نقش فهم و کج فهمی در دیدار ترامپ و «کیم»/ احتمال افزایش تنش

    کد خبر :257795

فارن افرز در مقاله ای به قلم رابرت جرویس نتایج نشست احتمالی کیم و ترامپ را تحلیل و نتیجه گیری می کند ملاقات چهره به چهره رهبران کره شمالی و امریکا می تواند خصومت دو کشور را تشدید کند.

سایت تحلیلی فارن افرز مقاله ای با قلم «رابرت جرویس» و «میرا رپ هوپر» منتشر نموده که نتایج نشست احتمالی کیم جونگ اون و ترامپ در آینده ای نزدیک را مورد بررسی قرار می دهد. رابرت جرویس از بنیانگذاران نظریه رئالیسم تدافعی و استاد معروف دانشگاه کلمبیا آمریکا است. ترجمه مقاله پیش روی شماست.

چگونه یک جنگ ناخواسته آغاز می شود؟

کره شمالی تمام تلاش خود را جهت دستیابی به تسلیحات هسته ای انجام داده است. این کشور توانسته به بمب های شکافنده قوی دست یافته و ممکن است توانایی ساخت انواع بمب های هم جوشی را نیز داشته باشد. کره شمالی احتمالا توانایی کوچک سازی بمب ها را جهت نصب آنها در موشک ها دارد. به زودی این کشور قادر خواهد بود از این توانایی ها علیه قلمرو ایالات متحده امریکا استفاده کند. رهبر کره شمالی «کیم جونگ اون» تکمیل برنامه بازدارندگی هسته ای خود را اعلام نموده و در صورت ملاقات با «دونالد ترامپ» رئیس جمهور امریکا بسیار بعید است از موضع خود عقب نشینی کند. این در حالی است که واشنگتن بر چشم پوشی پیونگ یانگ از دستاوردهای هسته ای خود تاکید می کند. دولت ترامپ قول داده است که پیونگ یانگ هرگز به موشک های هسته ای که قلمرو امریکا را تهدید کند دست نخواهد یافت. نتیجه این فرآیند به ایجاد روابط جدید و خطرناک بین امریکا و کره شمالی منجر می شود: ریسک بالای وقوع یک جنگ هسته ای.

در ماه مارس مقامات امریکایی و کره ای اعلام کردند احتمالا ترامپ و کیم جونگ اون در آینده ای نزدیک با یکدیگر ملاقات خواهند کرد. نتیجه نشست کیم جونگ و ترامپ به باورها و ادراکاتی که هر یک در مورد طرف دیگر دارد و اینکه چگونه یک طرف طرف دیگر را تحت نفوذ قرار می دهد بستگی دارد. مسئله ادراک و سوءادراک تمامی تصمیم گیرندگانی که با دشمنان خارجی مقابله می کنند را پریشان می کند. این موضوع وقتی وارد روابط بین واشنگتن و پیونگ یانگ می شود از حساسیت بیشتری برخوردار بوده و عواقب آنها بسیار جدی خواهد بود.

استراتژی های ایالات متحده امریکا علیه کره شمالی ترکیبی از تهدیدات و وعده ها جهت وادار کردن کره شمالی به انجام خواسته واشنگتن است. اما اینکه آیا امریکا می تواند پیونگ یانگ را متقاعد کند برنامه هسته ای خود را کنار بگذارد یا خیر نه تنها به ابزاری که انتخاب می کند بستگی دارد بلکه به اینکه امریکا توسط کره شمالی چگونه دیده می شود نیز بستگی دارد. سوالهای اساسی که مطرح می شوند عبارتند از: رهبران کره شمالی سیگنالهایی که امریکا ارسال می کند را چگونه تفسیر می کنند و اینکه آیا آنها تهدیدات و وعده های واشنگتن را معتبر می دانند؟ ادراک تصمیم گیرندگان امریکایی از همتایان خود در پیونگ یانگ چیست؟ چگونه آنها متوجه تمایز بین تهدیدات معتبر و تهدیدات فریبکارانه می شوند؟ و آیا کیم جونگ اون فردی عاقل است؟

