موسی غنینژاد: برای رئیس جمهور سوءتفاهم به وجود آمده است
غنینژاد: اقتصاددانان معتقد به اقتصاد آزاد همواره به همه سیاستگذاران توصیههای مشخصی داشتهاند که اولاً از سرکوب قیمتها بویژه سرکوب قیمت ارز دست بردارند و ثانیاً اجازه دهند که ساز و کار بازار، قیمتها را تعیین کند. ضمن آنکه اصول اقتصاد آزاد در همه جای دنیا ثابت است و بدین گونه نیست که به یک بال آن اجازه پرواز دهیم و بال دیگر را محکم بگیریم و بگوییم پرواز کن.
«یک وقتی چند اقتصاددان بودند که سرقیمت ارز همیشه با ما چانه میزدند. مثلاً میگفتند اگر دلار از 3800 تومان بشود 4200 تومان، تمام ایران گلستان میشود و میگفتند اگر دلار 4200 تومان شود، صادرات ما دو برابر میشود. به هر حال ما برای آنها احترام قائلیم و اما نباید فقط یک بعد داستان را ببینیم. اقتصاد دانش پیچیدهای است. اقتصاد کتاب نیست، بعضیها فکر میکنند اقتصاد کتاب است و فرمولهایی که درکتاب خواندهاند. نه اقتصاد خیلی فراز و نشیب دارد.»
به گزارش ایران، این بخشی از سخنان اخیر حسن روحانی رئیس جمهوری درجمع مدیران وزارت امور اقتصادی و دارایی است. دراین جلسه رئیس جمهوری بحث واقعی شدن نرخ ارز را مطرح کرده است. ازدهههای گذشته همواره دولت با این پیش فرض که رشد نرخ ارز باعث بالا رفتن سطح عمومی قیمتها میشود و قدرت خرید مردم را کاهش میدهد، سعی کرده است تا با استفاده از درآمدهای نفتی خود پول ملی را تقویت و نرخ ارز را ثابت نگهدارد.
این درحالی است که بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ ارز و تعدیل نکردن آن با نرخ تورم به شوکهای ارزی منجر میشود برهمین اساس دولت میبایست نرخ ارز را به صورت تدریجی به نرخ واقعی آن نزدیک کنند. به اعتقاد این دسته از اقتصاددانان درصورتی که نرخ ارز با تورم تعدیل شود میتواند باعث رشد تولید و صادرات شود. دراین صورت تولید توجیه پیدا میکند و انگیزهها برای صادرات کالا افزایش و واردات کاهش مییابد. اما التهابات ارزی ماههای اخیر که از اواخر زمستان سال گذشته کلید خورد، موجب شد تا درمدت کوتاهی به یکباره نرخ ارز جهش کند.
درحالی که دولت نرخ یکسان دلار را 4200 تومان تعیین کرده بود در بازار آزاد این ارز به 20 هزار تومان نزدیک شد. ولی این شوک و جهش تنها به نااطمینانیها دامن زد و در بسیاری از بخشها توجیه تولید را از بین برد.
غنی نژاد: سوءتفاهم پیش آمده
موسی غنینژاد از مدافعان اقتصاد آزاد میگوید: به نظر من در این خصوص برای رئیس جمهوری، سوءتفاهمی به وجود آمده چرا که هیچ اقتصاددان معتقد به اقتصاد آزاد نرخ تعیین نمیکند و بهطور قطعی درباره قیمتها نظر نمیدهد.
این اقتصاددان میافزاید: اقتصاددانان معتقد به اقتصاد آزاد همواره به همه سیاستگذاران توصیههای مشخصی داشتهاند که اولاً از سرکوب قیمتها بویژه سرکوب قیمت ارز دست بردارند و ثانیاً اجازه دهند که ساز و کار بازار، قیمتها را تعیین کند. ضمن آنکه اصول اقتصاد آزاد در همه جای دنیا ثابت است و بدین گونه نیست که به یک بال آن اجازه پرواز دهیم و بال دیگر را محکم بگیریم و بگوییم پرواز کن.
