معاونت کارآفرینی ایجاد کنید و به ایدهها سرقفلی بدهید
من به دولت دکتر روحانی پیشنهاد میدهم که یک معاونت کارآفرینی زیر نظر ریاست جمهوری تشکیل شود. بهاینترتیب ما میتوانیم به ایدهها سرقفلی داده و
محمدمهدی حاتمی: این روزها از حضور زنان در کابینه دولت دوازدهم و استفاده از تجربه و مدیریت زنان در عرصه سیاست بسیار شنیده میشود. در این میان هستند بانوانی که بدون چشمداشت به حمایتهای دولتی در بخش خصوصی فعالیت چشمگیری داشته و موفق نیز بودهاند.
ازجمله این بانوان میتوان به سیده فاطمه مقیمی، بانوی کارآفرینی که شرکت بینالمللی حملونقل را اداره میکند، اشاره کرد.
وی عضو هیئترئیسه اتاق بازرگانی تهران و رئیس هیئتمدیره کانون زنان بازرگان ایران است که در سال ۲۰۱۲ از سوی بانک توسعه اسلامی ( IDB) بهعنوان کارآفرین برتر جهان اسلام برگزیده شد.
همچنین در سال ۲۰۱۶ عنوان نخست کارآفرین برتر زن را در کنفدراسیون اتاقهای بازرگانی و صنعت آسیا و اقیانوسیه (CACCI) از آن خود کرد. وی اخیرا دو سفر به مالزی و گرجستان داشته است که در مورد دستاوردهای آن به تجارتنیوز توضیحاتی داده است:
شما اخیرا به دو کشور مالزی و گرجستان سفر کردهاید و این دو سفر دستاوردهایی برای تجارت ایران هم داشتهاند. لطفا از تجربه این دو سفر برای بگویید.
این دو سفر در دو فاز کاملا متفاوت انجام گرفت. سفر مالزی بهقصد شرکت در نشست «سازمان اقتصاد اسلامی» انجام شد که بر اساس انتخاب کارآفرینان شکلگرفته بود. این نخستین سالی بود که نشستِ این سازمان در حوزه زنان برگزار میشد.
و البته هشتمین نشست کشورهای مسلمان با حضور ۵۶ کشور در مالزی برگزار میشد. هدف آنها درواقع این بود که برای اولین بار، افزون بر انتخاب مردان، زنان هم در این حوزه در نظر گرفته شوند.
در نشست با رسانهها، به پتانسیلهای اقتصادی ایران برای سرمایهگذاری اشاره کردیم. البته این را هم باید اضافه کنم که اگر تعاملات دوسویه و به نفع طرفین نباشند، نتیجه چندان مقبول نخواهد بود.
در نشست چهارروزهای که داشتیم، بنده بهعنوان یکی از سخنرانان در این گردهمایی حضور داشتم. سخنران دیگری که از ایران حضور داشتند هم سرکار خانم سلطانی بودند که صحبتهایشان موردتوجه و وثوق هم قرار گرفت.
نشست اختتامیه هم با حضور همسر محترم نخستوزیر مالزی برگزار شد و موضوع آن انتخاب زنان پیشرو در جهان اسلام بود. در این نشست هم هفت نفر انتخاب شدند که یک نفر از ترکیه، یک نفر از مالزی و یک نفر هم از ایران در میان آنها حضور داشتند.
من این موضوع را نهفقط افتخاری برای جامعه زنان، که افتخاری برای جامعه ایران میدانم. من تابهحال در نشستهای مختلف بینالمللی حضورداشتهام و این سومین باری بود که افتخار دریافت یک جایزه بینالمللی و کسب افتخار برای ایران را داشتهام.در سفر گرجستان هم من بهعنوان رئیس اتاق مشترک ایران و گرجستان شرکت داشتم. دلیل اصلی این سفر هم برگزاری کمیسیون مشترک اقتصادی میان ایران و گرجستان بود و ریاست این جلسه را هم جناب آقای دکتر ربیعی، وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی بر عهده داشتند.
درواقع در این سفر هم هیاتی از بخش خصوصی و هم هیاتی از بخش دولتی حضور داشتند. و پیشنهادشده بود که ما هم در این نشست حاضر باشیم تا بتوانیم تعدادی از تجار بخش خصوصی را هم در نشست کمیسیون اقتصادی داشته باشیم.
