معجونی دوست داشتنی از طنز موقعیت و کلام
محسن محمدی – بیش و کم اغلب سریال های تلویزیونی که رگه های طنز در آنها عیان و حتی گل درشت است، سنگ بنای طنز خود را بر کمدی کلامی استوار ساخته اند و کمتر در خلق کمدی برآمده از موقعیت توفیق داشته اند. در پیوند با این رویکرد، سهم قابل اعتنایی از خلق کمدی بر پایه کلام، به تکیه کلام های کاراکترها و پاسکاری های محاوره ای میان آنها اختصاص می یابد. هر شخصیت تکیه کلام مخصوص به خود را صاحب می شود و بازار یکی به دو کردن و لفاظی و تیشه دادن و اره گرفتن های کلامی گرم می شود. از آن سو، در همان معدود آثار نمایشی تلویزیون که حاصل جهدشان بابت خلق لحظات طنز بر پایه کمدی موقعیت، ابتر نمانده و به نتایج و برکات مقبول و قابل دفاعی ختم شده، کلام مغفول مانده و همه امور بر مدار اکت و کنش و واکنش فیزیکی چرخیده است. کمتر سریال طنزی را در تلویزیون می توان سراغ گرفت که به طنز موقعیت و کلام به یک اندازه بها داده و معجونی متناسب و متوازن را از این دو مقوله در خود داشته باشد.
سریال «دودکش» به کارگردانی محمدحسین لطیفی از جمله همین معدود آثار نمایشی تلویزیون است که طنز موقعیت و کلامی را یکجا و متوازن با خود دارد و از این منظر، یکی از مجموعه های طنز اجتماعی شاخص و مخاطب پسند به شمار می رود. دودکش با روایت قصه اصلی خود و داستانک های فرعی حول و حوش آن در یک قالیشویی (که لوکیشن به نسبت خلاقانه ای در سریال های تلویزیونی است) بستری را فراهم می آورد تا مقوله کمدی در میان گیرودار اتفاقات و رخدادهای فیزیکی میان کاراکترها و موقعیت های غیرقابل پیش بینی به وجود بیاید. از سوی دیگر، برای خلق طنز کلامی هم تلاش شده که علاوه بر برقراری جدل های لفظی جذاب میان شخصیت ها، از تکیه کلام های بدیع و کمتر به کار گرفته شده در سایر سریال ها و حتی ناآشنا با گوش مخاطب عام بهره گرفته شود. تکیه کلام هایی مانند ضرس قاطع، آمپاس، آچمز و مصادر مرکبی همچون ان قلت آوردن، لغز خواندن و قمپز در کردن تا پیش از دودکش در کمتر سریال طنز تلویزیون شنیده شده است. تکیه کلام هایی که تا مدت ها پس از پخش اولیه سریال در ماه رمضان سال ۱۳۹۲ بر سر زبان مردم کوچه و بازار بود.
سریال دودکش هر چند با توجه به تم کمدی اجتماعی ای که از آن برخوردار است شاید بیشتر مناسب پخش در ایام نوروز به نظر برسد (که گویا قرار اولیه هم بر این بوده) اما نمایشش در ماه مبارک رمضان هم خالی از لطف نیست. به هر حال رمضان، ماه خداست و محملی برای سرور و بهجت مسلمانان از بابت گشوده شدن درهای آسمان و گسترانیده شدن خوان الهی. چه ایراد دارد روزه دار ایرانی یا عرب زبان مخاطب کانال آی فیلم عربی پس از یک روز روزه داری و عبادت، در ایام فرح بخش پس از افطار به نظاره یک کمدی جاندار بنشیند و خنده بر روی لبانش نقش ببندد؟
برزو نیک نژاد و حسن وارسته در مقام نویسندگان فیلمنامه دودکش با طراحی دو خانواده مشتاق و سوزنچیان و آنچه میان افراد این خانواده و علی الخصوص فیروز مشتاق و نصرت سوزنچیان می گذرد، لحظات کمیکی را خلق کرده اند که دلخواسته مخاطب است. خلق کاراکترهای خاکستری، شخصیت پردازی های منطقی، ریتم مناسب و ساختار درست سبب شده تا سریال دودکش و جذابیت هایش شامل مرور زمان نشده و زنگار کهنگی و ملال آوری بر آن ننشیند. بار اصلی خلق کمدی به خصوص از نوع کلامی اش بر عهده هومن برق نورد و بهنام تشکر است؛ زوج هنری که پس از نقش آفرینی در سریال های «ساختمان پزشکان» و «دزد و پلیس» در دودکش به یک پختگی و قوام رسیده اند و در اصطلاح عامیانه، به خوبی با هم جفت و جور شده اند. این را هم باید گفت که سایر کاراکترها از جمله بهروز و عفت، برادر و همسر فیروز مشتاق هم به اندازه خود سهمی قابل اعتنا را در خلق موقعیت های کمیک و پیشبرد قصه بر عهده دارند. از آن سو، کاراکترهای زن در سریال دودکش چندان در حاشیه قرار ندارند و زیر سایه شخصیت های مرد نیستند.
محمدحسین لطیفی در مقام کارگردان سریال دودکش، در ورای روایت کشمکش های درونی و بیرونی دو خانواده، قصد و منظور دیگری را هم در سر پرورانده و آن تکریم نهاد مقدسی به نام خانواده است. اصولاً تمام کنش ها و واکنش های کاراکترهای اصلی سریال دودکش از برای حفظ خانواده و تامین نیازها و حوائج و آسایش و آرامش اعضایش است. فیروز مشتاق هر چه می کند به این نیت است تا آب در دل زن و بچه هایش تکان نخورد، همچنان که نصرت سوزنچیان، و البته در این مسیر نه به بیراهه می روند و نه حلال را حرام می کنند و حق را از باطل.
بیگمان سریال دودکش همان گونه که برای مخاطبان وطنی جذاب بوده است، می تواند برای بینندگان آی فیلم عربی در اقصی نقاط جهان هم تماشایی باشد، هر چند ترجمه اصطلاحات و تکیه کلام های خاص کاراکترهای سریال در دوبله کار آسانی به نظر نمی رسد.