اگر امریکا می خواهد استراتژی هایش در مقابل کره شمالی شانس موفقیت بیشتری داشته باشد و از وقوع یک فاجعه جهانی جلوگیری نماید باید درک دقیقی از نحوه تفکر دولت پیونگ یانگ، ارزشهای آن و چگونگی بررسی گزینه های آنها داشته باشد. واشنگتن نه تنها باید اهداف کره شمالی را درک نموده بلکه باید چگونگی درک کره شمالی از اهداف امریکا و اینکه آنها چقدر اظهارات مقامات امریکایی را معتبر می دانند درک کند. سوء ادراک می تواند منجر به ایجاد بحران در روابط بین دو کشور شده و بدترین جنگ بعد از جنگ جهانی دوم را رقم زند.

شما همه آنچه را می خواهید نمی توانید به دست آورید

خواسته امریکا از کره شمالی به وضوح بیان شده است. در طی دهه های اخیر واشنگتن تلاش نموده مانع کره شمالی از دستیابی به سلاح های هسته ای شود. علاوه بر این اخیرا اعلام نموده که نباید به کره شمالی اجازه داده شود موشک های بالستیک بین قاره ای خود را توسعه دهد. واشنگتن همواره خواستار اتحاد مجدد دو کره تحت کنترل حکومت دموکراتیک کره جنوبی شده اما فعالانه آن را دنبال نکرده است. در حال حاضر که کره شمالی به به توانایی هسته ای دست یافته و در مسیر تولید موشک های بین قاره ای حرکت می کند رسیدن به اهداف فوق بسیار سخت شده است. بنابراین سوال مهم و فوری این است که امریکا چگونه می تواند با یک کره هسته ای کنار بیاید؟ آیا بازدارندگی با کره شمالی نیازهای امریکا را برآورده می کند؟

باید گفت که آنچه کره شمالی از برنامه هسته ای و موشکی خود می خواهد نیز به روشنی بیان شده است. کره شمالی می خواهد مطمئن شود که می تواند از حمله آمریکا جلوگیری نموده و بقای خود را تضمین کند. علاوه بر این دستیابی به سلاح هسته ای منبع مهم پرستیژ محسوب می شود. دستیابی به تسلیحات هسته ای همچنین باعث می شود تا کره شمالی بتواند تمایلات بلندمدت خود را پیش ببرد از جمله اتحاد دو کره و کنترل آن توسط کره شمالی و تضعیف تضمینات امنیتی امریکا در مقابل ژاپن و کره جنوبی.

سوال مهمی که اکنون پیش می آید این است که آیا رژیم کره شمالی به تسلیحات هسته ای به عنوان مهمترین ابزار و یک موضوع غیر قابل انکار جهت ابقای حکومت خود نگاه می کند؟ اگر این چنین است واشنگتن نمی تواند آن را مجبور به دست کشیدن از تسلیحات هسته ای کند.

در این میان خواسته ها و نیازهای دیگر بازیگران نیز مطرح است. اهداف کره جنوبی عمدتا در راستای اهداف ایالات متحده امریکا بوده اما به این دلیل که هر جنگی به خاک کره جنوبی کشیده خواهد شد سئول بر راه حل های سیاسی بیشتر از راه حل های نظامی تاکید می کند. برخی از اختلافات میان کره جنوبی و امریکا می تواند مدیریت شود اما اگر این اختلافات مدیریت نشوند کره شمالی به تضمینات امنیتی امریکا در مقابل سئول شک خواهد کرد. چین دیگر بازیگر منطقه ای مهم همواره سعی می کند یک همسایه باثبات در آن سوی مرزهای خود داشته باشد اما باید گفت که روابط بین این دو کشور در طی سالهای اخیر رو به وخامت گذاشته است.

اعتبار در چشمان حاکم است

باید گفت که تهدیدات و وعده های واشنگتن به پیونگ یانگ باید معتبر باشند و به آن نشان دهد در صورت ادامه اقدامات با چه عواقبی مواجه خواهد شد. در مباحث سیاست بین الملل همواره ذکر شده که اعتبار در چشمان حاکم است به این معنا که یک وعده یا تهدید در صورتی معتبر است که هدف آن درک شود. درک هدف باعث می شود اعتبار تهدید یا وعده با ارزیابی منافع، رفتار سابق و ماهیت رژیم ارزیابی شود.

سوال مهم اینجاست که در روابط بین امریکا و کره شمالی اعتبار چگونه ایجاد می شود؟ باید گفت که ایجاد اعتبار در روابط بین این دو کشور بسیار سخت است زیرا آنها روابط رسمی با یکدیگر ندارند و فقط بر اساس محاسبه سود و زیان اقدام می کنند. ممکن است تهدیدات و وعده های واشنگتن به پیونگ یانگ از اعتبار بالایی برخوردار باشد. وقتی امریکا نشان دهد که قبلا در صورت ضرورت از تسلیحات هسته ای استفاده نموده، استفاده از تسلیحات هسته ای چندان هزینه ای برای آن در پی نداشته و انگیزه کافی برای اقدام دارد اعتبار تهدیدات و وعده های آن قطعا افزایش خواهد یافت. برای افزایش تهدید امریکا باید به طور دقیق نشان دهد که در شرایط خاص چه اتفاقی خواهد افتاد. امریکا همچنین می تواند از اولتیماتوم به عنوان قویترین تهدیدات در سیستم بین الملل نیز استفاده کند.

مسائل دیپلماسی

درک پیونگ یانگ از اعتبار تهدیدات و وعده های امریکا موفقیت یا شکست استراتژی های امریکا را مشخص خواهد کرد. اینکه دولت ترامپ از چه ابزارهای جهت مقابله با کره شمالی استفاده می کند توسط رهبران کره شمالی به طور متفاوت تفسیر می شود.

باید گفت که نشست کیم و ترامپ با مسائل و خطرات خاص خود مواجه خواهد شد. زیرا هر طرف به دیگری به با دیدی متفاوت می نگرد. امریکا به کره شمالی به عنوان یک بازیگر بی قید و شرط و ریاکار می نگرد این در حالی است که کره شمالی به امریکا به عنوان یک تهدید کننده اصلی که خواهان ساقط کردن آن است می نگرد. رفتن به پای میز مذاکره برای هر دو طرف هزینه زیادی در بر خواهد داشت زیرا ممکن است هر دو طرف در یک روند مذاکره طولانی مدت درگیر شوند و به توافق برسند اما یکی از طرفین به توافق پایبند نماند. با وجود این مسائل و احتمال شکست مذاکرات سوال مهم این است که چرا امریکا بر عنصر دیپلماسی تاکید می کند؟

در پاسخ باید گفت که هرگونه پیشرفت در محدود کردن برنامه هسته ای کره شمالی نیاز به دادن و گرفتن امتیازات دارد که فقط پای میز مذاکرات قابل دست یابی هستند. تعامل و دیپلماسی می تواند خطرات و اشتباهات و سو ادراکات در روابط دوجانبه را کاهش دهد.

اقتصاد یا تسلیحات هسته ای

ایالات متحده امریکا در طی سالهای گذشته همواره از گزینه تحریم های مالی علیه رژیم کره شمالی استفاده کرده است. واشنگتن با اعمال تحریم های مالی خواهان ارسال این پیام به پیونگ یانگ است که بین اقتصاد و تسلیحات هسته ای یک گزینه را انتخاب کند. اینکه تاثیر این تحریم ها بر دست یابی پیونگ یانگ به اهداف سیاسی خود چقدر موثر بوده است به درک پیونگ یانگ از اهداف امریکا بستگی دارد.

از آنجایی که این الگو و سیاست سالهاست علیه کره شمالی به کار گرفته می شود ، رهبران در پیونگ یانگ می توانند تحریم های جدید را قبل از اعمال آنها پیش بینی نموده و اقتصاد خود را جهت مقابله با آنها آماده کنند. ماهیت افزایشی مجازات های مالی باعث می شود پیونگ یانگ به مسیر خود با جدیت بیشتر ادامه داده و فشار اقتصادی را راحت تر تحمل کند.

بازدارندگی

یکی از مهمترین سوالاتی که ذهن تصمیم گیرندگان امریکایی را درگیر نموده این است که آیا می توان مانع کره شمالی شد و چگونه می توان کره را وادار به عقب نشینی از مواضع خود کرد؟

امریکا با توجه به برتری تسلیحات متعارف و غیرمتعارف خود همواره تهدیدی معتبر علیه پیونگ یانگ بوده و از حمله آن به کره جنوبی پیشگیری نموده است. در حال حاضر اهداف امریکا فراتر از بازدارندگی بوده و شامل وادارسازی compellence نیز می شود. باید گفت که اگر بازدارندگی با شکست مواجه شود وادارسازی به راحتی نتیجه بخش نخواهد بود. بسیار بعید است که فشار ایالات متحده امریکا دولت کیم اون را از تلاش جهت هسته ای شدن و گسترش تسلیحات هسته ای خود بازدارد. این سیاست حتی ممکن است باعث شود که کره شمالی متقاعد شود به تسلیحات هسته ای جهت بازدارندگی با واشنگتن بیشتر از گذشته نیاز دارد. بنابراین واشنگتن با اتخاذ این گزینه اهداف خود را تضعیف می کند.

تصمیم گیرندگان امریکایی باید به پیام هایی که به کره شمالی در مورد توانایی های هسته ای آن ارسال می کنند توجه کنند. وقتی واشنگتن اعلام می کند که دستیابی کره شمالی به موشک های بالستیک بین قاره ای غیر قابل پذیرش است در واقع به رهبران در پیونگ یانگ این پیام را ارسال می کند که دستیابی به این موشک ها تهدیدی جدی و بزرگ علیه امریکا خواهد بود.

در اینجا باید به این نکته نیز اشاره نمود که تشخیص تهدیدات علیه متحدان و سرزمین اصلی بازیگر بسیار سخت است زیرا در بازدارندگی گسترده باید اثبات نموده که متحدان به همان اندازه ارزشمند هستند که قلمرو آن کشور دارای ارزش است. ژاپن و کره جنوبی باید در حال حاضر نگران توانایی های هسته ای امریکا، ارتقاء توانایی هسته ای پیونگ یانگ و تضعیف چتر هسته ای امریکا در دوره ترامپ باشند.

مه جنگ

از بین تمام شیوه هایی که ممکن است در شبه جزیره کره مورد استفاده قرار گیرند استفاده از گزینه نظامی دارای مهمترین نتایج و عواقب خواهد بود. در حال حاضر که کره شمالی به تسلیحات هسته ای دست یافته و زرادخانه های هسته ای خود را گسترش می دهد بسیار بعید است که امریکا از کمپین تخریب کامل علیه آن استفاده کند. اگر در شبه جزیره کره جنگ رخ دهد امریکا احتمالا از نیروهای نظامی به شکل اجبار و تهدید استفاده خواهد کرد. اینکه ایالات متحده امریکا دارای توانایی نظامی متعارف و غیرمتعارف فوق العاده است باعث نمی شود از امکان وقوع جنگ هسته ای در شبه جزیره کره غافل شود زیرا عزم هر کشور به تعیین نتایج کمک می کند. به همین دلیل مقامات امریکا باید اراده رهبران کره شمالی را جهت ایجاد خطرات و پرداخت هزینه های سنگین در نظر بگیرند.

پس از حمله اولیه درک کره شمالی از این حمله و کمپین نظامی تعیین می کند که آیا خواسته های امریکا را خواهد پذیرفت یا خیر. در این شرایط امریکا سیگنالهایی را برای کره شمالی ارسال می کند که در صورت عدم سازش کره شمالی از نیروی نظامی بیشتری استفاده نموده و خشونت ها را تشدید خواهد کرد. ایالات متحده امریکا همچنین باید این موضوع را به خوبی روشن کند که رهبری پیونگ یانگ مسیری روشن برای بقا دارد.

