«مکرون» ناکام بزرگ نیویورک؛ نقطه سر خط
امانوئل مکرون که از مدتها پیش در راستای ایجاد نوعی کانال برای مذاکره دوباره میان ایران و آمریکا تلاش کرده بود، نتوانست در این هدف خود موفقیتی حاصل کند.
به گزارش نامه نیوز: سفرهای خارجی رهبران کشورها به نیویورک تمام شد و حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل بدون مذاکره 5+1 و روحانی- ترامپ، پایان یافت. در این میان امانوئل مکرون که از مدتها پیش در راستای ایجاد نوعی کانال برای مذاکره دوباره میان ایران و آمریکا تلاش کرده بود، نتوانست در این هدف خود موفقیتی حاصل کند. اما آیا این ناکامی حاصل شرایط بود یا خود مکرون چنین وزنی را از نظر سیاسی نداشت؟ این سوالی است که در این گزارش به آن پاسخ میدهیم:
مکرون کیست؟
امانوئل ژان-میشل فردریک مَکْرون رئیس جمهور جوان و 42 ساله فرانسوی، متولد 1355 است. اون در شهر آمیان فرانسه به دنیا آمده و اکنون علاوه بر ریاست جمهوری فرانسه، یک بانکدار و سرمایهگذار نیز به حساب میآید. وی که در سن 39سالگی رئیس جمهور این کشور شد، جوانترین رئیس جمهور تاریخ فرانسه محسوب میشود. او در دانشگاه نانت فرانسه فلسفه خوانده اما بعدها وارد بانکداری شده است.
تغییر ایدئولوژی همزمان با تغییر زندگی
وی از یک خانواده متوسط فرانسوی میآید اما کمتر کسی میداند که او چطور با ورود به بانک معروف «روچیلدها» ابتدا بهعنوان یک بازرس، توانست پلههای ترقی را طی کرده و به یک سرمایهگذار بدل شود. تغییر قدرت اقتصادی و زندگی او در ابتدای قرن بیست یکم باعث شد وی که یک سوسیالیست و چپ بود، به مرور از عضویت در حزب سوسیالیست فاصله گیرد. مکرون تحصیلات خود را با کمک والدین پزشک خود در دانشسرای مالی ادامه داده و تا درجه دکتری ادامه تحصیل داد. وی از سال 2006 تا 2009 عضو حزب سوسیالیست فرانسه بود و عقاید چپ داشت اما بعدها وارد حزبی دست راستیتر به نام «لا رپوبلیک آن مارش» شد. این حزب یک حزب لیبرال مدافع بازار آزاد بود. با این تفاوت که به لیبرالیسم تعدیل شده باور داشته و رفاه را هم از برنامههای خود قلمداد میکرد. به این ترتیب همزمان با تغییر سبک زندگی و جایگاه اقتصادی او، ایدئولوژی و اندیشه سیاسی مکرون نیز تغییر کرد. مکرون که بنیانگذار اصلی این حزب نیز به شمار میرود، نقش مهمی در کشاندن اعضای بریده حزب سوسیالیست فرانسه به این حزب داشته است. البته قبل از خروج وی از حزب، در سال 2014 وی توانسته بود با ارتباط با حزب سوسیالیست، به مقام «وزارت اقتصاد» در دولت فرانسوا اولاند نیز دست یابد و این را پلهای برای مطرح کردن خود و حزبش کند.
زندگی پرحاشیه شخصی
مکرون که به اروپا محوری و یورو سنتریسم معروف است، زندگی پرحاشیهای نیز دارد. زندگیای که گاه فضای سیاسی اطراف او را نیز از خود متاثر کرده است. او در سال 2007 با معلم خود که از او 24 سال بزرگتر است، ازدواج کرد. بریژیت تروینو یا بریژیت مکرون، معلم دبیرستان مکرون بود که پس از افشای سالها روابط مخفی او با مکرون، در سال 2006 از همسر خود جدا شده و چندماه بعد در سال 2007 با امانوئل ازدواج کرد.
والدین مکرون وقتی در دوران دبیرستان متوجه رابطه او و معلم وی شدند، سعی کردند با فرستادن او به پاریس برای اتمام سال آخر مدرسه این زوج را از هم جدا کنند، چرا که فکر میکردند جوانی او این رابطه را نامناسب کرده، ولی این زوج پس از فارغالتحصیلی او با هم ماندند. این زوج هماکنون با سه فرزند تروینو از ازدواج قبلیش زندگی میکنند.
همسر مکرون بارها با خنده تلاش کرده ماجرای زندگی عاشقانه خود و شروع رابطهشان را در رسانهها نگوید، اما با این حال همواره در پاسخ به رسانهها گفته است که «این یک راز میان من و اوست».