غنینژاد میافزاید: رئیس جمهوری فرمودهاند که اقتصاددانان از روی کتاب حرف میزنند، طبیعی است که علم اقتصاد در کتاب باشد و اقتصاددان با استناد به آموخته هایش برای سیاستگذاران نسخه بنویسد. این موضوع که با واقعی شدن قیمت ارز، فضا برای صادرات کالاهای کشور ایجاد میشود یک موضوعی است که همه اقتصاددانان بر سر آن اجماع دارند اما این هنر سیاستگذار است که از این فرصت استفاده کرده و به صادرات محصولات داخلی بها دهد نه اینکه به بهانه تأمین نیاز داخل جلوی صادرات را بگیرد.
او میگوید: هیچ اقتصاددانی تک متغیره فکر نمیکند و نمیگوید که اگر یک متغیر تغییر کند آنگاه همه مشکلات حل شده و به تعبیر ایشان ایران گلستان خواهد شد. اقتصاد آزاد بر اساس تعامل با دنیا تعریف شده و نیازمند آن است که در کنار خود یک دیپلماسی اقتصادی قوی داشته باشد نه اینکه در مرزها بسته باشد و توقع صادرات از آن داشته باشیم.
اقتصاد در کتاب است
محمد طبیبیان اقتصاددان نیز درباره سخنان رئیس جمهوری در کانال تلگرامی خود نوشت: لطفاً اقتصاددانی که گفته است اگر دلار از 3800 به 4200 تومان افزایش یابد ایران گلستان میشود را معرفی کنید.
وی ادامه داد: اقتصاد مانند سایر علوم درکتاب است اگر کسی کتاب را درست نخوانده باشد با 500 سال کار اداری و تجاری هم اقتصاد را نخواهد دانست. کاش ستیز با دانش اقتصاد متوقف میشد چرا که بسیاری از روندها را اصلاح میکرد نه اینکه ایران گلستان شود بلکه روال امور معقول میشد.
تئوری صرف ما را به خطا میبرد
محمد خوش چهره اقتصاددان دراین باره معتقد است که قبل از اینکه درباره دولتی بودن یا آزاد بودن اقتصاد ایران بحث کنیم باید گفت، دولت در بخشهایی که نباید دخالت میکند و دربخشهایی که باید دخالت کند، حضور کمرنگی دارد. وی درگفتوگو با «ایران» با اشاره به اینکه برخی حل مشکلات را به مسائل تئوری و نظری گره میزنند، گفت: این درحالی است که میان تئوری و واقعیتهای اقتصاد تفاوت بسیاری وجود دارد. در تئوریها به واقعیتهای جهانی و مسائل بومی کشور دقت نمیشود. برای مثال رقابت تئوریکال است ولی درعمل تبعیضهای جهانی، تورم و سیاست شرایط را تغییر میدهد. به گفته وی اینکه تئوریهای صرف اقتصادی را مبنا قرار دهیم اشتباه است. کسانی که تئوریکال فکر میکنند به این واقعیت توجه نمی کنند که در هر نظریه پیش فرضهایی وجود دارد. برای مثال درخصوص رابطه و تأثیرنرخ ارز بر صادرات در یک اقتصاد آزاد و رقابتی قرار نداریم که رشد نرخ ارز به افزایش صادرات بینجامد. از سوی دیگر برخلاف سایر کشورها هماکنون موانع بزرگی مانند انتقال پول و تحریم در برابر رونق صادرات ما قرار دارد. بنابراین برای اینکه درباره تأثیر نرخ ارز بر صادرات بحث کنیم باید تمام پیش فرضها و شرایطی که ممکن است برای هر کشور متفاوت باشد را لحاظ کنیم.