تلاش و درگیری کشورهای ثالث و بازیگران داخلی نیز می تواند بر تلاش های امریکا تاثیر داشته باشد. اگر نیروهای داخلی از حمله امریکا به پیونگ یانگ حمایت کنند امریکا می تواند ادعای اعتبار بیشتر نماید و دوباره به پیونگ یانگ حمله می کند اگر خواسته امریکا را رد کند. کشورهای ثالث با محکوم کردن حملات نقش مهمی در هیجانی کردن رهبران بازی می کنند. تاریخ نشان داده است زمانی که رهبران به خشونت متوسل شده اند توسط کشورهای ثالث هیجانی شده و کشور مستعد قمار می شود. در این صورت رهبران خطرات بیشتر را به راحتی پذیرفته و به نظر نمی رسد کره شمالی یک استثناء باشد.

طوفان تمام عیار سوء ادراک

بزرگترین خطر این است که چالش های ادراکی می تواند منجر به طوفان تمام عیار سوء ادراک شود. در واقع دیدار بی سابقه ترامپ و کیم احتمال جنگ و خشونت بیشتر بین دو کشور را افزایش می دهد. واشنگتن ممکن است بر این باور باشد که تحریم ها و تهدیدهای نظامی می تواند کیم را متقاعد کند از برنامه هسته ای خود چشم پوشی کند. این در حالی است که پیونگ یانگ ممکن است بر این باور باشد که تمایل ترامپ جهت ملاقات با وی نشان می دهد که امریکا سرانجام حاضر به پذیرش کره شمالی به عنوان یک دولت هسته ای شده است. اگر مذاکرات مستقیم اشکار کند که طرفین حاضر به واگذار کردن امتیازات نیستند خصومت قطعا تشدید خواهد شد. در حال حاضر هم واشنگتن و هم پیونگ یانگ دیگری را مسئول از دور خارج شدن دیپلماسی می دانند. در نهایت باید گفت که اشکال سوء ادراک که در حال حاضر در روابط بین کره شمالی و امریکا وجود دارد ممکن است به ایجاد فاجعه ای عظیم منجر شود که طرفین خواهان ایجاد آن نیستند.

خودت را بشناس

هیچ سیاستی وجود ندارد که بتواند این خطرات را از بین ببرد. اما تصمیم گیرندگان امریکایی می توانند ادراک خود را از کره شمالی آشکارا نشان داده و چگونگی تاثیر اقدامات و سیگنالهای امریکا بر ادراک همتایان کره شمالی را درک نموده و فرضیات خود را سازماندهی کنند.

دولت ترامپ باید اهداف کره شمالی را به خوبی تشخیص داده و از سیاستگذارانی استفاده کند که قبلا با کره شمالی مذاکره نموده و تجربیات مهمی در این زمینه دارند. امریکا همچنین باید از آژانس های اطلاعاتی جهت فهم دقیق اهداف و نقاط ضعف و قوت سیاستمداران کره شمالی استفاده کند.

مقامات امریکا باید این مهم را مد نظر قرار دهند که چگونه ادراک و سوء ادراک آنها می تواند موجب تقویت یا تضعیف اهداف امریکا شود. علاوه بر تلاش برای درک مفروضات سیاستمداران کره شمالی، رهبران امریکا باید اهداف خود را به خوبی درک کنند. آنها باید به عقب بازگشته و مفروضات خود را مجددا بررسی کنند و نقاط ضعف و قوت آنها را تشخیص دهند. آنها باید امادگی لازم را جهت مواجهه با واکنش های نامطلوب کره شمالی داشته و از فرصت ها به بهترین نحو استفاده کنند.

با توجه به عواقب سوء ادراک، رهبران امریکا باید جانب احتیاط را رعایت نموده و بتوانند در شرایط بحرانی تصمیم گیری نمایند. اگر روابط امریکا و کره شمالی در وضعیت بحرانی قرار گیرد آنها باید مکث نموده و مسائل ادراک را در نظر بگیرند. سوالاتی مانند اینکه چرا کره شمالی وارد مذاکرات مستقیم می شود اگر قصد ندارد برنامه هسته ای خود را کنار بگذارد و چرا امریکا از گزینه دیپلماسی استفاده می کند سوالات اساسی هستند که تصمیم گیرندگان امریکا با در نظر گرفتن آنها می توانند خطرات را کاهش داده و از وقوع یک جنگ غیرضروری پیشگیری نمایند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید