نگاه کسی که خود را رییسجمهور همه میداند با فردی که مخالفانش را خسوخاشاک میخواند، متفاوت است
خانیکی میگوید: در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری شاهد بداخلاقیها و کماخلاقیهای کمنظیری بودیم. مشخصاً اگر به وجه غالب تبلیغات کاندیدای رقیب (اصولگرایان) نگاه کنیم میبینیم که نیامده بودند به وجوه ایجابی کار خودشان بپردازند بلکه آمده بودند تا رسالت خودشان که ممانعت از ادامه کار دولت حسن روحانی است را انجام دهند و البته موفق هم نشدند.
هادی خانیکی (رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با بیان اینکه «اساساً تبیین دو جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی در کشور به نفع جامعه است» گفت: پذیرفتنی است که بگوییم راه غلبه ما بر مشکلات کشور نوعی رقابت قانونمند سیاسی است، پس وجود دو جریان رقیب که هریک منشور، تفکر و برنامههایش روشن باشد ضروری است؛ و این انتخابات اخیر هم کمک کرد به اینکه دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا در قالب یک جریان اکثریت و اقلیت سیاسی خود را نشان دهند.
خانیکی ادامه داد: دکتر روحانی در یکی از برنامههای انتخاباتیاش به نکته درستی اشاره کرد و گفت که وظیفه اکثریت این است که از حقوق اقلیت دفاع کنند به شرط اینکه اقلیت هم اقلیت بودن خودش را بپذیرد و تلاش بکند برای رقابت و مبارزه سیاسی نه اینکه خودش را به جای اکثریت بنشاند. به این معنا، هرچه اصلاحطلبی و اصولگرایی ریشهدارتر، متشکلتر، حزبیتر شود، به نفع کشور است.
این مدرس دانشگاه با اشاره به رفتار انتخاباتی اصولگرایان و واکنش مردم به آنها، با بیان اینکه «ویژگی هرکدام از این جریانها هم این باید باشد که حرف مشخصاش را با زبان مشخص و بدون تزئین، بدون تعارف بیان کند» گفت: یعنی هر کاندیدایی باید خودش باشد و هر جریانی هم باید حرف خودش را بزند تا انتخاب مردم آسانتر شود و هرکسی در لباس دیگری درنیاید. به نظر من در این انتخابات معلوم بود که آقای روحانی و آقای جهانگیری حرفی را میزدند که سابقه، تفکر و پیشنهشان را نشان میداد.
خانیکی تصریح کرد: اما در مقابل، نقدی که به دو کاندیدای محترم اصولگرا وارد است این بود که در جاهایی حرف خودشان را نمیزدند به این معنا که اگر یکی از کاندیداها آمده بود که خودش را به عنوان نماینده فرودستان جامعه معرفی کند سابقه کاریاش آن را نشان نمیداد و کسانی که از او حمایت میکردند در این زمره جای نمیگرفتند و مشکل از همین جا شروع میشد.
او با بیان اینکه «کاندیدای محترم دیگر هم دست به کارهایی در تبلیغات انتخاباتی زد که با مبانی و رویکردهای فرهنگی و سیاسی سازگار نبود» به عکس یادگاری یکی از کاندیداها با یک هنرمند غیرمجاز (تتلو) اشاره کرد و گفت: اگر چارچوب فکری یک جریان یا کاندیدای مشخص باشد که قائل به این تفکر است که ایران برای همه ایرانیان است، استفاده از هر هنرمند و هنرپیشهای هم یک اتفاق طبیعی است و مشکلی هم وجود ندارد. ولی وقتی این تناقض به وجود میآید که آن کاندیدا تفکری مبنی بر نوعی از شهروند درجه یک و دو دارد و هنگام انتخابات است که از مرزهای خودش تخطی میکند؛ اینجاست که مشکل به وجود میآید.
خانیکی با اشاره به اینکه «وظیفه داریم که به سمت تشکلیابی، مشخص شدن نظراتمان، شفافیت آرا و عملکردهایمان برویم» خاطرنشان کرد: هرچه اصولگرایان اصولگرایانهتر و هرچه اصلاحطلبان اصلاحطلبانهتر شوند به این معناست که در آینده، رقابتها و مشارکتهای سیاسی موثرتر خواهد بود. البته من اصلاحطلبی و اصولگرایی را به عنوان دو واژه که به جریان سیاسی اطلاق داده شده میگویم وگرنه به نظر من اصلاحطلبان جریانی هستند که خیلی دارای اصول هستند و نمیتوان گفت که اینها اصولگرا نیستند.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات ادامه داد: در 10 ، 20 سال اخیر دیدیم که بخشی از اصولگرایان به اصلاحات پیوستند و در کنار این جریان قرار گرفتند ولی داخل گیومه «اصلاحطلب» یا «اصولگرا» معرفی شدند؛ این جریانها باید دارای منشور فکری بیشتر شده و مانیفست معرفتی، برنامه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته باشد چراکه این به نفع کشور است.
خانیکی یادآور شد: متاسفانه علیه دولت به طور عام و شخص آقای روحانی به عنوان کاندیدای اصلی جریان اصلاحات و اعتدال، بهطور خاص، چیزی ناگفته باقی نماند؛ هر اتهامی که ممکن بود، زده شد و هر دروغی که به نظر میرسید، بیان شد. از طرفی، متاسفانه رسانههای طرفدار جریان اصولگرایی که قوت و قدرت بیشتری هم داشتند از حاشیه امنیتی برخوردار بودند.
او با بیان اینکه «در جاهایی حتی به شکل بسیار مشهود، صداوسیما هم به کمک این جریان میآمدند» گفت: این سوگیری رسانه ملی به نفع جریان اصولگرایی را در بیان خبرها، طراحی مناظرهها و در توزیع وقتهای نامزدها میتوان دید؛ به خصوص با نقدی که نسبت به برنامهها و عملکردهای دولت وارد میشد. همه اینها به میدان آمدند ولی در آخر انتخابی که مردم کردند نشان داد که چنین برخوردهایی و این نوع تبلیغات و عملیات روانی دیگر چندان پاسخگو نیست.
این استاد ارتباطات و رسانه خاطرنشان کرد: در ترکیب نهایی رایی که مردم دادند به وضوح میتوان دید که جامعه از روی بلوغ و آگاهی انتخاب کرده است. همه ما سالها این را به عنوان یک الگوی قابل ذکر میدیدیم که جامعه سوئیسی وقتی در مقام گزینش افزایش یارانه قرار گرفت آن را انتخاب نکرد و نام یک جامعه بالغ را گرفت؛ حالا میبینیم که در همین انتخابات اخیر کشور خودمان، که بیشترین تمرکز و تبلیغات علیه دولت در بخشهای اقتصادی است رای روحانی در بسیاری از روستاها و مناطق محروم بالاست و اصلا آن تقسیمبندی که میخواست جامعه را به 4 درصدی و 96 درصدی تقسیم بکند از بین میبرد؛ یعنی مردم مناطق محروم به وعده سه برابر شدن یارانههای خودشان نه گفتند و این نشاندهنده بلوغ جامعه است.
خانیکی تصریح کرد: با همه این اوصاف، معتقدم دولت باید به کسانی که به او رای ندادند توجه کند؛ خوشبختانه آقای روحانی همانطور که اعلام کرده، خودش را رئیسجمهور کسانی میداند که هم به ایشان رای دادند و هم رای ندادند و این خیلی با نگاه رئیسجمهور پیش از خودش یعنی محمود احمدینژاد تفاوت دارد؛ که افرادی را که به او رای ندادند خس و خاشاک میدانست.
این نویسنده و پژوهشگر علوم ارتباطات با اشاره به نقش رسانهها در انتخابات و نتایجی که از آن میتوان گرفت، گفت: نشان داده شد که جریانهای سیاسی به اعتبار تبلیغات، هر کاری که بخواهند نمیتوانند بکنند؛ یعنی رسانهها آنجا که به بالا بردن آگاهی و مشارکت کمک میکنند موفق هستند اما آنجا که میخواهند در اختیار فیکنیوز و اخبار دروغین و تهمت قرار بگیرند نسبت به تبلیغاتشان واکنش نشان داده میشود.
