نفت تمام شد، مالیات بدهید!
![نفت تمام شد، مالیات بدهید!](https://baztab.ir/wp-content/uploads/2018/12/447890_304.jpg)
یک روز بالاخره در چاههای نفت را میگذاریم و کشور را با درآمدهای مالیاتی اداره میکنیم. این رویایی است که دولتها در ایران سالهاست آن را در ذهنشان مرور میکنند. اگر چه معلوم نیست دقیقا کی بتوانیم وابستگی اقتصاد کشور به فروش نفت را محقق کنیم، اما اگر روزی به هزار و یک دلیل دیگر نتوانیم نفت بفروشیم چطور کشور را ادره میکنیم؟ بله! جواب این سوال مالیات است. درست همان شیوه درآمدزایی دولتها در کشورهایی که چاه نفت ندارند. برای اینکه بفهمیم ایران در چه زمانی میتواند کل مخارج خود را از مالیات تامین کند، باید به سراغ سوابق دخل و خرج دولت برویم. آمارهای بانک مرکزی از سال ۸۰ به بعد نشان میدهند در طول این سالها سهم مالیات از تامین مخارج دولت بیشتر و بیشتر شده و در سال ۹۶ توانستهایم با درآمدهای مالیاتی، حدود ۷۰ درصد خرجهایمان را تامین کنیم. اما هنوز تا تامین ۱۰۰ درصد مخارج از محل مالیات یا بطور کلی درآمدهای عمومی راه زیاد است.
به گزارش فرارو، با توجه به اینکه در این یک و نیم دهه ۲۰ درصد به سهم درآمدهای مالیاتی از تامین مخارج اضافه شده، حدود سه دهه دیگر زمان لازم است تا در سال ۱۴۲۴ درآمدهای عمومیمان کفاف تامین مخارج را بدهد.
دولت از کجا پول در میآورد؟
برنامه بودجه هر سال، درآمدهای دولت از بخشهای مختلف را تخمین میزند. بخشهایی که هر کدامشان تاثیر زیادی در سیاستها میگذارند. بخش قابل توجهی از درآمد دولت در سالهای اخیر، از محل مالیات تامین شده است. البته تا همین سال ۹۲ این عنوان به درآمدهای نفتی اختصاص داشته است. اگر بخواهیم نگاه دقیقتری داشته باشیم، درآمدهای دولت به دو بخش اصلی تقسیم میشود. اول درآمدهای عمومی است و دیگری درآمد حاصل از واگذاریها. بخش اول یعنی درآمدهای عمومی، به درآمدهایی گفته میشود که در آن از سرمایههای ملی برای درآمد استفاده نمیشود. بخش عمده درآمد عمومی دولت را درآمدهای مالیاتی تشکیل میدهد. سایر درآمدهای عمومی دولت در شش زیربخش دیگر تقسیم میشوند که عبارتند از دریافت کمکهای اجتماعی، دریافت کمکهای بلاعوض از سایر کشورها (که مقدار آن در حال حاضر نزدیک به صفر است)، درآمد حاصل از مالکیت دولت، درآمد حاصل از خدمات و فروش کالا، درآمد حاصل از جرائم و خسارات و درآمدهای متفرقه.
طرف مقابل درآمدهای عمومی، واگذاری داراییها قرار دارد که عبارت هستند از واگذاری داراییهای سرمایه و مالی. فروش نفت در بخش واگذاری داراییهای سرمایهای قرار دارد چرا که نفت به عنوان سرمایه ملی هر کشوری محسوب میشود. موفقیت هر دولتی در این است که هزینههای خود را از بخش درآمدهای نفتی تامین کند و سراغ سرمایهها نرود. برای همین یکی از چشماندازهای اقتصاد ایران بستن درب چاههای نفت و اتکا به درآمدهای عمومی است. دلایل آن هم که واضح است. فروش نفت سختیهای خودش را دارد و ممکن است بالا و پایین شود.