با این حال، برخی رهبران سیاسی جهان که مخالف مکرون هستند، تا به حال این رابطه او را به ابزاری برای تحقیرش بدل کردند. از جمله «بولسونارو» رئیس جمهور راست افراطی برزیل که با تمسخر مکرون اخیرا به در جواب یک فالوور مجازی که به همسر مکرون و او توهین کرده بود، با عباراتی تمسخر آمیز پاسخ داده بود.
اما امانوئل مکرون، بعدها در نشست گروه هفت در بیاریتز به سه مورد «سوء تفاهم» با ژایر بولسونارو، همتای برزیلی خود اشاره کرد و از سخنان «غیرمحترمانه» وی درباره بریژیت مکرون ابراز تاسف کرد.
به هرحال مکرون از نظر بسیاری از افراد در فرانسه فردی عیاش است. بخصوص که اخیرا عکسی جدید از وی در یک کلوب شبانه درحالت مستی منتشر شد که نقدهای زیادی را به او برانگیخت.
عقاید عجیب سیاسی
مکرون چیزهای متفاوتی نیز دارد. او اولین رئیس جمهور فرانسه بود که برای اولین بار، استعمار و کشتارهای فرانسه در الجزایر را «جنایت علیه بشریت» خواند. وی همچنین با وجود ادعای اروپا دوستی، بارها بر این نکته تاکید کرده که ممکن است همانطور که انگلیس تمایل به خروج از اتحادیه اروپا دارد، او هم مثل «برگزیت» به «فرگزیت» گرایش یابد.
چالش جلیقه زردها
جلیقه زردها و درگیری دولت مکرون با آنها طی یکسال اخیر، مشکلی است که دولت او را با چالش فراوانی روبه رو کرده است. مکرون که بارها در سالهای اخیر از «بازار آزاد» دفاع کرده و گفته «موافق کاهش بودجه عمومی» است، به این اعتراف کرده که «صداقت حکم میکند که بگویم چپ گرا نیستم».
سیاستهای اقتصادی او از هفدهم نوامبر سال گذشته موجب شده که هر هفته شنبهها معترضان به سیاستهای دست راستی او به خیابانها بیایند و با پلیس درگیر شوند. این جنبش تاکنون چندین کشته برجای گذاشته و تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و امنیتی این کشور اکنون محصول این جنبش هستند. بعد از سخنرانی مکرون و تصمیم برای افزایش قیمت سوخت، جرقه این اعتراضات شروع شد و مطالبات آن تا برکناری مکرون ارتقاء یافت.
توان میانجیگری
سیاست خارجی مکرون نیز مانند رفتار اقتصادی او چنگی به دل نمیزند. تا قبل از مکرون، فرانسه در مذاکرات مختلف (بخصوص در زمان اولاند) نقش «پلیس بد» را در مذاکرات با کشورهای خاورمیانه و از جمله ایران ایفا میکرد. اما با روی کار آمدن مکرون، او سعی کرده به عنوان میانجی خودی نشان دهد و خود را گزینه کسب «جایزه صلح نوبل» کند. اما این خواسته او محقق نشد. در جریان تلاشهای امانوئل جوان برای مذاکره با روحانی، رئیس جمهور ایران به او بارها گفت که شرط مذاکره وی با ترامپ، برداشتن همه تحریمها است.
مکرون با وجود مطرح کردن این بحث، اما نتوانست مانند مرکل قاطعانه بگوید که «از نظر غرب این خواسته واقعبینانه نیست!». با این حال سیاستهای یک بام و دوهوای او در ماجراهای مختلف ادامه داشت. بیانیه مشترک فرانسه با آلمان و انگلیس در نسبت دادن بدون مدرک ماجرای حمله هوایی یمنیها به آرامکوی عربستان، همراهی با ترامپ در ماجرای معامله قرن در فلسطین، و سایر سیاستهای نامتوازن او، مانع ایجاد اعتماد کافی برای وی گشت.
از سوی دیگر، ترامپ نیز با این ذهنیت که فشارهای اقتصادی او به ایران جواب خواهد داد، شرط ایران برای مذاکره را پاسخ نگفت و در این میان تنها امانوئل مکرون بود که ناکام بزرگ صحنه سیاست بود. تلاش های پی درپی و دوندگی های متمادی او برای ایجاد یک عکس تاریخی که حاصل دست دادن روحانی و ترامپ بود، به سرانجام نرسید و هرچه بافته بود رشته شد.
حال با این اوصاف باید دید که مکرون باوجود وضعیت اسفبار داخلی و ناکامی خارجی، شانسی برای انتخابات آینده فرانسه خواهد داشت یا او هم مانند ترامپ خطر «یک دورهای شدن» را بیخ گوش خود دارد!