معرفی پتانسیلهای سرمایه گذاری در ایران
در این نشست سه نفر دیگر از اعضای هیات رئیسه اتاق مشترک ایران و گرجستان هم حضور داشتند. هیاتی که از ایران به گرجستان رفت بیش از ۲۰ نفر بود و کسانی هم در گرجستان به ما ملحق شدند و تعداد ما در آنجا به حدود ۵۰ نفر رسید.
ما با اتاق بازرگانی طرف مقابل هماهنگ بودیم و سفارت محترم جمهوری اسلامی ایران در گرجستان هم کمک قابلتوجهی به برگزاری این نشست مشترک کرد. رئیس اتاق بازرگانی گرجستان، خانم نینو هم هماهنگیها در طرف مقابل را بر عهده داشتند و جلسات B2B متعددی را برگزار کردند.
در مراسم افتتاحیه این نشست هم علاوه بر رئیس اتاق بازرگانی گرجستان، وزیر اقتصاد این کشور هم حضور داشت. از طرف ایران هم علاوه بر بنده، جناب آقای دکتر ربیعی، وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی حضور داشتند.
در نشست با رسانهها، به پتانسیلهای اقتصادی ایران برای سرمایهگذاری اشاره کردیم. البته این را هم باید اضافه کنم که اگر تعاملات دوسویه و به نفع طرفین نباشند، نتیجه چندان مقبول نخواهد بود.
به همین علت، ما نگاه طرف گرجی را به بازار ایران و علاوه بر آن، به ظرفیت ترانزیتی از مسیر ایران جلب کردیم. محمولههایی که از مبدأ چین و هند میآیند، میتوانند از طریق ایران به گرجستان بروند.
یکی از وظایف اتاق بازرگانی مشترک ایران و گرجستان ارائه مشاوره به کسانی است که میخواهند به گرجستان بروند و در این کشور سرمایهگذاری کنند.
علاوه بر این، بنادر پر پتانسیلی مانند پوتی و باتومی هم در گرجستان هستند که میتوانند بسترساز ارسال کالا به اروپا باشند. از طرف دیگر، ازآنجاکه گرجستان به سازمان تجارت جهانی (WTO) پیوسته، این کشور میتواند به مکانی برای ساختِ تکمیلی کالاهای ایرانی بدل شود.
درواقع زنجیره تولیدی شکل میگیرد که کالای تولید ایران در آنجا تکمیلشده و بعد صادر میشود…
بله، درواقع فرآیند تکمیلی ساخت این کالاها در گرجستان انجام خواهد شد و علاوه بر این، ممکن است شرکتهای مشترکالمنافع (Joint Venture) همشکل بگیرد که با توجه به طرح مجدد مساله تحریمها، میتواند کمک بسیاری به تجار ایرانی بکند.
در این زمینه قرارداد مشترکی هم منعقدشده یا این مسائل صرفا در حد تفاهمنامه ماندهاند؟
بله. در این زمینه به مرحله اجرا هم رسیدهایم. بهعنوانمثال، یکی از پروژههایی که بنده در آنجا افتتاح کردم، یک مرکز تجاری بود که به ایرانیان مقیم گرجستان تعلق داشت، ساختمان چهار طبقهای که خریداریشده، هویت دارد و درواقع توسط سفارت ایران در گرجستان مورد تایید قرارگرفته است.
این مرکز تجاری میتواند کالای تولیدشده توسط ایران را در گرجستان به نمایش بگذارد و معرفی کند. البته قطعا در چهار روز، یعنی مدتزمانی که ما در این کشور بودیم، نمیتوانیم ادعا کنیم که همهچیز به مرحله قرارداد برسد، اما نشستهای B2B که در این کشور برگزار شد، بسترساز برخی تفاهمها یا قراردادهای اولیه هم شد.
یکی از وظایف اتاق بازرگانی مشترک ایران و گرجستان ارائه مشاوره به کسانی است که میخواهند به گرجستان بروند و در این کشور سرمایهگذاری کنند. ما هم در مدت کوتاهی که از راهاندازی این اتاق میگذرد، دستاوردهای خوبی در این زمینه داشتهایم.
ما هیات مدیره مقتدری داریم و بینش آنها میتواند فرصتهای جدید را پیش پای تجار دو طرف قرار بدهد.
در هفتههای اخیر بحث تجدید شدن تحریمهای اقتصادی به گوش میرسد و از طرف دیگر شرکتهای استارتاپی شکلگرفتهاند که درواقع میتوانند فرصتهای جدیدی پیش پای اقتصاد رکود زده ایران قرار بدهند.
