نورافکن «راز» چگونه نجات دهنده نخلستانهای اروند شد
دو سوم اراضی خوزستان زیر سد گتوند هستند که اگر در قدیم جزر و مد آب، آب شیرین را راهی نخیلات اروند کنار میکرد، امروز آب شور را پای هر نفر نخل میریزد که منجر شده نمک اضافی به این خاک تحمیل شود.
به گزارش پویا، سال 64 از اروند کنار، ما ایرانیان بزرگترین عملیات تهاجمی خود، علیه نیروهای بعث عراق را انجام دادیم و بزرگترین پیروزی را به دست آوردیم. اما یک نخل زمین نخورد. یک وجب خاک از دست نرفت و حتی فاو خار شد ماند در گلوی صدام. بیستم بهمن ساعت ده و بیست و دو دقیقهی شب، نیروهای ایرانی در کنار نهرها طوری پوتینهایشان را زمین میگذاشتند که یک بوتهی گلمحمدی له نشد. یک درختچهی زردآلو خرد نشد. همین حالا ریشهی چند صد هزار نخل نخیلات اروند کنار رمز یا فاطمه الزهرا(س) را در حافظه دارند. هر چند نه بَر دارند پشتی بدهند به رزمندهای و نه بار و سایهای. نخلها زنجموره میزنند در پای نمکها.
آنجا؛ آن اروند کناری که یک میلیون نخل بلند داشت و کمربند سبزی بود در جنوب آبادان، حالا شده است اینجا، خشکِ خشک که لای علفهای هرزش نمک میدرخشد. جایی که نه به زهر شیمیایی سرفه کرد و نه به دست خمپاره کمر خم.
از سال 1376 اولین کلنگهای احداث سد گتوند بر روی راه آبهای بالا دستی اروند کنار زده شد. پیچیدهترین و مرتفعترین سدی که میشد ساخته شود، ساخته شد و خوشحالی و شادمانی ملی به راه افتاد. سد گتوند تیتر رسانهها شده بود و هنر ساختش موضوع محافل علمی. این سد در 5 کیلومتری معادن نمک گچساران بنا شد. برخی کارشناسان هر چند با صدای ضعیف، مخالفتهایی با این پروژهی ملی ابراز کردند. کارشناسان دغدغه داشتند که آب گیری سد گتوند نمک خاک را افزایش میدهد. آنها باور داشتند آب گتوند در مسیل خود لایههای نمک را بر میدارد و تزریق میکند به خاک. خاکی که یکی از حاصلخیزترین خاکهای ایران زمین به شمار میرفته و محل نان آوری بسیاری، ازجمله اروند کناریها بوده است که نه تنها علاوه بر خرما بسیاری از مرکبات و میوه های مورد نیاز خود را تامین میکرده و حتی به کشورهای حاشیهای نیز صادرات داشته است. تا آنجا که تا چهار گمرک در این منطقه فعال بوده است.
دو سوم اراضی خوزستان زیر سد گتوند هستند که اگر در قدیم جزر و مد آب، آب شیرین را راهی نخیلات اروند کنار میکرد، امروز آب شور را پای هر نفر نخل میریزد که منجر شده نمک اضافی به این خاک تحمیل شود.
در سالهای گذشته بلایی که بر سر اروند کنار آمده در سکوت خبری و رسانهای طی شد و مسئولان در جلسات در بستهای راه کارهایی اندیشدند که یا علاجبخش نبوده و غیر کارشناسی بوده و یا نیمه کاره مانده.
این راز در بیست و نهم خرداد 96 برملا شد. نادر طالب زاده در برنامهی راز با حضور دو کارشناس بومی مسئلهی اروند کنار را زمانی که رسانهها پر شده بودند از تیترهای داغ جنگ آب مطرح کرد. وزیر نیرو تنها بیست روز بعد، طی سفر به منطقه آبادان و اروند شبکهی آبیاری زهکشی نخیلات اروند کنار را افتتاح کرد. هم زمان کلنگ ساخت سد بهمن شیر هم توسط چیت چیان به زمین زده شد و رهبر انقلاب هم با تخصیص 1.5 میلیارد دلار از صندوق توسعهی ملی برای شبکههای آبیاری خوزستان موافقت کردند.
اما بلایی که خانهمان آبادانیها و اروندکناریها را سوزانده تنها مسئلهی نبود آب یا آب شور نیست. این منطقه دچار بلای آبهای کثیف نیز شده است. امروز 38 تا 42 آبریز اروند، پسابهای شهری و صنعتی را وارد آب میکنند. بزرگترین رودخانهی کشور، به بزرگترین فاضلاب تبدیل شده است.
مهمترین اتفاقی که 29 خرداد با پخش برنامهی راز افتاد به دید آمدن رنجهای مردمانی بود که عمری برای آبادانی کشورشان تلاش کردهاند و حالا آبادانشان، در سکوت رسانهای در حال ویران شدن است.تنها ثمرهی این دیده شدن قدمهای کوچک وزیر نیرو بود که برای جبران 15 سال عقب افتادگی طرحها و پروژههایی را افتتاح کرد. این ماجرا نشان داد رسانهی ملی از چه ظرفیتی برخوردار است. تنها یک برنامهی راز توانست توجهات از پیرامون مسائل حاشیهای سیاسی متمرکز یک مسئلهی واقعی اجتماعی شود. اما سوال اساسی اینجاست که آیا طرحهای کلید خورده، به سرانجام خواهد رسید؟ پیگیری نتایج اقدامات کنونی به دوش کدام رسانه است که عاقبتشان به خیر شود؟
نور افکنی که برنامه راز بر این موضوع پنهان شده در زوایای پنهان و تاریک سو مدیریت و اهمال انداخت بار دیگر کارکرد و برد رسانه انقلابی را به رخ کشید.