نامه سرگشاده منوچهر متکی درباره گزارش موسسه ثامن
طآیا فکر نمی کنید برخی از مقامات بانک مرکزی که این روزها امضایشان محفوظ است! بجای پاسخگویی در قبال ناکارآمدی های فاحش خود که موجب بروز چنین وضع آشفته و تأسفباری برای نظام پولی و بانکی کشور شده است، در محافل تیمی خود اقدام به تشکیل اتاق جنگ روانی-تبلیغاتی کرده اند؟
منوچهر متکی درنامه ای سرگشاده به ولی الله سیف، رییس بانک مرکزی به انتشار گزارش جنجالی تخلف در موسسه ثامن اعتراض کرد.
وی خطاب به سیف نوشت: آیا فکر نمی کنید برخی از مقامات بانک مرکزی که این روزها امضایشان محفوظ است! بجای پاسخگویی در قبال ناکارآمدی های فاحش خود که موجب بروز چنین وضع آشفته و تأسفباری برای نظام پولی و بانکی کشور شده است، در محافل تیمی خود اقدام به تشکیل اتاق جنگ روانی-تبلیغاتی کرده اند؟
متن نامه منوچهر متکی به شرح ذیل است:
بنام خداوند بخشنده مهربان
جناب آقای دکتر ولیالله سیف ریاست محترم بانک مرکزی
باسلام و احترام
به دنبال درج خبر کذب «دریافت مبلغ 124 میلیارد تومان» توسط اینجانب از مؤسسه مالی اعتباری ثامن الحجج در روزنامه شرق در تاریخ 26/4/1397، با مدیرمسئول این روزنامه تماس گرفته و خواستار تکذیب خبر مندرج در ارتباط با خود شدم. به ایشان گفتم که این تکذیب نه فقط برای 124 میلیارد که برای 100، 50، 10 و حتی یک میلیارد تومان است. اطلاع یافتم که در منتشر کردن گزارش مذکور بین سردبیر و مدیرمسئول روزنامه شرق اختلاف وجود داشته است. در نهایت آقای مدیرمسئول که شرمنده و متأثر به نظر می رسید به اینجانب گفت که از «بانک مرکزی» به ما گفتهاند این گزارش را منتشر کنید. متعاقب انتشار این مطلب در روزنامه شرق، در فضای مجازی خبر کذب دیگری به نقل از برخی مقامات بانک مرکزی با سرعت بدین مضمون منتشر شد که به آقای متکی گفته شده این پول ها را برگردانید و ایشان گفته اند که این پول شخصی من است! اینها و برخی موارد دیگر دلایل نگارش این نامه به شماست.
جناب آقای سیف در بانک مرکزی چه خبر است؟!
این مقامات بانک مرکزی که ظاهرا بجای محفوظ داشتن دین خود، صرفا امضایشان محفوظ است در پشت پرده اشاعه این اکاذیب چه اهدافی را دنبال می کنند؟ از جنابعالی می خواهم ظرف روزهای آینده با ردیابی و پیگیری دو اتهام فوق نسبت به شناسایی این مقامات! و مجازات آنان و اعلام به افکار عمومی اقدام فرمایید. بدیهی است حق اینجانب در پیگیری حقوقی و تعقیب قانونی منتشرکنندگان چنین اکاذیبی محفوظ خواهد بود.
جناب آقای سیف
جنابعالی و آحاد مردم عزیز ایران از اینجانب به خاطر مسئولیت هایی که به برکت نظام جمهوی اسلامی برعهده داشتم شناخت اجمالی دارید اما لازم می بینم نکاتی را در این نامه برایتان بنویسم: اینجانب فرزند پدری هستم که به شهادت همشهریانم، کوهی از طلا و تلی از خاک در نگاه او تفاوتی با هم نداشتند. اینجانب در تمام چهل سال گذشته علیرغم مسئولیت های وکالت مجلس، سفارت و وزارت حتی یک متر مربع زمین و یا یک متر مربع ملک مسکونی از دولت ها و نهادهای مختلف کشور نگرفتهام.
در سال 1365 وزیر وقت مسکن و شهرسازی مرحوم مهندس کازرونی طی نامه ای رسمی به اینجانب مصوبه هیأت زمین شهری تهران مبنی بر واگذاری قطعه زمینی در خیابان ملاصدرا را ابلاغ نمود که اینجانب طی یادداشتی ضمن تشکر اعلام کردم که نیازی به زمین تخصیص یافته ندارم و این در حالی بود که طی سالهای نمایندگی مردم در دوره اول مجلس شورای اسلامی و در آن زمان در تهران مستأجر بودم و هیچگونه ملکی نداشتم.
جناب آقای سیف
در یک جستجوی ساده توسط همکاران شما در تمامی بانک های دولتی و غیر دولتی کشور آشکار می شود که اینجانب طی چهل سال گذشته حتی یک ریال وام از هیچ بانکی دریافت نکرده ام. در تمام سالهای خدمت و اشتغال در نظام جمهوری اسلامی از 1358 (اعاده به کار معلمی) تا 1389 (بازنشستگی از وزارت امور خارجه) در هیچ فعالیت اقتصادی شخصی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم مشارکت نداشته ام.
اینجانب و نیز فرزندانم که مدارج تحصیلی عالیه را طی کرده اند از بورس خارج یا داخل کشور استفاده نکردهایم. همسرم با مدرک دکترای داروسازی از دانشگاه تهران فرزند معلم شهیدی است که اساتید و متخصصین بسیاری شاگردان تحصیلی و تربیتی او هستند. بیان مراتب فوق صرفا بیان افتخار و وابستگی اعتقادی به دولت (نظام) کریمه ای است که نیاکان ما در دعاهایشان آرزو می کردند و علما و خطبا و مبارزین ما حقانیت چنین نظامی را فریاد می زدند.
جناب آقای سیف
آیا فکر نمی کنید برخی از مقامات بانک مرکزی که این روزها امضایشان محفوظ است! بجای پاسخگویی در قبال ناکارآمدی های فاحش خود که موجب بروز چنین وضع آشفته و تأسفباری برای نظام پولی و بانکی کشور شده است، در محافل تیمی خود اقدام به تشکیل اتاق جنگ روانی-تبلیغاتی کرده اند؟ به یاد عبارتی از مرحوم دکتر شریعتی افتادم که می گفت: همه چیز را گفتن برای نگفتن یک چیز!
مطالب گفتنی دیگری هست که بیان آنها را به فرصتی مناسب موکول می کنم.
توفیق جنابعالی را در مأموریت خطیری که به رسم امانت بر عهده شما گذاشته اند از خدای متعال آرزومندم.
خداوندا
ما به اسلام، امام راحل، ولایت و خدمت به ملت شریف و قهرمان ایران وفادار خواهیم ماند.
بنده خدا- منوچهر متکی
28/4/1397