این پرسش را ازاینجهت میپرسم که شما در اتاق فکری که در اتاق تهران تشکیل دادهاید، هر دو هفته یکبار با همین استارتاپ ها جلسه دارید.
سوال شما را من دو بخش میکنم، یکی بحث تحریمها و دیگری اتاق فکر. من اعتقاد ندارم که ما باید فکر کردن به تحریمها را معلق بگذاریم، بلکه سخن من این است که نباید این دلمشغولی با تحریمها ما را بترساند.
استارتاپها مدلهای کسبوکار (business model) جدیدی به کار میبندند و این برای اقتصاد ما بسیار مفید خواهد بود.
تحریمها قطعا بر اقتصاد ما تأثیر گذاشتهاند و تجارت را دشوار کردهاند، اما ما زاده این سختیها بودهایم و در زمان انقلاب، جنگ و همین اواخر هم همین شرایط را داشتهایم. بااینهمه، همواره ترس ما برکنشهایمان مقدم بودهاند.
سرمایهگذاریهای خطرپذیر؛ شناخت و رشد
در مورد همین افزایش نرخ دلار در هفتههای اخیر، پرسش من این است که چرا این اتفاق افتاد؟ این رویداد را خود ما در داخل به وجود آوردیم و اقتصاد جهانی تأثیری بر این موضوع نداشت. اصلا مگر حرف رئیسجمهور آمریکا، میتواند پیامدی برای اقتصاد ایران داشته باشد؟
انتظار این است که دولتمردان و دولت زنان ما با کنترل بیشتر بر قضایا برخورد کنند.
اما در مورد استارتاپها هم باید بگویم که بسیاری از کشورها در این زمینه تجربیاتی دارند که ما میتوانیم مورداستفاده قرار بدهیم. استارتاپها مدلهای کسبوکار (business model) جدیدی به کار میبندند و این برای اقتصاد ما بسیار مفید خواهد بود.
سرمایهگذاریهای خطرپذیر را باید هم شناخت و هم به آنها فرصت رشد داد. بیش از یک دهه قبل، با پا گرفتن مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری، کمکهایی به دانشجویان صورت گرفت، اما این موضوع امتداد پیدا نکرد.
من در دولت قبلی دکتر روحانی پیشنهاد دادم و اکنون هم باز این پیشنهاد را تکرار میکنم که کاش یک معاونت کارآفرینی زیر نظر ریاست جمهوری تشکیل میشد. بهاینترتیب ما میتوانیم به ایدهها سرقفلی بدهیم و فرصت رشد در اختیار آنها قرار بدهیم.
من افتخار میکنم که بیش از ۳۶ سال است در بخش خصوصی کارهای دشواری را به سرانجام رساندهام. این موضوع یک عزم جدی و درونی میخواهد تا ما با انتقال تجربیات در بخش خصوصی، که به آن جانشین پروری میگویند، این فرصتها را در جامعه تکرار کنیم.
امروز تنوع بیشتری در زمینه مصرف به وجود آمده و بازار مصرفی افراد هم متنوعتر شده است. کسبوکارهایی که امروز وجود دارند در مقایسه با آن سالها هم تنوع بیشتری دارند.
اتاق فکری که شما هم به آن اشاره کردید حدود ۹ سال است که شکلگرفته و از مجموعه دانش آموزان، دانشجویان و دانشآموختگان تشکیلشده است. خود من کتابی در زمینه کارآفرینی ترجمه کردهام و در دانشگاه هم کارآفرینی تدریس میکنم.
این اتاق فکر هر ۱۵ روز یکبار در اینجا برگزار میشود و البته بنده در مجموعه هلالاحمر هم همین مباحث را تدریس میکنم. نکتهای که به نظرم رسید این بود که حتی یک امدادگر هم باید در حوزه خودش نوآوری داشته باشد.
از همین اتاق فکر ایدههای نو زیادی بیرون آمد و برخی از آنها به بنیاد نخبگان معرفی شدند و نتیجه خوبی هم گرفتند.
شرایط راهاندازی کسبوکار امروز بهتر از دیروز
همین تجربه را در دانشگاه الزهرا هم دنبال کردم. در آنجا ما با دانشجویان و اساتید نشستی داریم که عنوان آن ۲۰ تا ۳۰ است، یعنی کسانی که بین بیست تا سی سال دارند و میخواهند استارتاپ داشته باشند، دورهم جمع میشوند و به هماندیشی میپردازند.
