نداشتن مدیریت هیجان، تنظیم وقت و مهارت های حل مساله مشکل زوج ها
عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت: عمده مشکل این روزهای زوجین این است که مدیریت هیجان و تنظیم وقت را بلد نیستند و مهارتهای حل مساله و تصمیم گیری را ندارند.
حسین کشاورز دارای دکترای مشاوره و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درباره علت اصلی طلاقها در جامعه امروز گفت: به تعداد طلاقهایی که در جامعه وجود دارد، علتهای متفاوتی هم وجود دارد. امروزه متأسفانه آمار طلاق در جامعه بالاست و باید فارغ از تئوریهایی که در کتابها به این امر اشاره دارد، با این مساله برخورد کنیم.
وی ادامه داد: اختلافات امروز زوجین اختلافات معمول و متداول سی سال پیش نیست. باید بتوانیم از اتاق مشاوران دلایل واقعی اختلافات زوجین را بیرون بیاوریم و بعد از آن برایش راهکار داشته باشیم. باید بتوانیم یک آمار دقیق از آنچه واقعاً در حال رخ دادن است داشته باشیم و بتوانیم بگوییم که چند درصد اختلافها ریشه در چه مواردی دارد و کلی صحبت کردن در این باره اثربخش نیست.
این مشاور خانواده در ادامه در پاسخ به این سوال که در جلسات مشاوره زوجینی که خود وی برگزار میکند، بیشتر اختلافات ناشی از چی است، بیان کرد: میتوان گفت که این روزها مشکلات اقتصادی زوجین را زجر میدهد ولی عمده مشکل شاید این باشد که افراد مدیریت هیجان و تنظیم وقت را بلد نیستند. افراد مهارتهای حل مساله و تصمیم گیری را ندارند و میزان تمایز یافتگی افراد بسیار پایین است که در وهله اول این مسائل به خانواده اولیه افراد باز میگردد و در مرحله دوم به مدارس ما که نتوانسته اند این مهارتها را نهادینه کنند.
وی تاکید کرد: بسیاری از طلاقها برای این رخ میدهد که افراد هنوز نمیتوانند مستقل شوند و مستقل فکر کنند. دخالت اطرافیان و خصوصاً والدین بسیار زیاد است. در این میان شبکههای مجازی نیز مزید بر علت شده است.
کشاورز در ادامه اظهار کرد: مشاور بخشی از ماجرای حل مشکلات است و ما باید کارها را عمیقتر و ریشهای تر انجام دهیم به این معنا که باید برخی مهارتها را در دوره رشد فرزندانمان به آنها یاد بدهیم. کار مشاور میتواند بررسی زوجین باشد. ما پروتکلی را در دانشگاه تهران تهیه کرده ایم که زوجین از قبل از ازدواج تا ۵ سال بعد از ازدواج در این برنامه بررسی مداوم قرار بگیرند. یعنی فارغ از اینکه دارای مشکلی هستند یا نه این بررسیها درباره تعامل، رابطه مؤثر و… را انجام دهند. در کنار این به نظرم برنامه ریزی های اجتماعی و دولتی میتواند کمک کننده باشد.
این مشاور در ادامه در پاسخ به این پرسش که در جامعه ما همچنان تمایز یافتگی دقیقی میان روان شناسان و مشاوران برای مراجعه افراد در هنگام مواجه به مشکلات وجود ندارد و شاید برای حل اختلافات خود به فرد نادرستی مراجعه کنند نیز گفت: عموماً کسانی که مشکلاتشان عمقی نیست و نیاز به مداخلات روان شناسی ندارند و تشخیص دریافت نکرده اند، کارشان با مشاوران است. اما کسانی که با مسائل رشدی و برخی اختلالات مثل اضطراب دست و پنجه نرم میکنند باید نزد روان شناسان خصوصاً روان شناسان بالینی بروند.
وی ادامه داد: در واقع کسانی که به درمانی طولانیتر نیاز دارند باید نزد روان شناسان بالینی بروند اما متأسفانه یک درهم آمیختگی در جامعه ما وجود دارد که مشاور کار روان شناس بالینی را میکند و روان شناس کار مشاور را انجام میدهد. خود من مشاوری را میشناسم که روی مراجعی کار میکند که اسکیزوفرنی دارد. ما مشاوران عموماً با مواردی چون مشکلات یا مشاورههای تحصیلی، کاری، خانوادگی و زوجین و یا مسائل رشدی کودکان رو به رو هستیم. اگر خدمات بیمهای مانند دیگر کشورها در موارد مشاورهای و یا روان شناسی ارائه شود در آن صورت کمی اوضاع سر و سامان بهتری میگیرد و بیمه میتواند مشخص کند یک فرد با چه مشکل یا اختلالی به چند جلسه درمان یا مداخله و مشاوره نیاز دارد و باید نزد چه متخصصی برود.