این اقتصاددان ادامه داد: برهمین اساس برخی از کشورها با هدف رشد صادرات بهصورت مصنوعی ارزش پول ملی خود را کاهش میدهند که به طور قطع برای تمام کشورها جواب نمیدهد. بنابراین نرخ ارز در شرایط خاصی به رونق صادرات منجر میشود وگرنه چین به قدرت اول تجارت جهانی بدل نمیشد چرا که امریکا براحتی با افت ارزش دلار مقابل آن میایستاد.
خوش چهره تأکید کرد: برخی افراد اقتصاد را تک بعدی میبینند و برهمین اساس آن را ناقص اجرا میکنند. دراین خصوص «فردریچ لیست» اقتصاددان آلمانی و بنیانگذار مکتب حمایتگرایی (پروتکشنیسم) میگوید درعلم اقتصاد واحدی که در همه جای دنیا کارایی داشته باشد، وجود ندارد چرا که هر کشور باید بسته به شرایط و وضعیت خود علم اقتصاد را تبیین کند. وی دردوران جنگ جهانی دوم طی سخنرانی که در کنگره امریکا انجام داد رئیس جمهوری این کشور را متقاعد کرد تا جلوی واردات کالا از انگلیس گرفته شود و به جای آن از تولیدکنندگان داخلی حمایت شود.
این استاد دانشگاه افزود: درصورتی که بپذیریم در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی هستیم باید سیاستهای اقتصادی را نیز با این شرایط هماهنگ کنیم دراین صورت بسیاری از سیاستهایی که هماکنون اجرا میشود اشتباه است.
نااطمینانی تأثیر نرخ ارز بر صادرات را از بین برد
زهرا کریمی اقتصاددان نیز در خصوص سخنان رئیس جمهوری درباره تأثیر نرخ ارز به «ایران» گفت: در نشستی که اقتصاددانان با رئیس جمهوری داشتند، به نرخ 6 هزار تومان برای دلار رسیده بودند. در واقع به اعتقاد اکثر اقتصاددانان نرخ دلار در پایان سال گذشته بر اساس نرخ تورم باید به 6 هزار تومان میرسید.
وی افزود: اگر نرخ ارز با نرخ تورم – که در 40 سال گذشته حدود 20 درصد بوده – تطابق پیدا نکند به معنای افزایش هزینهها برای تولید داخل است. وقتی نرخ ارز ثابت نگهداشته شود به دلیل اینکه در کشورهایی که شریک تجاری ما هستند چنین تورمی وجود ندارد، کالاهای خارجی برای مصرف کننده داخلی ارزان میشود و درنتیجه واردات بهصرفه میشود. وی توضیح داد: برهمین اساس از اواسط دولت احمدینژاد تولیدکنندگان پوشاک و لوازم ورزشی به واردکننده تبدیل شدند چرا که ثابت نگهداشتن نرخ ارز قدرت رقابتی تولید را از بین میبرد. در فاصله سالهای 86 تا 90 حدود 4 هزار بنگاه صنعتی با بیش از 10 نفر کارگر تعطیل شد. این استاد دانشگاه مازندران درپاسخ به این پرسش که چرا با وجود رشد جهشی نرخ ارز، صادرات رونق پیدا نکرد گفت: با رشد نرخ ارز کشورهای همسایه برای خرید کالاهای ایرانی هجوم آوردند چرا که برای آنها بشدت ارزان شده بود، بنابراین رشد نرخ ارز در صادرات تأثیر داشته است چرا که اقتصاد قوانین خاص خود را دارد.
به گفته وی اما اینکه چرا صادرات بخش صنعتی ما رشد نداشت به چشمانداز مبهم و نااطمینانی اقتصاد مربوط میشود. در واقع نااطمینانی تأثیر نرخ ارز بر صادرات را از بین برده است. تولیدات صنعتی و کشاورزی ما به نهادههای وارداتی نیازمندند و به دلیل اینکه به آینده اطمینان ندارند بنابراین انگیزهای برای تولید ندارند.
