاندن حرفش با هر مقام و مهره ای مبارزه کند. این روحیات بارز کی روش در بازی بازیکنان و تیمش نیز متبلور شده است. کی روش به اعتراض و فریادزدن کاستی ها و ضعف ها عادت دارد و در برخورد با تکروی ها برایش فرقی نمی کند که طرف مقابل کریستیانو رونالدو باشد یا رییس فدراسیون فوتبال پرتغال… مهدی رحمتی شماره یک تیم ملی ایران باشد یا اسدی دبیرکل توصیه شده وزیر در فدراسیون فوتبال.
ویروسی که همراه نرم افزار اروپایی، وارد فوتبال ایران شد
جالب اینجاست که روحیه تهاجمی کی روش، پای برانکوی کم حرف و بی حاشیه را هم به متن دعوا کرده است و عجیب اینکه ایوانکوویچ نیز طی چندماه اخیر برای بی پاسخ نگذاشتن حملات کی روش، متقابلا مصاحبه های آتشین را در دستور کار خود قرار داده و بعضا حرف هایی به زبان آورده که اگر نام گوینده آن را حذف کنیم، بهیچ وجه قابل شناسایی به عنوان مواضع این مربی اغلب ساکت نیست. فرق برانکو با دیگر طرفین دعوای کی روش این است که او حاضر نیست میدان را به رقیب واگذار کند. شاید از این جهت؛ تنها علی کریمی قابل مقایسه با سرمربی فعلی پرسپولیس باشد. این دو نفر خاکریز جنگ با کی روش را با بمباران مصاحبه ها و ادبیات خاص حریف، خالی نکرده اند.
بد نیست بدانیم عادت جنگ طلبی کی روش تنها مختص و محدود به فوتبال ایران نبوده است. کارلوس تقریبا بعد از دوره طولانی و پرافتخار دستیاری سرالکس فرگوسن در منچستریونایتد، سد سکوت را شکست و وقتی به نفر اول رئال مادرید تبدیل شد، خصوصیت های شخصیتی تازه ای بروز داد. او از رونالدو تا فیگو جبهه های تازه ای ساخت و مشغول مبارزه شد. او حتی در جام جهانی اخیر نیز از لب خط جنجال و جنگ تمام عیاری را علیه هموطنانش ترتیب داد و خود در نهایت فاتح این جنگ روانی شد. به نظر می رسد کی روش از این زورآزمایی ها به عنوان ابزاری برای قوی شدن خود بهره می برد.
همه آنها که صابون کی روش به تن شان خورده!
1- عباس ترابیان: کسی که بانی ورود کی روش به فوتبال ایران شد، اولین قربانی خشم او بود . سرپرست سابق تیم ملی بازیهای زیادی را کنار کی روش روی نیمکت نشست و همه جا همراهش بود اما در بازگشت از سفر اندونزی، کی روش یکراست به ساختمان فدراسیون رفت و روی میز کفاشیان کوبید و گفت اگر ترابیان باشد او دیگر نیست!! بعضی نقل کردند که کی روش ادعا کرد ترابیان به او گفته «مرتیکه»!
2- علیرضا اسدی: دبیرکل تازه وارد فدراسیون فوتبال که ادعا داشت سه دهه قبل خودش ملی پوش بوده و کاملا فوتبالی است در یکی از جلسات فنی از کی روش ایراد فنی گرفت و همان فایل صوتی بلای جانش شد. فشارهای بی امان کی روش به اسدی تا زمان کناررفتن او تمام نشد و مصاحبه های چپ و راست کی روش علیه وی حتی به وزیر ورزش هم سرایت کرد و پای محمود گودرزی نیز به میان آمد.
3- محمود گودرزی: وزیر پیشین ورزش و جوانان که در یک مراسم رسمی بدون ذکر نام، کی روش را لمپن خطاب کرد نفر بعدی بود که مورد حمله های کلامی سرمربی تیم ملی قرار گرفت و در این راه یکی دوبار دولت را نیز هدف قرار داد. حمله به صفحه اجتماعی رییس جمهور و … کی روش کنار رفتن گودرزی را هم به چشم دید.
4- مهدی محمدنبی: دبیرکل پیشین و آرام فدراسیون فوتبال، تقریبا هیچ نقطه اسطکاکی با کی روش نداشت اما بر سر ماجرای نامه عذرخواهی مهدی رحمتی میانه اش با کی روش شکرآب شد و به رغم اینکه هیچوقت علنی از او انتقاد نشد اما قدرت او در فدراسیون هم باعث نشد کی روش مواضع او را سالم رها کند.
5- اعضای ایرانی کادرفنی تیم ملی: امید نمازی، جواد نکونام و مجید صالح دستیاران اسبق تیم ملی، خسرو والی زاده مدیر رسانه ای پیشین تیم ملی، هوشنگ مقدس همراه متمول و همیشگی تیم ملی در سفرها و رفیق علی کفاشیان ، مهرداد خانبان آنالیزور تیم ملی و … هر یک نتاونستند در قلمرو کی روش تاب بیاورند. مجید صالح یکی از بااخلاق ترین چره های فوتبال ایران، در مورد دلایل استعفا از کار با کی روش گفت: « کی روش می خواست در لابی هتل بنشینم و بازیکنان را چک کنم! در تمرین ها به جز سکونشینی هیچ نقشی جز چیدن قیف برایم قایل نبود…» مصاحبه های نمازی علیه کی روش از این هم تندتر بود اما کی روش آنها را هم از قطار خود بیرون انداخت و دیگر هم سوارشان نکرد.
6- مانوئل ژوزه: عجیب اینکه اختلاف کی روش با برانکو؛ نخستین جنگ مرد پرتغالی با سرمربی پرسپولیس نیست. بد نیست بدانید دست تقدیر پای یکی از منفورترین چهره های کی روش در فوتبال پرتغال را به ایران باز کرد. پیرمرد بی مصرف و لجوجی به نام مانوئل ژوزه که با یک قرار داد نجومی به رویانیان انداخته شد و مدتها پرسپولیس را به کیسه بوکس سرمربی تیم ملی تبدیل کرد.
7- زهره هراتیان: جالب اینکه پای یک زن نیز به مخاصمات پایان ناپذیر کی روش در فوتبال ایران باز شد. مسئول ایفمارک یا همان مرکز پزشکی ورزشی فیفا در منطقه غرب آسیا، جزو افرادی بود که مورد حمله های کلامی کی روش قرار گرفت. کی روش که ساختمان «پک» را میراث حضور طولانی اش در فوتبال ایران می داند، حس کرد که مرکز تخصصی اش را با زهره هراتیان شریک می شود! حسی که کی روش بهیچ وجه دوستش ندارد. حاصل کار البته مشخص بود؛ کنار زدن هراتیان… این برکناری بی ارتباط با برانکو نبود!! هراتیان همسر هومن افاضلی است که با برانکو رفاقتی نزدیک و دیرینه دارد و سالها به عنوان آنالیزور با او کار کرده است.
8- علی خطیر: معاون دبیرکل فدراسیون فوتبال! پستی عجیب و ناپیدا در نمودار تشکیلات فدراسیون فوتبال از نگاه فیفا که بر سر بردن یک مهمان بلندپایه از یوفا به ساختمان پک ، مورد خشم دستیار کی روش قرار گرفت و البته خطیر که این روزها معاون باشگاه استقلال شده است، خیلی سریع و برای جلوگیری از دامنه دعوا و گرفتن دامن محمدرضا ساکت، فدراسیون را به سرعت برق و باد ترک کرد.
9- امیر عابدینی: هر کس شخصیت امیر عابدینی را می شناسد، اختلاف او با کی روش را پیش بینی می کرد. رییس سازمان اقتصادی «من درآوردی» فدراسیون فوتبال در دوره تاج ، بر سر البسه تیم ملی، امکانات تمرین و اردوها و برخی درخواست های ریز و درشت کی روش، به مشکل خورد و البته طبق معمول طولی نکشید که امیر عابدینی با آن یال و کوپال فدارسیون فوتبال را ترک کرد. هر چند اختلاف با کی روش تنها دلیل خروج عابدینی نبود اما راه او از مهدی تاج درست از دوراهی کی روش جدا شد.
10- بازیکنان مغضوب: مجتبی جباری، مهدی رحمتی، محمدرضا خلعتبری، هادی عقیلی، محمد مایلی کهن، امیر قلعه نویی، پرویز مظلومی و خیلی های دیگر نیز مورد عنایت سرمربی تیم ملی قرار گرفتند و دیگر اثری از انها در تیم ملی نشد. در این میان ماجرای مهدی رحمتی زبانزد خاص و عام است که با یک پشت چشم نازک کردن؛ بر سر دعوت از دانیال داوری تمام دستاورد ملی اش را بربادرفته دید و دیگر هر چه کرد به حریم کی روش برنگشت!
