نمکی که “سلبریتیها” بر زخم مردم میزنند
انتشار یک مطلب نسنجیده در صفحه یک بازیگر به سادگی میتواند به ایجاد شکاف میان اقشار مختلف جامعه منجر شود؛ شکافهایی که هر چند ساده ایجاد شدهاند اما پر کردنشان آنقدرها هم ساده نیست، شکافی که نمونه آن حالا میان خود سلبریتیها و مردم شاهد هستیم …
طی ماههای گذشته بهویژه پس از خساراتی که با جاری شدن سیل در کشور به بار آمد، شاهد تیره شدن ارتباط میان مردم و سلبریتیها هستیم. ارتباطی که یک سوی آن نظرات انتقادآمیز، معترضانه و حتی توهینآمیز کاربران فضای مجازی خطاب به سلبریتیهاست و سوی دیگر آن واکنش متقابل سلبریتیها که گاه نامتعارف است و با تصویری که از آنها در ذهن داریم سر ناسازگاری دارد اما این دلزدگی عمومی نسبت به سلبریتیها چه زمانی آغاز شد، عامل آن چیست و کدام یک از دو طرف را باید مقصر دانست، سلبریتیها یا مردم؟
مروری بر مطالب به اشتراکگذاشته شده در صفحات مجازی سلبریتیها، سرآغاز دلزدگی عمومی از آنان را زمانی نشان میدهد که سوء مدیریت اقتصادی دولت دوازدهم، با ایجاد مشکلات معیشتی، عرصه را بر اقشار مختلف جامعه تنگ کرد و سبب شد انگشت اتهام کاربران فضای مجازی به سوی سلبریتیهایی نشانه رود که با حمایت گسترده از حسن روحانی، نقشی بهسزا در انتخابات ریاست جمهوری 96 ایفا کردند؛ سلبریتیهایی که حالا موضعگیریهایشان در برابر اخبار و اتفاقات روز، زیر ذرهبین کاربران قرار گرفته، با دقت نقد شده و در برخی موارد با واکنش صاحبان این صفحات مجازی همراه میشود.
با نگاهی به صفحات اینستاگرامی سلبریتیهای مشهور بینالمللی و مقایسه آن با صفحات اینستاگرامی سلبریتیهای وطنی، آنچه در وهله نخست جلب توجه میکند، تعداد عجیب و غریب دنبالکنندگان یا همان فالورهای سلبریتیهای ایرانی است؛ بهعنوان مثال در حالی که صفحات اینستاگرامی ستارههای هالیوود اسکارداری چون نیکول کیدمن و جولیا رابرتز را حدود 5 میلیون نفر دنبال میکنند صفحات اینستاگرامی بازیگرانی چون مهناز افشار و بهنوش بختیاری به ترتیب 8.6 و 7.6 میلیون دنبالکننده دارند البته بازار داغ خرید و فروش فالور را هم نباید نادیده گرفت چه آنکه میزان بازدید از فیلمهای منتشر شده در صفحات سلبریتیهای ایرانی عموما با تعداد دنبالکنندگان صفحه جور نمیآید و با اختلافی فاحش از آن کمتر است.
با این حال، توجه بیش از حد مردم و حتی رسانههای ایران به سلبریتیها حقیقتی غیرقابل انکار است؛ پدیدهای که به جرات میتوان آن را سلبریتیسالاری نامید، پدیدهای که سبب شده سلبریتیهای ایرانی که حالا صفحات مجازی خود را تریبونی پرمخاطب یافتهاند، بدون دانش، تخصص و یا حتی مطالعهای مرتبط، به حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، محیط زیستی و حتی سیاسی ورود کرده و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهند؛ پدیدهای که در میان سلبریتیها بینالمللی و کشورهای پیشرفته کمتر شاهد آن هستیم. نمونه بارز این چرخه معیوب را در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 شاهد بودیم.
جمع گستردهای از بازیگران و خوانندگان که بیآنکه بتوان بر آنها خردهای گرفت منافع حرفهایشان را به عنوان نخستین معیار انتخاب رئیسجمهور، در نظر گرفتند اما به راحتی توانستند به الگوی انتخاباتی میلیونها هواداری تبدیل شوند که مطالبات دیگری از رئیس جمهور برایشان در اولویت بود؛ هوادارانی که حالا سلبریتیها را مقصر برآورده نشدن مطالباتشان میدانند.
درباره اینکه چرا در کشورمان، مردم تا این حد به سوی صفحات مجازی، اخبار و اظهارنظرهای سلبریتیها کشیده میشوند بیگمان نه مردم را میتوان مقصر دانست نه سلبریتیها را؛ ریشه این سلبریتیسالاری را باید در ضعف آگاهیرسانی به جامعه دانست و عملکرد ناموفق رسانهها بهویژه رسانه ملی در ارتقای فرهنگ استفاده از فضای مجازی. در واقع، ناآگاهی جامعه از نحوه استفاده مفید از فضای مجازی، امروز کار را به جایی رسانده که بازار شایعه، اخبار زرد و تحلیلهای بیپایه و اساس در فضای مجازی داغ شود.
به گزارش تسنیم؛ مردم به جای جستوجوی موضوعات مورد نظرشان در منابع موثق، به صفحات مجازی زرد رو بیاروند و به جای انتخاب محتوای موردنظرشان، منتشرکنندگان محتوا را انتخاب کرده و تسلیم خروجی تریبون آنها شوند و قطعا سلبریتیها، به دلیل چهره و نام آشنایشان یکی از نخستین منابعی هستند که کاربران بدان پناه میبرند؛ افرادی که بدون برخورداری از دانش و تخصص لازم، صرفا با این تفاوت که در عرصه هنر یا ورزش محبوب هستند حالا به الگوی میلیونها کاربر تبدیل شدهاند!
همین میشود که انتشار یک مطلب نسنجیده در صفحه یک بازیگر به سادگی میتواند به ایجاد شکاف میان اقشار مختلف جامعه منجر شود؛ شکافهایی که هر چند ساده ایجاد شدهاند اما پر کردنشان آنقدرها هم ساده نیست، شکافی که نمونه آن حالا میان خود سلبریتیها و مردم شاهد هستیم؛ بازیگری که تصویری از حضور یک بازیگر دیگر را در میان مردم سیلزده منتشر کرده و او را صرفا بابت این حضور مورد ستایش قرار میدهد، به فاصله چند روز، بومیانی را که از پاکسازی گل و لای با بیل فیلم منتشر کردهاند با ادبیاتی ناخوشایند به «به رخ کشیدن» متهم میکند و در ادامه با معترضان این رویکرد وارد کارزاری میشود که حاصل آن ایجاد شکاف میان وی و هوادارانش است و در مقیاس بزرگتر شکاف میان سلبریتیها و مردم.