خانم مقیمی شما راجع به تفاوت در تجربههایی که هر نسل از سر میگذرانید صحبت کردید. شما تقریبا مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی کار خودتان را شروع کردید و به این نقطه رسیدید.
بااینهمه، بسیاری از جوانها معتقدند الآن فرصتهای پیشرفت مانند گذشته نیست و بهعنوانمثال، پیدا کردن شغل سخت شده است. اگر بخواهید بهعنوان یک فعال اقتصادی توصیهای برای ورود به عرصه کارآفرینی داشته باشید، چه میگویید؟
شروع فعالیت من سال اول بعد از پیروزی انقلاب بود و اگر از من بپرسید، برخی شرایط در آن زمان حتی سختتر از امروز بود. نگاه بسیاری از بخشهای جامعه به کار زنان بستهتر از امروز بود و کارآفرینی حتی در برخی کشورهای اروپایی هم مفهوم جدیدی بهحساب میآمد.
درواقع همه به دنبال استخدام شدن بودند، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی. این در حالی بود که به دلیل شرایط انقلاب، بسیاری از شرکتهای خصوصی در آن سالها در وضعیت خوبی نبودند.
از طرف دیگر من معتقدم که شرایط راهاندازی کسبوکار هم امروز بهتر از قبل است. امروز تنوع بیشتری در زمینه مصرف به وجود آمده و بازار مصرفی افراد هم متنوعتر شده است. کسبوکارهایی که امروز وجود دارند در مقایسه با آن سالها هم تنوع بیشتری دارند.
بهعنوانمثال، اگر در زمینه کتاب و نشر بررسی کنید، در آن سالها برای آنکه نسخه دیگری از یک کتاب داشته باشید باید کتاب را فتوکپی میکردید، اما امروز راههای بیشتری پیش پای شما قرار دارد.
در مورد استخدام دولتی هم فکر میکنم همه ما به این نتیجه رسیدهایم که سیستم دولتی نمیتواند کارآفرین ایجاد کند، چراکه قدرت فکر کردن درجایی خارج از چارچوب آییننامهها وجود ندارد. ساعت کار هم اجازه نمیدهد شما بیشتر کارکنید و خلاقیت داشته باشید.
خصوصیسازی امروز در سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی ما و در افق چشمانداز ۱۴۰۴ آمده و بنا بر آن است که یک بخش خصوصی بزرگتر و یک بخش دولتی چابک ایجاد شود. بخش خصوصی باید قوانینی را که قوه مقننه وضع میکند اجرا کند و دولت باید تنها نظارهگر اجرای کار باشد.
اتاقهای بازرگانی جایی هستند که بازرگانانِ مورد وثوق اصناف در آنها فعالیت میکنند و متاسفانه سه دوره قبل در اتاق تهران، فقط من بهعنوان یک زن حضور داشتم.
در حال حاضر که صحبت از SME هست، باید به سمت بنگاههای کوچک برویم و این در حالی است که بنگاههایی با کمتر از ۵۰ کارمند را میتوانیم بنگاه کوچک در نظر بگیریم.
بنابراین، تفکر خلاقی که در شخص وجود دارد میتواند خود را حتی در دفتر شخصی فرد و در کسبوکار خانگی او نشان بدهد. این کسبوکار خانگی هم میتواند شامل کسبوکارهای مجازی و حتی مارکتینگ در خانه باشد.
در مورد حضور زنان در حوزه کارآفرینی هم باید بگویم نظر من این نیست که جامعه را به دو بخش زن و مرد تقسیم کنیم، بلکه باید بر اساس تواناییها تقسیمبندیشان کنیم. اتاقهای بازرگانی جایی هستند که بازرگانانِ مورد وثوق اصناف در آنها فعالیت میکنند و متاسفانه سه دوره قبل در اتاق تهران، فقط من بهعنوان یک زن حضور داشتم.
در دوره قبل ۳ خانم حضور داشتند و در دوره فعلی هم همین ۳ نفر ابقا شدهاند. برخی از کارها را مردان به دلیل تجربه بیشتر، بهتر انجام میدهند، اما موشکافانه برخورد کردن زنان در مسائل مدیریتی هم میتواند تکمیلکننده این تجربه باشد.