موشکهای ایران به خاک آمریکا نمیرسند!
برخلاف نگرانیهای غرب، ایران برنامه موشک بالستیکی قارهپیما ندارد.
به گزارش فرارو، همزمان با سفر ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه، به تهران، بحث برنامه موشکی ایران در رسانههای غربی داغ شده است. محدود کردن برنامه موشکی ایران، یکی از شروط دونالد ترامپ برای باقی ماندن در برجام بود. در همین رابطه، مایکل المن، پژوهشگر ارشد مسائل دفاع موشک بالستیکی در انستیتوی بین المللی مطالعات راهبردی، و مارک فیتزپاتریک، رئیس برنامه عدم اشاعه این انستیتو، طی یادداشتی در وبگاه وارآندراک، ضمن بررسی ادعاهای غربی درباره برنامه موشکی، تصریح کردند که ایران فاقد برنامه موشکهای بالستیک قارهپیما است.
در ابتدای این یادداشت آمده: «بیایید واقعگرا باشیم: با توجه به نیروی هوایی کهنهاش، ایران برنامه موشک بالستیکیاش را رها نخواهد کرد. موشکها در موضع دفاعی و بازدارندگی ایران نقش مرکزی دارند.»
این کارشناسان با اشاره به عدم وجود برنامه موشکهای بالستیک قارهپیما در ایران تصریح کردند: «حقایق واضح است: هیچکدام از موشکهایی که ایران در حال توسعه (آنها) است، به قابلیت زدن آمریکا نزدیک نشدهاند. این موشکها حتی به اغلب اروپا، فراتر از گوشه جنوبی آن، نمیرسند.»
ایران برنامه فضایی ندارد. مرکز اطلاعات فضایی و هوایی آمریکا ادعا کرده بود برنامه فضایی میتواند به بستری برای تولید قابلیتهای موشکی قارهپیما تبدیل شود. موشکهای ماهوارهبر ایران، موشکهای بالستیک قارهپیما نیستند.
در ادامه یادداشت آمده: «دو موشک ماهوارهبر ایران، سفیر و سیمرغ، برای پرتاب ماهواره طراحی شدهاند و برای تبدیل شدن به موشک بالستیک مناسب نیستند.»
سیستم پیشران هر دو موشک بر موتورهای دارای فشار پایین و مدت عمل طولانیمدت متکی است. امری که برای قرار دادن یک ماهواره در یک مسیر موازی سطح زمین و در یک مدار پایدار ایدهآل است. اما چنین موتورهایی، برای مسیر پرتاب موشکهای بالستیک مناسب نیستند. موشکهای بالستیک به ارتفاع بالاتری میرسند. علاوه بر این، موشک بزرگ سیمرغ که در مدت طولانی بر روی یک سکویِ پرتابِ ثابتِ آماده پرتاب شده است، در مقابله حمله قبل از پرتاب، آسیبپذیر خواهد بود.
گاهی اوقات در غرب درباره ادعای همکاری موشکی ایران و کره شمالی درباره موتور موشکهای قارهپیما نگرانیهایی مطرح میشود، این کارشناسان معتقدند که این نگرانی عمدتا بر گمانهزنی و تشابه میان لانچرهای موشکهای ماهوارهبر و بالتسیک در دو کشور مبتنی است. طراحیهای موشکهای این دو کشور به طرز چشمگیری متفاوت هستند.
نویسندگان یادداشت با بیان اینکه مقابله با «خطرناکترین موشکهای ایران» مستلزم «توجه هماهنگ» است، پیشنهاد کردند که ابتدا بر منع آزمایش موشکهایی مانند موشک هزار مایلی قدر، تمرکز شود. زیرا بنا به ادعای این یادداشت، چنین موشکی برای حمل کلاهک هستهای طراحی شده است. برهمین اساس، یادداشت مزبور پیشنهاد میدهد که سازمان ملل چنین موشکهایی را منع کند و تحریمهایی علیه افراد و نهادهای درگیر در این موشکها اعمال شود.
یادداشت، اما، پیشنهاد دیگری را هم مطرح میکند. نویسندگان در رابطه با موشکها کوتاه برد ایران، مانند موشک فاتح ۱۱۰، که قابلیت حمل کلاهک هستهای ندارند، پیشنهاد کردند که فقط جلوی انتقال این موشکها به حزب الله گرفته شود و منعی ندارد که ایران چنین موشکهایی در اختیار داشته باشد.
این کارشناسان آمریکایی در پایان، راهکارشان را اینگونه مطرح کردند: «یک راه حل واقعگرایانه، شامل تمایز بین سیستمهای موشکی ایران است. همه اینها به طور غیرقابلتوضیحی با توسعه سلاحهای هستهای مرتبط نیستند. آن (موشکهایی) که آشکارا (اینگونه) هستند، باید محدود شوند. اجازه دادن (به ایران برای) توسعه شفاف و محدود موشکهای ماهوراهبر ممکن است ضروری باشد. با این حال، همسایگان ایران، مجبور خواهند شد تا با سیستمهای (موشکی) کوتاه برد آن زندگی کنند. برای چنین سیستمهایی، پدافند موشکی منسجم، بهترین اقدام متقابل را فراهم میکند. این یک راه حل کامل نیست، اما این یک راه واقعگرایانه برای پرداختن به مسئله واقعی است.»