ناصر ایمانی: نواصولگرایی با مخالفت یا ممانعت مواجه نمی شود
ناصرایمانی تحلیل گر اصولگرا با اشاره به رونمایی از مانیفست نواصولگرایی از روشن شدن خط و مرز طیف های سیاسی استقبال و ابراز امیدواری کرد که این استراتژی به تقویت جایگاه قالیباف منجر شود.
به گزارش نامه نیوز: مانیفست نواصولگرایان در حالی رونمایی شد که محمدباقر قالیباف بیرق آن را در دست دارد و بعد از انتخابات 96 یک لحظه هم تلاش برای کارزارهای آتی سیاسی را متوقف نکرده است. حال باید دید که ایده نواصولگرایی چقدر به کارش می آید و موجبات موفقیت او را مهیا می کند. آن هم در شرایطی که نه رقیب انتخاباتی اش دست از کار کشیده و نه آن تشکلی که رئیسی را به او ترجیح داد وضعیت به سامانی دارد. قالیباف خود می داند که نواصولگرایی یا هیچ ایده دیگری برخی از چهره های به نام همچون لاریجانی را همراه نمی کند. او آنقدر ساده انگار نیست که مخالفت جلیلی یا جبهه پایداری با خود را پیش بینی نکرده باشد اما با این حال دست از کار نکشیده است. سوال این جاست نواصولگرایی چقدر کارگشا است و به قالیباف شانس دیگری خواهد داد؟ ناصر ایمانی تحلیل گر اصولگرا اگرچه ترجیح می دهد از حالا وارد ساحت سیاسی نشده و در از نواصولگرایی در مقام یک ایده، استقبال کند اما به اثرگذاری آن در تقویت جایگاه قالیباف نیز خوشبین است.
*مانیفست نواصولگرایی بالاخره رونمایی شد. فکر می کنید چقدر مورد استقبال قرار می گیرد ؟ این تز کمک قابل توجهی به آقای قالیباف خواهد کرد؟
حرف های تازه دارند. حرف های تازه نیز هم نشان دهنده پویایی آن جریان فکری است و هم نشان دهنده اینکه امید است افرادی حرکت، فکر و اصول جدید عرضه کند. تا این حد باید مورد استقبال قرار بگیرد. بحث قالیباف نیست. در واقع باید از هر کسی که در چارچوب اصولگرایی حرف جدید و فکر جدیدی مطرح کند و ایده جدیدی داشته باشد، استقبال کرد. رونمایی از مانیفست نواصولگرایی نیز از این جهت باعث تقدیر و خوشحالی است .
*آینده آن را چطور می بینید؟
تصور نمی کنم که با مخالفت، ممانعت و یا مقاومتی در مجموعه جریان اصولگرا مواجه شود. اگر هم مخالفتی باشد، محدود است. ممکن است برخی از طیف های اصولگرایی اقبال چندانی به آن نشان ندهند اما مخالفت و ممانعت هم نخواهند کرد.
*همین عدم اقبال چه تاثیری بر سرنوشت نواصولگرایی خواهد داشت؟
بستگی به این دارد که چقدر بتواند برای خود طرفدار و صاحب نظر پیدا کند و متناسب به آن قدرت خود را به رخ بکشد و حضور خود را در میان جریان اصولگرایی مستحکم کند. واقعیت امر این است که جریان اصولگرا جریانی بزرگ با طیف های مختلف است و طبیعی است که افکار جدید بعضا با شک و تردید مواجه شود اما در نهایت بخش عمده ای از این تردیدها به مرور زمان برطرف خواهد است.
*آقای قالیباف در شرایطی از مانیفست نواصولگرایی رونمایی می کند که جلسات هفتگی آقای رئیسی در تهران در حال برگزاری است، صحبت هایی از جایگزینی جمنا با شورای وحدت شنیده می شود و … . در این فضا آینده می توان آینده روشنی برای نواصولگرایی متصور بود؟
شما دارید دو ساحت ایده پردازی و ساحت سیاسی را با هم مخلوط می کنید. آنچه الان می گویید در ساحت سیاسی است اما نواصولگرایی را باید در ساحت ایده پردازی دید. اینکه آقای رئیسی جلساتی را برگزار می کنند که به گفته خودشان و دیگران جلسات انتخاباتی نیست و یا اینکه جلسات جمنا با محورهای غیر انتخاباتی و در راستای مشخص کردن ساز و کار برگزار می شود؛ همه باید در ساحت سیاسی بررسی شود. این درحالی است که نواصولگرایی یک ایده و استراتژی است.
*بله اما از آنجایی که این استراتژی را فردی مثل قالیباف که در چندین انتخابات پیشین کاندید بوده و در احتمالا در انتخابات های آتی نیز کاندید خواهد شد؛ می توان این مساله را از همین حالا در ساحت سیاسی نیز مورد توجه قرار داد.
همین طور است. هر وقت که کار به ساحت سیاسی رسید باید ببینیم که وزن این طیف در میان مجموعه طیف های اصولگرا چقدر است. این یک بحث انتخاباتی است و برای طرح آن حدود یک سال و نیم فرصت داریم.
الان خیلی زود است که بگوییم این ها جریانی در مقابل جمنا یا آقای رئیسی ایجاد کنند.
* طرح این بحث را زودهنگام می دانید اما تکلیف برخی از طیف های اصولگرا از همین حالا روشن است. مثلا اقای لاریجانی هیچ وقت در چارچوب این سازوکارهای موجود وارد عمل نمی شود. یا آقای جلیلی با هیچ کدام از این ها همراه نخواهد شد. بر اساس این واقعیت ها و مسائل مشخص می توان شانس نواصولگرایی و قالیباف را برای موفقیت تا حدی ارزیابی کرد.
البته من صحبت شما در مورد آقای لاریجانی را رد میکنم چون در سال 84 با سازو کار مشخص جناحی کاندید و وارد انتخابات شد. در مورد آقای جلیلی اما درست می گویید. توجه داشته باشید که وقتی جمنا در سال 92 فعالیت خود را آغاز کرد همه طیف های اصولگرا به غیر از طیف لاریجانی در آن مشارکت یا حداقل تمکین کردند. در مورد انتخابات بعدی نیز باید منتظر ماند و دید که این بالانس قدرت ها چگونه خواهد بود. مسلم است که آقای قالیباف صرف نظر از نو اصلولگرایی یکی از وزنه های مطرح این جریان است. همچنان که در انتخابات 92 توانست جایگاه و وزن خود را نشان داد و خیلی از اصولگرایان نیز معتقد هستند که اگر به نفع رئیسی کنار نمی کشید، شانس زیادی برای موفقیت داشت.
*پس تصور می کنید قالیباف یک بار دیگر در چارچوب جمنا یا هر تشکلی که قرار باشد اصولگرایان از آن استفاده کنند، عمل کند؟
بله، قالیباف به هر حال اصولگرا است و به طور طبیعی این احتمال وجود دارد که در انتخابات های آینده – مجلس یا ریاست جمهوری – شرکت کند. ما در تاریخ بعد از انتخابات فقط یک چهره داشتیم که دیگر در هیچ انتخاباتی کاندیدا نمی شود و او هم آقای ناطق نوری بود. غیر از او کسی چنین ادعایی نکرده است و احتمال عقلایی این است که در انتخابات های بعدی مشارکت کند. قالیباف نیز از این قاعده مستثنی نیست. خصوصا اینکه جایگاه او در مجموعه اصولگرایی قابل توجه و تامل است. با توجه به سوابق مدیریتی او و اوضاع و احوال فعلی کشور به لحاظ مدیریت اجرایی، جایگاه قالیباف بیش از قبل تقویت خواهد شد.
*فکر نمی کنید که او بعد از تصمیم جریان اصولگرایی مبنی بر این که نفع رئیسی کنار رود، تنها مانده است؟
خیر، نه تنها اینطور فکر نمیکنم ، فکر میکنم که در افکار عمومی تقویت هم شده است. به دو دلیل. اول اینکه در انتخابات 92 چهره فداکارانه ای از خود نشان داد و علی رغم میل خود تصمیم جمع را پذیرفت و به نفع رئیسی کنار رفت. خیلی ها هم تصور می کردند که اگر کنار می کشید شرایط برای اصولگرایان بهتر بود. دلیل دیگر برای تقویت جایگاه او، سابقه مدیریت چندین ساله او در شهرداری و نیروی انتظامی و بحث کارآمدی مدیریت است که الان در کشور به صورت جدی مطرح است.
*با این وصف ، نواصولگرایی می تواند کمک کرده و وزن این طیف را بیشتر کند.
حتما همین طور است. به نظر من هر جناح و حتی هر طیفی باید مانیفست فکری خود را ارائه کرده و در یک فضای مبهم و تیره حرکت نکند. به عنوان مثال موتلفه باید خط و مرز و اختلاف خود را با فلان طیف دیگر اصولگرا اعلام کند. جمعیت اسلامی مهندسین باید وجوه افتراق خود با جمعیت ایثارگران را مشخص کند. این ها باید خط و مرز خود را با پایداری مشخص کنند. همین طور جریان نزدیک به لاریجانی. لاریجانی یک اصولگراست اما باید مانیفست فکری خود را ارائه کند تا مرزهای افتراقی او با طیف های مشخص باشد. باید دانست که هرکدام از این ها با دیگر در اصول اختلاف نظر دارد یا در تاکتیک ها. نواصولگرایی در حال طرح مرزهای فکری و تاکتیکی خود است.
به نظر من باید از این رویکرد استقبال کرد. توجه داشته باشید که همین نقطه ضعف را حتی به صورت جدی تر در جریان اصلاح طلب نیز داریم. اصلاح طلبان نیز طیف های گسترده ای دارد که مرزهای آنان با یکدیگر مشخص نیست و در یک فضای غبارآلود حرکت می کنند. همین دعوا و بلوا بین کارگزاران و اعتدال و توسعه از غبار آلود بودن فضای حرکت ناشی می شود.
*متوجه صحبت شما شدم اما اجازه بدید سوال دیگری داشته باشم. فکر می کنید روشن شدن وجوه افتراق جریان اصولگرا که همیشه در ایجاد وحدت مشکل داشته است را به چالش نمی کشد؟
وحدت اصلا یک موضوع دیگر است. اشتباهی که همیشه در مورد وحدت وجود دارد همین است. وحدت به معنای یکی شدن نیست. وحدت به معنی توافق در یک مقطع زمانی در یک مورد خاص و با اصول مشخص است .
*بله، با در نظر داشتن همین تعریف سوال می کنم. اصولگرایان تا حالا که وجوه افتراق آنان مشخص نیست همواره آرمان وحدت در زمان انتخابات را داشته اند و به آن نرسیده اند. تاکید روی این تفاوت ها برایشان مشکل ساز نمی شود؟
اگر تفاوت ها روشن تر شود، می فهمند که اختلافات در کجا است و با توجه به آن با یکدیگر گفت و گو وحدت می کنند تا بعد از آنکه به قدرت رسیدند دعوا راه نیفتند، مثل این عوایی که در میان اصلاح طلبان وجود دارد و هر یک دیگری را مقصر بداند.