مهدی کوچکزاده: عباس عبدی میخواهد اوباش را تبرئه کند
مهدی کوچکزاده میگوید: آقای عبدی با تحلیل اخیرش از اوباش حمایت کرده است. یک روحانی مظلوم به قتل رسیده است و آقای عبدی در پی آن جريان اوباشگری را تبرئه میكند.
عباس عبدی در يادداشت اخير خود در روزنامه اعتماد سخنان حاشيهبرانگيزی را مطرح كرده است.
او در بخشی از يادداشت خود نوشته است: «انحراف رفتاری اصولگرايان در حمایت ضمنی از فرهنگ الوات و به کارگیری آنان در حذف دیگران و نیز همراهی آنان با مناسک دینی موجب شکلگیری یک فساد عجیب و غریب رفتاری شد که اکنون آثار خود را نشان میدهد». عبدي در بخش ديگری از اين يادداشت يادآورشده است: «جماعت اوباش ابتدا خود را در قالب تجمعات به ظاهر دینی و مناسکی بازتولید کردند. سپس ادبیات آنان وارد ادبیات رسمی شد. ادبیاتی رسمی که در سالهای1384 تا1392 رایج بود، بازتابی از این فرهنگ بود. بعد کمکم از حاشیه به متن وارد شدند. ابتدا برای بیرون کردن دیگران از میدان بهکار آمدند. سپس در نشستهای انتخاباتی و با کلاههای مخملی حاضر شدند. موسیقی خود را به بازار دادند و بهطور رسمی قدر دیدند».
در پی اين اظهارات مهدی كوچکزاده، نماينده پيشين مجلس و فعال سياسی اصولگرا در واكنشی تند به نامهنيوز گفت: «من تمایل به اظهارنظر درباره به اصطلاح تحلیلهای سیاسی آقای عباس عبدی و امثال او ندارم اما به دلیل آنکه یک پدیده حدی اتفاق افتاده، لازم است نکتهای را بگویم. ایشان خواسته است که با چیدن صغریکبری یک واقعه را بر گردن یک جریان سیاسی بیندازد که معلوم نیست چهقدر میتواند دست یا غلط باشد. اما آنچه نیاز به اثبات ندارد این است که آقای عبدی با تحلیل اخیرش از اوباش حمایت کرده است. یک روحانی مظلوم به قتل رسیده است و آقای عبدی در پی آن جريان اوباشگری را تبرئه میكند؛ البته از ايشان انتظاری بيش از اين نيز نمیرود. ايشان چون خودش بچه فلان محله است فكر میكند با نسبت بیجا به جريانهای ديگر يکقاتل را میتواند تبرئه كند».
همچنين وحيد يامينپور، فعال رسانهای اصولگرا نيز با اشاره به يادداشت اخير عبدی نوشت: «اوباشی که سطل و اتوبوس و بانک آتش زدند و در عاشورا کارناوال شادی راه انداختند و کتیبه سوزاندند که امت خداجو بودند! چرا مسالهای که حل شدنش به همگرایی ملی نیاز دارد را جناحی و سیاسی میکنید؟!».
گفتنی است کیهان هم در شماره امروز خود به قلم حسین شریعتمداری نوشته است : بعد از شهادت مظلومانه طلبه همدانی، برخی از عوامل بدسابقه و آلوده به وطنفروشی که میدانستند نفرتپراکنی آنان در ارتکاب این جنایت نقش غیرقابل انکاری داشته است، در اقدامی غیرمنتظره که به وضوح از شتابزدگی و دستپاچگی آنها خبر میداد به میان آمده و کوشیدند تا از یکسو، با پیش کشیدن این گزاره که رفتار و مواضع بخشی از فلان جناح سیاسی (اصولگرایان!!) عامل این جنایت بوده است، از خود رفع اتهام کنند! و از سوی دیگر با القای این توهم که جنایت یاد شده ناشی از گسترش خشونتطلبی! در جامعه است به مراجع قضایی و اطلاعاتی آدرس غلط داده و مسیر تحقیق و بررسی ماجرا را به بیراهه بکشانند و در نتیجه مانع از پیگیری جنایت و کشف عوامل پشت صحنه آن بشوند!
آقای عباس عبدی که همکاری با سازمانهای آمریکایی برای زیر سؤال بردن اقدام دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی را در سابقه خود دارد (ماجرای عذرخواهی از باری روزن، جاسوس آمریکایی) و سابقه نظرسازیهای جعلی برای موسسه آمریکایی گالوپ که به دستگیری وی منجر شد نیز در کارنامه ایشان ثبت و ضبط است، با نوشتن مقالهای در روزنامه اعتماد (همان روزنامهای که یادداشتهای شبکه بیبیسی انگلیس را با تغییر نام نویسنده به چاپ میرساند)! ادعا کرد که این جنایت کار بخشی از اصولگرایان است! چرا؟! به چه علت؟! و با کدام دلیل یا شاهد و قرینه؟! پاسخ به این سؤالات را دیگر وظیفه خود نمیدانست! ماموریت احتمالی او کشاندن ماجرا از حوزه قضایی به عرصه دعواهای سیاسی بود! با این انگیزه که در پیگیری قضایی و اطلاعاتی ماجرا اخلال ایجاد کرده و مانع از کشف پشت صحنه آن شود!