هدف آمریکا و عربستان از حمله به قطر و تهدید ایران چیست؟

قطر نمی تواند با قطع کامل روابط خود با ایران به حیات خود ادامه دهد و سعودی ها به خوبی از این مسئله آگاه هستند.
سارا فلاندرز، در گزارشی در گلوبال ریسرچ (کانادا)، با عنوان “حمله سعودی به قطر و تهدید ایران از سوی آمریکا” نوشت:
عربستان سعودی که از سفر دونالد ترامپ به ریاض جسارت پیدا کرده به سرعت هشت کشور دیگر را نیز برای محاصره قطر با خود همراه کرده است. محاصره قطر شامل جلوگیری از ارسال مواد غذایی و پیشگیری از هر گونه سفر زمینی دریایی و هوایی، قطع کامل روابط دیپلماتیک، مسدود کردن حساب های بانکی قطر و اخراج شهروندان قطری ظرف ۴۸ ساعت از ۹ کشور منطقه است.
این گونه اقدامات بسیار ویرانگرند چون فرودگاه بین المللی قطر سالانه به ۳۷ میلیون مسافر خدمات ارایه می دهد. قطر تقریباً همه مواد غذایی مورد نیاز و دیگر اقلام ضروری را از خارج وارد می کند و روزانه بین ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ کامیون بین قطر و عربستان در رفت و آمد هستند.
منشاء ترور: جنگ های آمریکا
تقریباً هیچ مفسری از چپ گرفته تا راست یا هیچ رسانه ای از رسانه های بزرگ گرفته تا مستقل به آنچه که دولت سعودی به طور رسمی به عنوان علت محاصره قطر عنوان می کند باور ندارند.
بهانه ای که دولت سعودی برای اقدام خود ارایه می دهد این است که این اقدام در پاسخ به درخواست دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای متوقف ساختن تأمین مالی تروریست ها در منطقه، صورت گرفته است. ترامپ، ایده تشکیل ناتو بزرگ عربی را از قرار برای مقابله گروه دولت اسلامی و ایران مطرح ساخته است. رئیس جمهور آمریکا بی درنگ پس از اعلام محاصره قطر از سوی عربستان و دیگر کشورهای عرب، در صفحه توئیتر خود از این اقدام ریاض تجلیل کرد.
البته باید توجه داشت که جنگ های امپریالیستی آمریکا در منطقه خاورمیانه، بزرگ ترین منبع و منشاء ترور در این نقطه از جهان محسوب می شود. میلیون ها نفر از مردم این منطقه بی خانمان و آواره شده اند. بر اثر بمباران هایی که آمریکا در این منطقه به راه انداخته، برخی از کشورها به تلی از ویرانه تبدیل شده اند. شبه نظامیان فرقه گرا و ارتش های مزدور به همراه ده ها هزار نیروی آمریکا این منطقه را به آشوب کشیده اند. عربستان سعودی با تأمین مالی، مسلح ساختن و آموزش نظامی گروه های متعصب مذهبی از دهه ۱۹۸۰ به این طرف یعنی آغاز جنگ در افغانستان، به آمریکا در براه انداختن جنگ در این منطقه کمک کرده است.
قطر نیز به علت ارایه کمک های مالی به این گونه گروه ها و اعزام نیرو برای کمک به نابودی لیبی و ادامه کمک مالی به گروه هایی که علیه دولت سوریه می جنگند، گناهکار است. همان زمان که عربستان تصمیم گرفت تا روابط خود را با قطر قطع و این کشور را محاصره کند، قطر به عربستان سعودی در جنگ علیه یک جنبش مردمی در یمن یعنی فقیر ترین کشور منطقه، کمک می کرد.
هم حکومت عربستان سعودی و هم قطر از نوع حکومت های سلطنتی سرکوبگر هستند. تقریباً بخش اعظم ثروت نفت و گاز در این دو کشور در اختیار دو خاندان آل سعود و آل ثانی قرار دارد. احزاب سیاسی و اتحادیه های کارگری در این دو کشور اجازه فعالیت ندارند.
تقریباً نود درصد جمیعت دو میلیون و پانصد هزار نفری قطر و یک سوم جمعیت سی و یک میلیون نفری عربستان سعودی را کارگران مهاجر تشکیل می دهند که شهروند محسوب نمی شوند. آن ها از هر گونه حقوقی در زمینه تحصیل، خدمات درمانی و بهداشتی و خدمات اجتماعی، محروم هستند.
در هر شش کشور نفت خیز عرب منطقه خلیج فارس که همگی تحت حکومت سلاطین سنی قرار دارند، چنین وضعیتی حاکم است، کشورهایی که از طریق شورای همکاری خلیج فارس به یکدیگر پیوند خورده اند.
حال باید دید که اختلاف پدید آمده بین عربستان و قطر شبیه اختلافی است که بین دزدها و نیروهای ارتجاعی پیش می آید یا اینکه مساله از اهمیت بیشتری برخوردار است.
دستور به قطر برای قطع رابطه با ایران
عربستان سعودی افزون بر اعلام محاصره قطر در روز پنجم ژوئن، فهرستی حاوی ده دستور خطاب به دولت قطر منتشر کرد که دوحه می باید بی درنگ آن ها انجام می داد. از جمله این دستور ها قطع رابطه با ایران، اخراج اعضا ی گروه حماس و اخوان المسلمین، تعطیل کردن شبکه تلویزیونی الجزیره و پایان دادن به دخالت در امور کشورهای خارجی بود.
هدف از این اقدام در واقع تقویت تدابیری بود که عربستان سعودی برای مهار نفوذ فزاینده سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه به آن متوسل شد. این در واقع علت اصلی حملاتی است که آمریکا و عربستان سعودی علیه قطر به راه انداخته اند.
از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ که به سیطره بانک ها و شرکت های بزرگ نفتی آمریکا در ایران پایان داد، وجود ایران با همه تحریم هایی که در یک دهه گذشته علیه این کشور برقرار شده است، تهدیدی علیه نظام های فاسد پادشاهی در منطقه خلیج فارس به شمار می رود که در آن ها همه اختیارات و امتیازها، حالت موروثی دارد.
زمانی که عوامل انتحاری به مجلس ایران و آرامگاه آیت الله خمینی در روز هفتم ژوئن حمله کردند و دست کم سیزده نفر جان خود را در این حملات از دست دادند، سپاه پاسداران ایران، عربستان را مسئول این حملات معرفی کرد. این حمله در ضمن به دیدار ترامپ از عربستان سعودی نیز نسبت داده شد.
با این که تهدیدهای صورت گرفته علیه ایران در واقع انگیزه اصلی حمله مشترک آمریکا – سعودی علیه قطر محسوب می شود، اما عوامل و انگیزه های مالی نیز در این مورد دخیل می باشند.
رقابت در زمینه گاز، نفت و ارز
قطر در خلال بیست و پنج سال گذشته به بزرگ ترین صادر کننده گاز مایع در جهان تبدیل شده است . امروزه در این کشور سی پایانه صدور گاز مایع وجود دارد وشش پایانه دیگر نیز در دست احداث است.
قطر با ایران دارای روابط دیپلماتیک است البته نه به این علت که پادشاهی قطر اینده نگر باشد بلکه به این علت که این کشور یک میدان گازی را با ایران شریک است که باعث شده است تا آل ثانی به ثروت افسانه ای دست پیدا کند. میدان گازی پارس جنوبی یا آن گونه که قطر آن را می نامد “میدان گنبد جنوبی”، در فلات قاره و در خلیج فارس واقع شده است و به همین علت هر دو کشور از این میدان بهره برداری می کنند.
قطر نمی تواند با قطع کامل روابط خود با ایران به حیات خود ادامه دهد و سعودی ها به خوبی از این مسئله آگاه هستند.
دولت قطر تلاش کرده است تا با بهره گیری از ثروتی که به دست آورده، سیاست خارجی مستقلی برای خود داشته باشد. در بیشتر مواقع قطر نقش واسطه و میانجی را در منطقه بازی می کند. این کشور میزبان گروهی از مقامات حماس و جنبش اخوان المسلمین مصر است.
افزون بر این قطر نخستین کشوری است که دارای بانک و تسهلات لازم برای مبادله ارزهاست و می تواند نفت و گاز خود را به “یوان” پول ملی چین به فروش برساند.
همین که قطر به مرکزی برای تجارت نفت و گاز با یوان چین تبدیل شده است در واقع تهدیدی علیه جایگاه دلار در این گونه معاملات محسوب می شود و باعث شده است تا بانک های دوحه در مقایسه با دیگر مراکز مالی در منطقه خلیج فارس از موقیت ممتازتری برخوردار شوند.
در این میان، سعودی ها به علت کاهش بهای نفت به شدت در تنگنا قرار گرفته اند. آن ها در جنگ یمن در همسایگی خود که بازنده آن هستند و دامنه آن به داخل عربستان نیز کشیده شده است میلیارد ها دلار هزینه می کنند.
دومین کشور عمده صادر کننده گاز مایع آمریکاست و به همین علت شرکت های آمریکایی از محاصره قطر سود خواهند برد.
به این ترتیب از محاصره قطر بیش از همه آمریکا و عربستان در زمینه نفت و امور مالی، سود می برند.