خرج دولت از سال ۸۰ به بعد چقدر بوده؟
۲۴۳ هزار میلیارد تومان، آخرین رقمی است که از مخارج دولت در دسترس است. این رقم مربوط کل مخارج سال ۹۶ بوده و نسبت به سال قبلش ۱۷ درصد افزایش داشته. اگر کمی دقت کنیم میبینیم با توجه به اینکه تورم سال ۹۶، معادل ۹ درصد بود، مخارج دولت در این سال ۸ درصد افزایش داشته است. یک زمانی در سال ۸۰ کل مخارج دولت ۱۰ هزار میلیارد تومان بود و رفته رفته در سال ۸۵ این رقم به ۴۱ هزار میلیارد تومان رسید. سال ۹۰ مخارج دولت معادل ۸۸ هزار ملیارد تومان و سال ۹۵ کل مخارج ۲۰۷ هزار میلیارد تومان بود. شاید این اعداد و ارقام خیلی برایتان ملموس نباشد، اما اینها زمانی اهمیت پیدا میکنند که ببینیم اینهمه خرج پولش از کجا آمده؟ در این ۱۷ سالی که از آغاز دهه ۸۰ گذشته، دولتها چقدر در اتکا به درآمدهای عمومی برای خرجشان موفق بودهاند؟
مالیات، کلید موفقیت اقتصاد
هر خانوادهای که دخل و خرجش با هم نخواند، مجبور است فرش زیر پایش را بفروشد تا از نان شبش محروم نماند. دولت هم همین وضعیت را دارد. وقتی درآمدهای عمومی دولت کفاف خرجهای بیاندازهاش را ندهد، یا باید در خرج کردن صرفهجویی کند، یا سرمایههای ملی (بخوانید نفت) را بفروشد تا روزگارش بگذرد. اینهمه سال که از اکتشاف نفت در ایران گذشته، هنوز اقتصاد ایران در انتظار تحقق یک رویاست: بینیازی از فروش نفت. این بینیازی چطور اتفاق میافتد؟ پاسخ مشخص است. وقتی که ارقام مخارج دولت با درآمدهای عمومی یکی شود. اتفاقی که دهها سال است نیافته و احتمالا تا سالهای دور نخواهد افتاد. هرچند کلی در این زمینه پیشرفت کردیم.
نقش مالیات این وسط چه میشود؟ نکتهای که باید بدانید این است که در چند سال اخیر، حدود ۷۰ – ۸۰ درصد کل درآمدهای عمومی از دریافت مالیات بدست آمده است. البته در بعضی سالها مثل سال ۸۷، اینقدر درآمدهای مالیاتی کم شد که تنها ۶۳ درصد درآمدهای عمومی دولت از بخش مالیات به دست آمد. در این سال مالیات تنها کفاف یک سوم خرجهای دولت را داد و به نسبت سالهای قبل و بعدش نیازمندیمان به فروش نفت بیشتر بود اما حالا وضعیت کمی بهتر شده و حدود ۷۰ درصد درآمدهای عمومی دولت از بخش مالیات است. رقم درآمدهای مالیاتی از سال ۸۰ که تنها چهار هزار میلیارد تومان بود، هر سال حدود ۱۰، ۱۵ درصد افزایش داشت تا در سال ۹۶ به رقم ۱۱۶ هزار میلیارد تومان رسید.
چه شد که درآمدهای مالیاتی تا این حد افزایش داشت؟
اصلیترین دلیل تاکید دولت روی افزایش درآمدهای مالیاتی را میتوان گردن تحریمها انداخت. از وقتی که دیدیم نمیتوانیم فروش نفت را مدیریت کنیم و هزار و یک فاکتور در کم و زیاد شدن آن تاثیر میگذارد، توجهمان به درآمدهای مالیاتی بیشتر شد. برای همین در سال ۹۰ بعد از آنکه دیدیم درآمدهای نفتی از درآمدهای مالیاتی پیشی گرفته و دوباره نیاز ما به فروش نفت از ۵۰ درصد هم بالاتر رفته، سازمان امرور مالیاتی چیزی به اسم مالیات بر ارزش افزوده که بخش اعظم درآمدهای مالیاتی را به خود اختصاص میدهد را از سه درصد به چهار درصد افزایش داد. این اقدام تاثیر خود را گذاشت، اما کافی نبود. چرا که در پایان همان سال باز هم دیدیم که درآمدهای نفتی از درآمدهای مالیاتی بیشتر است. برای همین سال ۹۱ مالیات به پنج درصد و سال بعد آن به شش درصد رسید. اهمیت بینیاز شدن از فروش نفت در سالهای تحریم بیشتر و بیشتر شد تا در سال ۹۳ مالیات بر ارزش افزوده هشت درصد و سال ۹۴ این رقم به ۹ درصد رسید. این تقریبا پایان ماجرا بود.
