مطالبات معلمان شاغل و بازنشسته گرفتار پیچ دشوار خزانه
در کنار مطالبات حقالتدریس فرهنگیان شاغل، بازنشستهها نیز در انتظار پرداخت پاداش پایان خدمت خود هستند، این درحالی است که پرداخت مطالبات معلمان نیاز به عبور از پیچ دشوار خزانه دارد!
معلمان اینبار در ایام بازنشستگی برای رسیدن به حق طبیعی خود یعنی پاداش پایان 30 سال خدمت، دست به تجمع زدند تا شاید پس از گذشت حدود یک سال به 70 تا 80 میلیون پاداش خود برسند، پاداشی که در شرایط نابسامان اقتصادی کشور، هر یک روز تأخیر در پرداخت آن با توجه به روند افزایشی قیمتها، بسیار به زیان فرهنگیان تمام میشود.
باید پرسید، مشکل از کجاست که معلمان برای رسیدن به حق طبیعی خود باید دست به تجمع مقابل آموزشوپرورش یا مجلس بزنند تا شاید برای مطالبات و درخواستهای آنها فکری شود، چرا یک معلم باید ساعات حقالتدریس خود را که حکم اضافه کار دارد و به امید ترمیم حقوق آن را میپذیرد، با ماهها تأخیر دریافت کند؟ یا اینکه اساساً این چه شیوهای است که معلم بازنشسته میشود اما پس از یک سال آن هم با برگزاری تجمعهای اعتراضی مختلف به پاداش پایان خدمت خود میرسد؟ آیا سایر کارمندان دولت نیز چنین شرایطی را دارند؟!
در حالیکه سال تحصیلی رو به پایان است و دانشآموزان در فصل امتحانات هستند اما معلمان فقط برای دو ماه مهر و آبان مطالبات حقالتدریسشان را دریافت کردهاند؛ البته علی الهیار ترکمن معاون برنامهریزی و پشتیبانی وزارت آموزشوپرورش نیز گفته است که هنوز برای پرداخت مطالبات مربوط به سه ماه پایانی سال 97 حدود 900 میلیارد تومان به فرهنگیان بدهکاریم و تلاش میکنیم با استفاده از افزایش تخصیصها آن را پرداخت کنیم.
محمد باقر نوبخت رئیس سازمان برنامه وبودجه نیز درباره توئیتهایش برای پرداخت مطالبات آموزشوپرورش گفته بود: بر اساس آنچه که آموزش و پرورش به سازمان برنامه و بودجه گزارش داده، میزان مطالبات فرهنگیان حدود 934 میلیارد تومان بود و همانطور که قول داده بودم قبل از هفته گرامیداشت مقام معلم این امر پرداخت شود، انجام شد و اگر مطالباتی باقی مانده باشد، دولت خود را موظف میداند با اولویت نسبت به تأمین این مطالبات اقدام کند.
با این حال هنوز مشخص نیست که باقیمانده مطالبات فرهنگیان چگونه و چه زمانی پرداخت خواهد شد؟! علاوه بر مشکلات فرهنگیان شاغل برای دریافت مطالبات که حق طبیعی آنهاست، فرهنگیان بازنشسته نیز برای دریافت پاداش پایان خدمت که اتفاقاً این هم حق مسلم آنهاست با مشکل مواجهند و در خوشبینانهترین حالت پس از بارها اعتراض و تجمع، یک سال پس از بازنشستگی پاداش آنها پرداخت میشود.
اخیراً نیز جمعی از فرهنگیان بازنشسته سال 97 در اعتراض به پرداخت نشدن پاداش پایان خدمت خود مقابل وزارت آموزشوپرورش تجمع کردند و اتفاقاً یکی از شعارهایی که از سوی آنها بیان میشد، “خستگی از وعدههاست”
پژوهش، یکی از فرهنگیان بازنشسته در اعتراض به این موضوع که چرا باید پاداش پایان خدمت یک معلم که 30 سال برای تربیت فرزندان این سرزمین زحمت کشیده است، در شرایط نابسامان اقتصادی فعلی با یک سال تأخیر پرداخت شود، به خبرنگار تسنیم گفت: طبق قانون دولت موظف است هنگام بازنشستگی هر فرد به ازای 30 سال خدمت معادل 30 ماه حقوق او را به عنوان پاداش پرداخت کند، در بیشتر سازمانها و نهادها پس از بازنشستگی این پاداش سریع پرداخت میشود اما در وزارت آموزشوپرورش این رویه یک سال یا بیشتر به طول میانجامد.
او معتقد است که در این زمینه دولت کوتاهی میکند چون از ابتدا میدانند تعداد بازنشستگان آموزشوپرورش در هر سال چقدر است و باید اعتبار لازم برای آن را در بودجه لحاظ کنند اما این اعتبار را از محل یک درصد سود شرکتهای دولتی اختصاص میدهند که چندان قابل اتکا نیست؛ حتی در سالهای 91، 92 و 93 پاداش پایان خدمت فرهنگیان با گذشت دو سال پرداخت شد و فرهنگیان بازنشسته سال 96 نیز بعد از 14 ماه پاداش خود را در سه قسط دریافت کردند در حالیکه دلار از 3500 تومان به 10 هزار تومان رسیده بود.
این معلم بازنشسته این سؤال مهم را مطرح میکند که چرا آنها برای رسیدن به حق طبیعی خود باید اقدام به تجمع و اعتراض کنند که گاه ممکن است برای آن نیز هزینههایی پرداخت کنند، مگر طبق آموزههای دینی ما نباید “حق کارگر را قبل از اینکه عرق او خشک شود”، پرداخت کرد پس این چه بدعتی است که شامل حال معلمان شده و باید حق طبیعی خود را با اعتراض آن هم با گذشت یک سال دریافت کنند؟
به گزارش تسنیم، هر چند که تمام صحبتهای این معلمان کاملاً صحیح و مطالبات آنها به حق است اما مطالبهای که آنها مطرح میکنند، این است که وزیر و مسئولان آموزشوپرورش باید در بدنه دولت به عنوان نماینده فرهنگیان از حقوق این قشر دفاع کنند اما هماکنون این رویه مشاهده نمیشود و گاه وزیر و مسئولان وزارتخانه در قامت نماینده دولت بیشتر به دنبال اجرای سیاستهایی هستند که به نفع فرهنگیان هم نیست.
البته به نظر میرسد در بحث مطالبات فرهنگیان از حقالتدریس تا پاداش پایان خدمت کمتر میتوان به آموزشوپرورش خُرده گرفت هر چند پیگیری جدی مسئولان این وزارتخانه برای رسیدن معلمان به حقوق طبیعی خود یک ضرورت است اما در این میان بیتوجهی سازمان برنامه و بودجه و خزانه به پرداخت مطالبات معلمان، آموزشوپرورش را دچار مشکلات جدی میکند به گونهای که هر چند وقت یکبار تجمعی مقابل وزارتخانه شکل میگیرد که محور اصلی بیشتر آنها، تأخیر در پرداخت مطالبات است، تأخیری که سرنخ اصلی آن را باید در سازمان برنامه و بودجه و خزانه جستوجو کرد.
علی الهیار ترکمن معاون برنامهریزی و پشتیبانی وزارت آموزشوپرورش در این رابطه میگوید: چند سالی است برای تأمین اعتبار پاداش پایان خدمت بازنشستگان، ردیف مستقلی در بودجه پیش بینی کردیم. وقتی ردیف در قانون بودجه تصویب میشود مانند چک بانکی است و دولت مکلف میشود آن را پرداخت کند. ما از سال 97 این پیش بینی را در ردیف بودجه انجام دادیم و سال گذشته پاداش پایان خدمت بازنشستگان سال 96 را به این صورت پرداخت کردیم و در ردیف بودجه سال 98 نیز برای پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته در سال 97 این بودجه را پیش بینی کردهایم. در حالی که سابق بر این مجلس مصوب کرده بود که این پاداش از یک درصد سهم شرکتها پرداخت شود. اصلی ترین دغدغه ما این بود که این عدد در بودجه دیده شود و بعد از کلی رایزنی به نتیجه رسید و امروز پاداش پایان خدمت در ردیف 34 جدول شماره 9 برنامه و بودجه پیش بینی شده است.
وی خطاب به فرهنگیان بازنشسته میگوید: شما چه تحصن بکنید و چه نه، این پاداش پیش بینی شده و باید دو فرآیند دیگر اداری را طی کند که یکی از آنها ابلاغ از طرف سازمان برنامه و بودجه و تأمین اعتبار از طرف خزانه داری است.
البته وزیر آموزشوپرورش به تازگی در حاشیه جلسه هیئت دولت گفته بود؛ امیدوارم در خردادماه تخصیص ردیفها نیز انجام شود و کار پرداخت پاداش پایان خدمت را شروع کنیم، اما الان نمیتوانم تاریخ دقیق آن را بگویم.
به نظر میرسد، عبور معلمان از پیچ سازمان برنامه و بودجه و خزانه برای رسیدن به مطالباتشان چندان آسان نیست و تا زمانی که شرایط اینگونه پیش برود و عمده وقت این وزارتخانه برای پرداختن به رفع و رجوع گرفتاریهای مالی صرف شود دیگر خبری از تمرکز بر ارتقای وضعیت تحصیلی و پرورشی دانش آموزان یا بهبود وضعیت معیشتی فرهنگیان نیست و مشخص نیست مسئولان رده بالای دولت برای این حجم از بیتوجهی به آموزشوپرورش چه توجیهی دارند؟ با چنین وزارتخانهای که در تامین حداقلهای خود به ویژه پرداخت مطالبات کارکنانش درمانده است چگونه انتظار تحول وجود دارد؟