ترامپ و شرکت های برزگ و حکومت های پادشاهی مطلق در کشورهای نفت خیز خیلج فارس همگی نتیجه و پی آمد سرمایه داری در بدترین شکل رقابتی و خرخره جویدن، آن هستند. آن ها شکارچیانی هستند که همواره در جستجوی خرید و ادغام شرکت های رقیب اند. توقیف و ضبط سرمایه ها از جمله بازی های متداول آن هاست. اشباع و تولید بیش از اندازه نفت و گاز و از دست دادن درآمد، بزرگترین عامل ترس و وحشت آن ها محسوب می شوند. برای آن ها جنگ همواره گزینه ای است که روز میز قرار دارد.
اختلاف در منطقه، در ناتو
برنامه ترامپ – سعودی برای وادار ساختن قطر به تسلیم در برابر آن ها یا روبرو شدن با کودتای خانگی، احتمالاً به راحتی به موفقیت نخواهد انجامید، بلکه زمینه را برای بروز اختلافات بیشتر در این منطقه بی ثبات و آشوب زده فراهم خواهد ساخت، منطقه ای که هیچ یک از جنگ های آمریکا در آن با کامیابی همراه نبوده و به جای آن نفوذ آمریکا در این نقطه از جهان رو به کاهش نیز گذاشته است.
اقدام سعودی علیه قطر نه فقط بین شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس شکاف ایجاد کرده بلکه با توجه به مخالفت آلمان و ترکیه با رفتاری که عربستان در پیش گرفته است در سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) که آمریکا قدرت برتر در این ائتلاف نظامی به شمار می رود، اختلاف پدید آمده است.
عربستان توانسته است از میان شش کشور عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس، بحرین و امارات عربی متحده را با خود علیه قطر، همراه کند. دیگر کشورها نیز که به عربستان سعودی وابسته هستند از روی انجام وظیفه در محاصره قطر شرکت کردند. از جمله این کشورها می توان به جیبوتی، موریتانی ، مالدیو، دولت یمن که تحت الحمایه سعودی است و بخش شرقی دولت لیبی اشاره کرد، اما کویت و عمان از پیوستن به جمع این کشورها خودداری کرده اند.
از میان کشورهای عضو ناتو، زیگمار گابریل، وزیر دفاع آلمان سیاست ترامپ – سعودی را به شدت مورد انتقاد قرار داده و آن را کاملاً اشتباه توصیف کرده است چون محاصره قطر به طور قطع در راستای سیاست خارجی آلمان قرار ندارد. وی در مصاحبه با خبرگزاری رویترز در روز هفتم ژوئن هشدار داد که اقدامات اتخاذ شده علیه قطر ممکن است به وقوع جنگ منتهی شود. پارلمان ترکیه نیز طرح اعزام نیروهای این کشور به قطر و تامین فوری مواد غذایی و آب مورد نیاز این کشور را تصویب کرده است.
ایران بلافاصله با هواپیما و کشتی صدها تن مواد غذایی به قطر ارسال کرد. ایران، عراق، اردن و ترکیه حریم هوایی خود را روی هواپیماهای قطری که امروزه نمی توانند از حریم هوایی عربستان و مصر استفاده کنند، باز کرده اند.
آمریکا از موقعیت مناسب برای وادار ساختن قطر به اجرای دستورهای صادره از سوی عربستان، برخوردار است چون بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در خاورمیانه به نام العدید، در قطر قرار دارد. در این پایگاه نظامی یازده هزار نفر از نیروهای آمریکایی مستقر هستند و این پایگاه در واقع ستاد فرماندهی عملیات هوایی ارتش آمریکا در عراق، سوریه، افغانستان و هفده کشور دیگر محسوب می شود.
اما تضادها و اختلافات موجود در باره وضعیت کنونی در کنفرانس خبری نهم ژوئن در واشنگتن کاملا مشهود بود. رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا که قبل از تصدی این سمت رئیس اجرایی شرکت نفتی اکسون- موبایل بوده است بهتر از ترامپ می داند که در دراز مدت چه خطری آمریکا را تهدید می کند. وی خواستار آرام شدن اوضاع و گفتگو شد. چند دقیقه پس از سخنان تیلرسون، ترامپ رویکردی مخالف وزیر خارجه خود در پیش گرفت و باز دیگر از عربستان سعودی تجلیل کرد.
سفر ترامپ به عربستان سعودی دو هفته پیش از محاصره قطر به عقد قرارداد یکصد و ده میلیارد دلاری در زمینه فروش جنگ افزار به عربستان برای مقابله با تهدید ایران انجامید، گرچه فروش این مقدار سازوبرگ نظامی به عربستان با مخالفت شدید کنگره آمریکا روبرو شده است.
وقتی در ائتلاف های قدیمی اختلاف بروز می کند و اشباع بازار نفت و گاز به علت تولید بیش از اندازه به وجود می آید، خطر وقوع جنگ نیز افزایش می یابد.