چراکه بعد از آن مشکل دولت درباره فروش نفت تا حدی حل شد. آمارها نشان میدهد سیر نزولی فروش نفت که از رقم دو میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در سالهای ۸۳ و ۸۴ به رقم یک میلیون و ۴۶۲ هزار بشکه در سال ۹۳ رسیده بود بالاخره متوقف شد و شروع به بالا رفتن کرد. همین افزایش فروش نفت باعث شد که دیگر درصد مالیات در ارزش افزوده زیاد نشود و روی همان ۹ درصد بماند. سال ۹۶ ما حدود دو میلیون و ۵۴۳ هزار بشکه نفت فروختیم تا بیشترین درآمد نفتی در را به نام سال ۹۶ ثبت کنیم. چرا که در این سال درآمدهای نفتی ما ۹۲ هزار میلیارد تومان رسید. با اینکه از سال ۹۳ به بعد درصد مالیات تغییری نکرد، اما در این چهار سال درآمد مالیاتیمان هر سال بیشتر از سال قبل بود. آخرین رقمی که از درآمدهای مالیاتی در دسترس است نشان میدهد سال ۹۶ مردم ۱۱۶ هزار میلیارد تومان به دولت مالیات دادهاند تا نشان دهند سود آنها برای دولت از سود فروش نفت بیشتر است.
کی خرجمان را از نفت جدا میکنیم؟
پولدارترین سرمایهدارها هم از خیر درآمدهایشان نمیگذرند. حتی اگر خیلی ناچیز باشد. پس هیچوقت نباید انتظار داشته باشیم که دولت در چاه نفت را ببندد و مملکت را با سود حاصل از مالیات اداره کند. اهمیت کماثر کردن فروش نفت این است که اگر یک روز بلای الهی یا انسانی نازل شد و دیگر نتوانستیم حتی یک بشکه نفت بفروشیم، چطور کشور را اداره کنیم؟ مقایسه درآمدهای عمومی، درآمدهای نفتی و مخارج دولتها از سال ۸۰ به بعد نشان میدهد کلی در این زمینه پیشرفت کردهایم، اما تا موفقیت فاصله زیاد است. نیمه اول دهه هشتاد، خرجهای دولت از دوبرابر درآمدهای عمومی هم بیشتر بود. به طوری که نسبت درآمدهای عمومی به مخارج تقریبا ۴۵ درصد بود و این نشان میدهد نصف بیشتر خرجمان را با فروش نفت تامین کردهایم. این سهم در نیمه دوم دهه هشتاد خیلی متفاوت بود. یک سال میدیدی درآمدمان تنها ۵۵ درصد مخارج را تامین میکند، یک سال آنقدر از نفت بینیاز میشدیم که تنها ۱۲ درصد خرجمان از فروش نفت تامین میشد. برای همین است که سال ۸۸ درخشانترین سال از نظر بینیازی از نفت است و سهم درآمدهای عمومی از مخارج کشور رکورد زد و به ۷۸.۵ درصد رسید. در این هفت سالی که از آغاز دهه ۹۰ گذشته، سهم درآمدهای عمومی دولت از مخارج بین ۶۰ تا ۷۰ درصد متغیر بوده و آخرین آمار مربوط به سال ۹۶ نشان میدهد درآمدهای عمومی، ۶۹ درصد مخارج کشور را پوشش دادهاند.
بیاید یک تخمین ساده بزنیم. اگر سهم درآمدهای عمومی در نیمهاول دهه هشتاد ۴۵ درصد فرض کنیم و این رقم در نیم اول دهه نود به ۶۵ درصد رسیده باشد، کی میتوانیم کل مخارجمان را از مالیات تامین کنیم؟ نگاه به گذشته نشان میدهد در این یک و نیم دهه، ۲۰ درصد سهم مالیات بیشتر شده. حالا برای اینکه سهم مالیات از تامین مخارج دولت به ۱۰۰ درصد برسد، تقریبا سه دهه یا به طور دقیقتر ۲۷ سال دیگر زمان نیاز داریم تا اگر خدا بخواهد در سال ۱۴۲۴ کشورمان را از فروش نفت بینیاز کنیم. البته اگر تا آن موقع نفتی برایمان باقی مانده باشد.
همه اینها درست! بله در کشورهای پیشرفته درآمد دولت ها از محل مالیات تامین میشود، اما… اما در این کشورها، مسئولین شان بسان اختاپوس و جذام، بجان مالیات و مردم نمی افتند و بخور بخور و اختلاس و دزدی نمی کنند، بلکه با مالیات، رفاه و آسایش و امنیت را برای شهروندانی که مالیات پرداخت میکنند، تامین میکنند و بهمین دلیل است که شهروندان این کشورها، مالیات را با علاقه و رغبت میپردازند. در حالیکه در ایران، مردم مالیات را البته به درستی پول زور می پندارند، دلیل عبارت به درستی این است که این پولها، نمودی در ساخت و ساز و آبادانی و رفاه مردم و جامعه ندارد. بلکه نمود آن در اختلاس ها و دزدی ها و رانت هاست. پس اساسا” بنظر میرسد که مخاطب این مقاله، قبل از مردم، خود دولت و مسئولین هستند. مسئولینی که در حال حاضر خود را پاسخگوی هیچ کجا نمیدانند، بلکه همیشه از مردم طلبکار هم هستند!!