شروط تأثیر نرخ ارز بر صادرات
پویا جبل عاملی اقتصاددان دیگری است که درباره سخنان رئیس جمهوری معتقد است: از سوی اقتصاددانان توصیههایی به رئیس جمهوری شده بود که نرخ ارز را با تورم تعدیل کند. چرا که اگر این اتفاق نیفتد به شوک ارزی منجر میشود. این درحالی است که دقیقاً همین پیشبینی محقق شد و عدم تعدیل نرخ به یک شوک ختم شد. درواقع تعدیل نکردن نرخ در 4 تا 5 سال اخیر یکی از دلایل اصلی شوک ارزی بود.
وی ادامه داد: درخصوص تأثیر نرخ ارز بر صادرات نیز باید گفت درصورتی که تعدیل نرخ ارز به صورت آرام و نه شوک آور انجام شود میتواند به رشد تولید و صادرات هم کمک کند چرا که رشد نرخ ارز تولید داخلی را توجیه پذیر میکند این درحالی است که هماکنون با یک شوک ارزی مواجه شدیم که باعث بیثباتی شده است.
به گفته وی بررسی رشد نرخ ارز در دورههای گذشته نشان میدهد که هرگاه از مرحله شوک عبور کردیم صادرات از رشد نرخ ارز تأثیر پذیرفته است اما درصورتی که تعدیل نرخ ارز ادامه پیدا نکند دوباره صادرات ضربه میخورد. جبل عاملی تأکید کرد: در ابتدا برای تولید و صادرات باید انگیزه وجود داشته باشد وقتی نرخ ارز به جایی میرسد که تولید هیچ کالایی مقرون به صرفه نیست انگیزهای باقی نمیماند.
رشد تولید و صادرات برنامهریزی میخواهد
علی مزیکی اقتصاددان درگفتوگو با «ایران» دراین باره اعتقاد دارد: اقتصاددانانی که میگویند اگر نرخ ارز افزایش یابد ایران گلستان میشود نگاهی سطحی به اقتصاد دارند. بهطور معمول کسانی که این نظر را دارند تنها ازمنظر کلان به اقتصاد مینگرند و اقتصاد خرد را لحاظ نمیکنند این درحالی است که پایههای اقتصاد خرد بسیار مهمتر از کلان است. به گفته وی برای اینکه رشد نرخ ارز همانند کاری که کشور چین میکند به رشد صادرات بینجامد نیازمند برنامهریزی و سرمایهگذاری هستیم. بدین منظور بنگاهها باید توان افزایش ظرفیت تولید را داشته باشند که این کار به سرمایهگذاری احتیاج دارد. اما آیا ما برای رشد تولید و صادرات برنامهریزی کردیم؟
وی ادامه داد: علاوه براین درخصوص تأثیر نرخ ارز بر تولید و صادرات مسائل زیادی دخیل و تأثیرگذار است که یکی از آنها انگیزه و اطمینان به آینده اقتصاد است. درحالی که هماکنون سرمایه گذاران و فعالان اقتصادی انگیزهای برای تولید ندارند چراکه نمیدانند در آینده چه اتفاقی رخ میدهد. از سوی دیگر حتی با فرض این که رشد نرخ ارز موجب افزایش صادرات شود باید دید آیا این صادرات به نفع اقتصاد ملی است یا خیر؟ مزیکی با اشاره به این که بحث انحراف قیمت و زیرساختها مسائل را در ایران بغرنج میکند گفت: دولت به دلیل درآمدهای نفتی پول ملی را تقویت میکند و امروزه به دلیل اینکه توان آن را ندارد نرخ ارز افزایش یافته است، بنابراین ممکن است با تغییر شرایط دوباره به این کار اقدام کند.
این اقتصاددان در ادامه درباره سخنان رئیس جمهوری خطاب به اقتصاددانان افزود: دولت مگر چقدر از خدمات اقتصاددانان استفاده کرده است که حال گرانی ارز را به گردن آنها میاندازد. اقتصاددانان توصیههای دیگری هم کردهاند که به آنها توجه نشده است. با این حال من هم معتقدم که اقتصاددانان ما به دلیل این که از خدمات آنها استفاده نمیشود اقتصاددان نیستند و باید برای اصلاحات، از خارج اقتصاددان وارد کنیم.