11- علی کریمی: جادوگر تنها مردی بود که جرات کرد در حضور کی روش و بدون اذن او به لب خط رفته و دستور تاکتیکی صادر کند. او ابتدا بازوبند کاپیتانی را با نظر کی روش به نکونام داد و سپس اجبارا بازنشسته شد و پذیرفت که روی نیمکت کنار کی روش بنشیند. اما فوران خشم کریمی و خروج ناگهانی او از اردوی تیم ملی با افشاگری هایی علیه کی روش همراه شد. دعوای کی روش و کریمی هنوز ادامه دارد و اسطوره پرسپولیس بهیچ عنوان حاضر نشده با او آتش بس کند. کریمی به کی روش اتهام دلالی و زدوبند مالی در تیم ملی زد و از او لقب «بزدل» گرفت!
12- علی کفاشیان: کی روش یکی از حرفه ای ترین تغییر مسیرهای تاریخ را در ارتباط با رییس خندان فدراسیون فوتبال به نمایش گذاشت. او تا زمانی که قراردادش امضای کفاشیان را پای خود داشت، با رییس مماشات کرد و به محض کنار رفتن او به نفع مهدی تاج، در چرخشی استادانه کفاشیان را به سیبل حملاتش تبدیل کرد. او هر چه خواست به رییس سابق تاخت هرچند سیبل مقابل اسفنجی بود و تمام تیرهای کی روش از آن عبور می کرد. کی روش، کفاشیان را برای فوتبال ایران بی مصرف خواند و می گفت مقام او در ای اف سی هیچ امتیازی برای تیم ملی بهمراه نیاورده است.
13- افشین پیروانی: مرز بین کاپیتان سابق پرسپولیس با کی روش بسیار مه گرفته و مرموز است. آخرین سرپرست ایرانی تیم ملی قبل از انحلال این پست(!) در تیم ملی، مدافع تمام قد کی روش بود اما ناگهان در یک پرونده مالی ، راه این دو از هم جدا شد و پیروانی با حکمی عجیب و پنهان، از کار در فوتبال ایران محروم شد. او حتی جایگاهش در تیم ملی را هم از دست داد و تهدیدهایش به افشاگری هم عملی نشد. تصور می شد او تنها منبع موثق و مستند درباره کجروی مالی کی روش در تیم ملی ایران باشد اما ماهها سکوت پیروانی نشان داد که او نیز شکست را پذیرفته است.
کارلوس چه می خواهد؟
حالا همه می پرسند کیروش از این همه دعوا و مخاصمه در پی چه چیزی است؟ تقریبا همه می دانند که هیچگاه امکانات چندسال اخیر در اختیار مربیان تیم ملی قرار نگرفته است. پس چرا هر کس در مناصب اقتصادی یا دایره مسئولیت کمیته های ملی، مینشیند با کیروش درگیر می شود و بالاخره صدایش در میآید؟ چرا همیشه حق با اوست و حتی در یک مورد حق را به همکارانش در فوتبال ایران نمی دهد. او با وینفرد شفر آلمانی که با حمایت از او آغاز کرد هم به مشکل خورد! واقعا چطور می شود بدون گزیده شدن توسط کی روش، با او برای مدتها کار کرد و طرد نشد؟
از بعد روانشناسی کی روش یک تیپ شخصیتی غالب را ایفا می کند که تنها افراد تابع را اطراف خود می پذیرد. او امتیازات بی شماری دارد که اغلب مربیان پیش از او در تیم ملی نداشته اند، اما او برای هیچکس قلمرو مشترکی با خود قایل نیست و راز کارکردن با او مطیع بودن است؛ درست شناختی که امثال مارکار آقاجانیان نسبت به او پیدا کرده اند و همیشه کنارش مانده اند.
برانکو یا علی کریمی بدلیل روحیه مستقل خود هیچگاه با کی روش هم داستان نخواهند شد و این قصه تا روزی که کی روش در فوتبال ایران باشد، تداوم خواهد داشت.
نویسنده: مجید کوهستانی