هفته آشوب آفرینی ترامپ!
ابوالقاسم قاسم در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت، هفتهای از اعلام ترامپ در قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی گذشت. اگرچه این تصمیمگیری جدید رئیس جمهور آمریکا نیز با موج تبلیغاتی، سیاسی رسانهای همراه بود، اما بجز دولتهای بحرین و سعودی همچنین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، هیچ کشور و دولتی از آن حمایت نکرد.
به گزارش برنا؛ اتحادیه اروپا، روسیه، چین، ژاپن، هند و کانادا ضمن خطرناک خواندن تصمیمگیری جدید ترامپ درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن را غیرقابل قبول دانستند زیرا مغایر با عرف بینالمللی و قواعد روابط بینالملل است. سه کشور مهم اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان هم به صورت جداگانه ضمن رد تصمیمگیری ترامپ، آن را خطرناک و موجب افزایش بحران و تنش در خاورمیانه نامیدند.
پرسش این است که چرا ترامپ چنین اقدامی را انجام داد؟ در حالی که اغلب تحلیلگران سیاسی نوشتهاند او (رئیس جمهوری آمریکا) با بیرون آمدن از معاهده برجام و امضاء طرح تحریم همه جانبه علیه جمهوری اسلامی ایران نیاز ضروری به قرار دادن و اعلام سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی ندارد، بخصوص که سپاه پاسداران بخش مهمی از ساختار مجموعه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است که در قانون اساسی مصوب شده است و چنین اقدامی خلاف همه قواعد تعریف حاکمیتها و دولتها در عرف و روابط بینالملل است. اغلب نوشتهها و مصاحبهها در هفته گذشته درباره تصمیمگیری جدید ترامپ در دایره نقد و پاسخ به همین سؤال چرخیده است که خلاصه این دیدگاهها به اختصار چنین است:
۱ـ همه شواهد نشان میدهد سیاست و برنامههای دولت آمریکا در خاورمیانه جواب قابل قبول برای رهبران این کشور در کاخ سفید و کنگره آمریکا نداشته و خاورمیانه در چرخه بحران و جنگ برای آمریکا فقط هزینهساز بوده است؛ طوری که ترامپ به صورت علنی و آشکار برای ابراز نارضایتی خود و غلط خواندن سیاستهای هزینه بر آمریکا در خاورمیانه گفت: «ما بیش از ۷ تریلیون دلار در سالهای اخیر در خاورمیانه هزینه کردهایم در حالیکه هیچ چیز بدست نیاوردهایم!» این سیاست به بنبست خورده است. برای مهار این سیاست هزینهبر، دو اقدام موازی هم باید انجام پذیرد:
اول، تثبیت هژمونی بلامنازع اسرائیل در خاورمیانه.
دوم، مهار جمهوری اسلامی ایران که مهمترین و قویترین دشمن رژیم صهیونیستی و مرکزیت جریان مقاومت در منطقه است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نوک دشمنی و مقاومت علیه رژیم صهیونیستی قرار دارد. تحریم ایران، تحریم مقاومت و تروریستی خواندن نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ضرورت لازم برای اجرای سیاست تقابل با مجموعه جریانهای گسترده مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی است.
۲ـ مجموعه سیاست تحریم در بایکوت نفتی، بانکی ایران برای اضمحلال اقتصادی جمهوری اسلامی ایران تاکنون جواب مطلوب کاخ سفید را نداده است در حالیکه اجرای پرونده تحریم به دوستان و همراهان سنتی آمریکا بخصوص در اروپا نیز زیان میزند.
ترامپ دریافته که تاکنون نتوانسته است تهران را از جامعه بینالمللی منزوی سازد، در حالیکه آمریکا در افکار عمومی مردم در اروپا و در بسیاری از کشورها، قلدر منفور شده است. مهمتر از آن، آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل نیز دچار بنبست شده است. تروریست نامیدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرار به جلو در عرف ادبیات سیاسی است؛ فراری که ترامپ ناچار به آن شده است.
۳ـ پویاترین حرکت برای طرح تحریم همهجانبه ترامپ علیه ایران، سیاست و برنامههای جنگ روانی است. این سیاست با مدیریت سازمان اپک، ارگان بزرگ صهیونیستها در نیویورک و با سرمایهگذاری بزرگ دلاری سعودی و ابوظبی، شبکههای خبری و سیاسی رسانهها، بخصوص شبکههای متعدد فارسیزبان در لندن و در آمریکا بکار گرفته شد. فضای مجازی ابزار بزرگ در خدمترسانی به این سیاست شد. سیمای نظام جمهوری اسلامی ایران چنان تیره و سیاه جلوه داده میشود تا هر لحظه آشوب سراسری در ایران و قرار گرفتن نظام در آستانه سقوط را نقاشی مقبول کنند. برای موفقیت جنگ روانی علیه ایران، بسیاری از مطبوعات و رسانههای رادیو، تلویزیون در غرب و در منطقه رسانههای عربی بیداد میکنند. اما تا اینجا بسیاری از مخاطبان، مردم در ایران و در منطقه و در جهان به انگیزههای جنگ روانی آمریکا ـ اسرائیل علیه ایران پی بردهاند و طوفان تبلیغاتی آنها به صخره سخت خورده است. تصمیم ترامپ در نامیدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به یک سازمان تروریستی، خوراک جدید دادن به ورشکستگی جنگ روانی است. آن هم در حالیکه همه تحلیلگران سیاسی در غرب مینویسند، تحریمهای نفتی، بانکی فاقد اثر واقعی شده است.
در هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران سیاسی در داخل و خارج از کشور تصمیم جدید ترامپ درباره جایگاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را «تله و دام جدید» نامیدهاند تا از آن، تغییر مجادله «اعراب ـ اسرائیل» به «ایران ـ اسرائیل» را تثبیت کند. بخصوص که ترامپ به زودی طرح موسوم به «معامله قرن» درباره فلسطین ـ اسرائیل را علنی خواهد کرد. نتانیاهو هم مدام میگوید: «اسرائیل دیگر با اعراب مشکلی ندارد، مشکل اصلی ایران است.» در چنین فضایی از برداشتهای سیاسی درباره تصمیمگیری جدید ترامپ، بسیاری در برابر این پرسش قرار گرفتهاند که آیا گام به گام ترامپ وارد فاز نظامی با ایران خواهد شد؟ اغلب دولتها در اروپا همچنین چین و روسیه معتقدند جنگی در کار نیست، زیرا در فضای بحرانزده جنگ آمریکا با افغانستان و عراق، بعد از سالها در خاورمیانه، این منطقه دیگر تحمل جنگ جدیدی را ندارد، بخصوص که جنگ در شرایط کنونی اقتصادی جهان صرفه مالی ندارد. یکی از ایرانیان استاد دانشگاه پرینستون در آمریکا در پاسخ به پرسش روزنامه ایران گفت: «در شرایط فعلی شخص ترامپ به دنبال حمله نظامی به ایران نیست و خواهان یک معامله با ایران است؛ البته جانبولتون و برخی دیگر از کارگزاران کلیدی دولت آمریکا در یک هماهنگی با نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و عربستان و متحدانش و گروههای تروریستی ضد جمهوری اسلامی مثل منافقین، بنا دارند تا یک سال آینده در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی، از هر چه در ظرفیت و توان دارند برای ساقط کردن حکومت ایران استفاده کنند. برای این محور یک دوره زمانی محدود وجود دارد و آن هم ۲ سال باقیمانده دور اول ترامپ است.
از نظر آنها چنین فرصتی تکرار نخواهد شد؛ اولاً هیچگاه نئوکانها فردی رادیکالتر از بولتون پیدا نخواهند کرد که زمام کلیدیترین منصب سیاسی ـ امنیتی آمریکا را عهدهدار باشد. همه هم میدانند که جانبولتون متحد گروهک تروریستی منافقین بوده است. از طرفی برای نتانیاهو هم چنین فرصتی تکرار نخواهد شد چون قدرت امروز او در کاخ سفید از قدرت وزیر خارجه آمریکا هم بیشتر است؛ در حالی که در دوره اوباما نه تنها یکصدم چنین نفوذی نداشت، بلکه اوباما و نتانیاهو از یکدیگر متنفر هم بودند.
بنسلمان عربستان و بنزائد امارات هم چون همه تخممرغهای خود را در سبد ترامپ گذاشتهاند، از وحشت پایان دوره ترامپ و روی کار آمدن مجدد دمکراتها و فردی مثل اوباما خواب ندارند.
یک سال دیگر از نظر زمانی به وضعیتی میرسیم که مبارزات انتخاباتی آمریکا شروع شده و ترامپ میخواهد به هر قیمت برنده شود. در بعد سیاست خارجی برای ترامپ موضوعات حیاتی ونزوئلا، ایران، کرهشمالی، خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و سوریه و نتیجه معادلات قدرت در سوریه و یمن است. اگر ترامپ در همه موارد با شکست مواجه شده باشد و چیزی برای عرضه به افکار عمومی آمریکا نداشته باشد، در وضعیت بسیار شکنندهای خواهد بود.
از طرف دیگر بعد از یک سال مثلث نتانیاهو ـ جانبولتون ـ بنسلمانربنزائد هم نتیجه فشارها به ایران را ارزیابی خواهند کرد و اگر مشاهده کنند که با وجود همه تحریمها و فشارها، به نتیجه دلخواه نرسیدهاند، آنگاه سعی خواهند کرد ایران را در اولویت ترامپ قرار دهند تا تعیین تکلیف کنند و در چنین شرایطی باید نگران طراحی توطئهای برای تقابل نظامی آمریکا با ایران بود.»