لطفعلی بخشی؛ نایب رئیس انجمن اقتصاددانان ایران؛ فرمایشات اخیر ریاست جمهوری در مورد نظر نادرست اقتصاددانان در مورد افزایش سریع صادرات کشور در صورت افزایش نرخ ارز، در میان اقتصاددانان کشور با بهت و حیرت روبهرو شد. در حقیقت هر اقتصاددانی بخوبی میداند که نرخ ارز یکی از چندین عامل اثرگذار بر صادرات است و افزایش نرخ ارز به تنهایی قادر به افزایش حجم صادرات نیست.
در زمینه صادرات و مراودات تجاری، قیمت کالا در بازار بینالمللی تنها عامل برای تصمیمگیری نیست و افزایش صادرات پیش نیازهای بسیاری فراتر از نرخ ارز دارد که در صورت آماده نبودن آن پیش نیازها کاهش نرخ ارز کمک چندانی به افزایش صادرات نخواهد کرد.
کشورهای خریدارعلاوه بر کیفیت کالا و ارتباط آن با قیمت، موارد زیر را نیز در سیاستهای مبادلاتی خود لحاظ میکند:
رابطه سیاسی
هر کشوری بخوبی میداند که خرید کالا از کشوری دیگر، موجب تقویت نظام اقتصادی و سیاسی آن کشور میشود. به عبارت دیگر مبادلات کالا با کشورهای دوست توصیه میشود. بنابراین اگر روابط حسنهای با کشوری برقرار نباشد علاقهای به گسترش مناسبات تجاری وجود نخواهد داشت. تحریمها در عرصه بینالمللی آشکارترین شیوه ابراز دشمنی (بدون جنگ) کشوری با کشور دیگر است و به زبان ساده به معنی محروم کردن آن کشور از امتیازات استفاده از بازار و کالاهای ساخت خود است. کشور ما متأسفانه در عرصه بینالمللی دوستان زیادی ندارد و تحریمها و احتمال محروم شدن از چرخه دلار و عدم دسترسی به بازار امریکا موجب احتیاط بیشتر کشورها در معاملات با ایران شده است.
دلایل اقتصادی
به دلیل عدم سرمایهگذاری کافی در صنایع کشور در سال های طولانی، تکنولوژی تولید در کشور در بسیاری زمینهها آن چنان پیشرفته نیست. در زمینههای معدودی مانند پتروشیمی و تولید فولاد سرمایهگذاری انجام شده و دارای تولید مناسبی هستیم. در زمینه همین تولیدات نیز در دنیا بیرقیب نیستیم و در کوتاه مدت احتمال افزایش سریع بازار صادراتی آنها امکان پذیر نیست.
تداوم قوانین، مقررات و ثبات
از جمله مواردی که کشورهای خریدار توجه زیادی برای انتخاب فروشنده کالاها دارند امکان تداوم تولید و عرضه و همچنین ثبات مقررات و قوانین کشورها در بلند مدت است. به عبارتی کشورهای کم ثبات از نظر تولید و مقررات و قوانین، نمیتوانند تأمین کننده مطمئنی برای اقلام مورد نیاز در کشورهای صنعتی باشند.
کشش تولید
در مواردی کاهش نرخ ارز میتواند انگیزه صادرات کشور را افزایش دهد لیکن تولید بسیاری از کالاها در کشور ما تقریباً بیکشش است. زیرا افزایش تولید نیارمند واردات مواد اولیه و قطعات است که متأسفانه کندی و پیچیدگی سیستم اداری مانع از آن است که بتوان مواد اولیه و قطعات آنها را سریعاً تأمین نمود و صادرات آن را افزایش داد.
امیدوارم با این تجربه تلخ، جناب رئیس جمهور دایره مشاورین اقتصادی خود را گسترش دهند و از اقتصاددانان طیف های مختلف برای مشاوره و تصمیمگیری بهره گیرند.