خانیکی با تاکید بر اینکه «انتخابات اخیر از این نظر مهم بود که نشان داد نظر جامعه ایرانی با هر خبر و تبلیغی جابجا نمیشود» گفت: در این دوره، نوعی رویارویی انتخاباتی داشتیم و تبلیغات گستردهای وجود داشت که میخواست جامعه متدین را حساس کند و موقعیت دولت را با تبلیغات دروغ در مورد کتابهای درسی و سند 2030 حساس کند اما دیدیم که خانوادهها و بخش متدین جامعه هم این مسئله را به درستی برگزید و تشخیص داد که چه اتفاقی افتاده است.
او خاطرنشان کرد: اما در عین حال، درباره برخورد اخلاقی و غیراخلاقی در این انتخابات باید بگویم متاسفانه در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری شاهد بداخلاقیها و کماخلاقیهای کم نظیری بودیم. مشخصاً اگر به وجه غالب تبلیغات کاندیدای رقیب (اصولگرایان) نگاه کنیم میبینیم که نیامده بودند به وجوه ایجابی کار خودشان بپردازند بلکه آمده بودند تا رسالت خودشان را که ممانعت از ادامه کار دولت حسن روحانی است انجام دهند و البته موفق هم نشدند؛ یعنی به این معنا رای 29اردیبهشت رای «آری» به ادامه کار دولت بود.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات تصریح کرد: از منظر حوزه ارتباطات، تغییرات اجتماعی و افکار عمومی معتقدم روندی که در انتخابات به وجود آمد را در متن جامعه هم میتوان دید؛ یعنی زمینه 60 درصدی گرایش اصلاحطلبان در جامعه را در رای آنها در انتخابات هم میتوان دید. طبیعتاً در انتخابات هرچه ما از انتخاب طرفداران دو تفکر به سمت بخشهای خاکستری یا مردد جامعه برویم میتوانیم بگوییم آنها هستند که سرنوشت انتخابات را در نهایت رقم میزنند.
خانیکی با اشاره به اینکه در انتخابات با انصراف یکی از کاندیداهای اصولگرا اینطور نبود که همه طرافدارانش حامی دیگر کاندیدای این جریان شوند، گفت: به خاطر اینکه انتخاب مردم یک تاکید مکانیکی نیست که وقتی یک کاندیدایی میرود و کاندیدای دیگری میآید همه درصد آرایی که پشت سر آن کاندیدا هستند به کاندیدای دیگر منتقل شود. ماشین که نیست که شما بگویید یک بخش را خاموش میکنیم و بخش دیگری را روشن میکنیم.
او با بیان اینکه در انتخابات دو عامل تعیینکننده وجود دارد، گفت: نخست، شکلگیری تصویرانگاری از یک جریان و کاندیدا است که چه جریانی و چه کسی میتواند مشکلاتی که او با آن مواجه است را حل کند و در درون این انگاره و تصویری که به تدریج شکل میگیرد و با شعار و با حرف هم شکل نمیگیرد چه برنامه مشخصی را دارد. شعارها در این انتخابات زیاد داده شد اما به نظر من سرنوشت این شعارها نهایتا این بود که کدام یک از آنها شدنی است و چه کسی میتواند این شعارها را محقق بکند.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات یادآور شد: تصویر آقای روحانی و جهانگیری تصویر رئیسجمهور بود و کسانی که میتوانند این مشکلات را برطرف کنند. ولی دو چهره دیگر متاسفانه نتواسستند چنین تصویری را از خودشان نشان دهند و با شعارهای تند علیه دولت، اشخاص و افراد، به جای اینکه رای بیشتری را جذب کنند، متاسفانه رای بیشتری را از دست دادند.
خانیکی با تاکید بر اینکه باید به درک مخاطبان توجه کرد که مردم هم با شعور و آگاهانه با این تبلیغات مواجه میشوند، گفت: همه مشکلاتی که پیشروی ما است را باید با انتخابات شناسایی کرد؛ با مطالعه روی کسانی که رای دادند یا ندادند، و به چیزی رای ندادند و از تفسیرهای کلان به تفسیرهای خرد برسیم تا بفهمیم بالاخره به اتکای چه چیزی آقای دکتر روحانی پیروز شد؟ با چه پشتوانه اجتماعی و سیاسی؟ چه پشتوانه سیاسی پشت جریان رقیب قرار گرفت و معنای رایی که دادند چیست؟ مطالباتی که ابراز شد چه چیزهایی است و چطور میشود به این مطالبات از این به بعد پاسخ داد؟ اینها مسائلی است که با اتمام انتخابات باید به آن پرداخت.