مملکت بی‌صاحب

    کد خبر :665662

گروه بین‌الملل بازتاب: انگلیس (یا بهتر بگویم بریتانیا)، مملکتی بی‌صاحب است و هر سیاستمداری، هر کاری زورش برسد انجام می‌دهد.

 

حدود چهار سال پیش، نخست‌وزیر وقت، دیوید کامرون، برای آنکه حزبش در انتخابات رأی بیاورد، به هواداران تندرو حزبش وعده داد درصورتی‌که مجدد انتخاب شود، «خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا» را به رأی می‌گذارد. او مطمئن بود که چنین رفراندومی رأی نمی‌آورد و فقط ترفندی بود که بتواند مجدداً نخست‌وزیر شود.

 

کامرون رأی آورد و نخست‌وزیر شد و حالا نوبت عمل به وعده‌اش بود. با اطمینان فرآیند رفراندوم را شروع کرد؛ اما دست بر قضا همه‌چیز آن‌گونه که او و بسیاری دیگر فکر می‌کردند پیش نرفت و ناباورانه «برگزیت» با اختلاف اندک رأی آورد.

 

کامرون که افتضاح به بار آورده بود و می‌دانست پارلمان موافق خروج نیست، بلافاصله استعفا داد و عرصه را به ترزا می هم‌حزبی‌اش واگذار کرد. او هم در مدت سه سال هر چه کرد تا رضایت پارلمان را بر سر برگزیت به دست آورد نتوانست. حتی انتخابات مجدد هم جایگاه او را بهتر نکرد.

 

خلاصه مملکت هرروز یک داستانی بود. مواردی بود که طرفداران و مخالفان برگزیت هر دو با جمعیت انبوه هم‌زمان در مقابل پارلمان راهپیمایی می‌کردند.

 

ترزا می‌شکست خورد و نوبت به بوریس جانسون رسید. او هم به دلیل توازن قوا هر کارکرد نتوانست برگزیت را در پارلمان قبل به سرانجام برساند. حتی پارلمان را تعطیل کرد تا پارلمان نتواند سد راهش برای برگزیت باشد. در مقابل عده‌ای از او شکایت کردند و دادگاه به بازگشایی مجدد پارلمان رأی داد. او هر ترفندی که می‌توانست به کار برد ولی نشد. آخرسر پارلمان رأی به انتخابات زودهنگام برای بار دوم داد. بوریس جانسون هم حاضر شد چنین قماری را بپذیرد و مجدداً خود را در معرض انتخاب قرارداد.

 

همین چند روز پیش انتخابات برگزار شد و درنهایت به دلیل استراتژی مبهم مخالفان بوریس جانسون، او رأی قاطعی به دست آورد. جانسون به فاصله سه روز پارلمان مجدد را تشکیل داد و امروز هم با رأی قاطع توانست برگزیت را به نتیجه برساند. هرچند راه درازی در پیش است.

 

مهدی نساجی دراین‌باره می‌نویسد: در این چهار سال، حوادث سیاسی انگلستان با دینامیک بسیار سریعی اتفاق افتاد و صحنه سیاست بارها و بارها عوض شد. هر کس هر چه زور داشت به میان آورد. در این وسط هم هیچ‌کس نبود که قدرت کامل داشته باشد و در این زورآزمایی‌ها حرف آخر را بزند و تکلیف مملکت را روشن کند.

 

ملکه چه قبل از رفراندوم و چه بعد از رفراندوم، کلمه‌ای در رد یا تأیید برگزیت، صراحتاً یا تلویحاً نگفت. حتی یک‌بار خبرنگاری از دربار پرسید که آیا ملکه اصلاً درباره برگزیت (صرف‌نظر از اینکه مخالف یا موافق باشد) با نخست‌وزیر صحبت کرده است؟ دربار دراین‌باره هم اظهارنظری نکرد.

 

در طول چهار سال گذشته، آنچه حاکم بود فرآیندهای قانونی نهادینه‌شده بود. بااینکه حتی عده‌ای می‌خواستند از قانون سوءاستفاده کنند، همچون تعطیلی پارلمان توسط بوریس جانسون، بااین‌حال نظام درهم‌پیچیده قانون‌گذاری که محصول قرن‌ها قانون ورزی در این کشور است، به‌گونه‌ای است که دست سوءاستفاده کنندگان را تا حد زیادی می‌بندد.

 

سرانجام هم تکلیف توسط آرای عمومی مشخص شد و ازاین‌پس بوریس جانسون می‌تواند کار خودش را در چارچوب قانون، با قدرتی که از آرای عمومی به دست آورد پیش ببرد.

 

گرچه حوادث چهارساله گذشته برگزیت نشان داد بریتانیا، بی‌صاحب است و حرف آخر وجود ندارد، ولی در کشوری که قانون و دموکراسی نهادینه‌شده باشد، هرچند پر افت‌وخیز، درنهایت مسائل حل می‌شوند و جامعه هم ملتهب نمی‌شود.

 

انتهای پیام/#

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید