مشاور آیت الله هاشمی رفسنجانی: از پیدا شدن وصیتنامه آیت الله هاشمی ناامید شدیم/ آیت الله هاشمی معتقد بود راهکار اعتراض در قانون وجود دارد
مشاور آیت الله هاشمی پیرامون وصیت نامه و نقش اساسی ایشان در نظام سخن گفت.
یک سال از ارتحال آیت الله هاشمی، رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام، میگذرد. نبود آیت الله هاشمی برای همفکرانش بیش از همیشه احساس میشود. در آستانه اولین سالگرد ارتحال رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام پای صحبت یکی از چهره های نزدیک به ایشان نشستیم تا سوال های امروز و دیروز را درباره آیت الله مطرح کنیم. «غلامعلی رجایی» یکی از چهره هایی است که سال ها در کنار آیت الله هاشمی بود و در گفتگوی تفضیلی با خبرگزاری برنا از ناامیدی برای پیدا شدن وصیت نامه آخر ایشان تا اشک ریختن برای آیت الله سخن گفت.
شما در صحبت های پیشین خود گفته بودید آخرین وصیت نامه آیت الله هاشمی در سال 79 نوشته شده و بعد از آن پیگیری خانواده برای پیداکردن وصیتنامه دوم بی نتیجه مانده است. از کجا میدانید وصیتنامه دومی وجود دارد؟
درباره وصیت نامه آقای هاشمی به حد کافی فرزندان ایشان حرف زده اند و تا جایی که من می دانم دیگر وصیت نامه جدیدی پیدا نشده است. یک نکته این است که اگر پیدا شود خانواده بلافاصله اطلاع رسانی می کنند. نکته دوم این است که ایشان را در حال نوشتن وصیتنامه دیده اند؛ حتی میگویند همسر ایشان نیز تحت تاثیر این اتفاق وصیت نامه نوشته اند. اما اینکه در دستبرد این وصیت نامه به سرقت رفته را نمی دانم و یا جایی (وصیت نامه) را گذاشته که خانواده نتوانسته اند پیدا کنند که این احتمال آخر را کمتر می دهم. به نظر من، باید از اینکه وصیت نامه آخر آیت الله هاشمی پیدا شود، مایوس شد.
همان گونه که می دانیم خاطرات آقای هاشمی، بخش مهمی از سیر تاریخ انقلاب را روایت می کند و شما هم گفته بودید تا آخرین روزها توسط ایشان این خاطرات نوشته می شد. سوالم این است که چه میزان ملاحظات شامل این خاطرات شده و آیا خاطرات دیگری هم وجود دارد؟
خاطرات آقای هاشمی دو دسته اند. یک خاطره روزانه است که به اختصار می نوشتند. سررسیدهای توسط آقا محسن (فرزند آیت الله هاشمی) تهیه می شد که در حد دو، سه صفحه خاطرات می نوشتند. گاهی هم بخاطر سفر و ماموریت ها به تاخیر می افتاد که البته به ندرت این اتفاق رخ می داد.
خاطرات طبقه بندی شده خود را در دفتر دیگری می نوشتند و به کسی هم اطلاع نمی دادند. البته این نوع خاطرات را بیشتر مسئولان رده بالای کشوری داشته اند؛ مثل خاطرات احمد آقا و خاطراتی که الان مقام معظم رهبری دارند. این خاطرات تا چند دهه قابل گفتن نیست، به دلایل مختلف، از جمله شئونات افراد و امکان سوء استفاده دشمنان. برخی از این خاطرات بسیار جالب است، خصوصا درباره وقایع سال 88 که به صورت خصوصی به ما می گفتند و این ها قابل نشر نیستند.
اما این خاطرات روزانه و عادی هم با ملاحظاتی منتشر می شوند. البته این ملاحظات خود ایشان بود و تشخیص می دادند برخی قسمت ها منتشر نشود. خاطرات آیت الله هاشمی به دفتر مقام معظم رهبری و بعد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستاده می شد. معمولا هم یکی، دو نفر از جمله بنده و آقای بشارتی، خاطرات را نگاه می کردیم و راجع به کلیت خاطرات پیشنهاداتی می دادیم.
نسخه اولیه خاطرات را قبل از اعمال تغییرات توسط خود آقای هاشمی، می دیدید؟
خیر، نسخه اولیه را پسرشان محسن هاشمی می دیدند.
آیت الله هاشمی معتقد بود راهکار اعتراض در قانون وجود دارد
امروز شاهد برخی از ناآرامی ها در کشور هستیم، به نظر شما اگر آیت الله هاشمی زنده بود نظرش درباره وقایع اخیر چه بود؟
آیت الله هاشمی شخصیت کم نظیری بودند که تقریبا همه دوران ها را تجربه کرده اند. فقط ریاست قوه قضاییه به ایشان پیشنهاد شد اما به دلیل عواطف و اخلاق خاصی که داشتند، نپذیرفتند. آیت الله هاشمی حتی از کشتن دشمنان هم ابا داشتند. ایشان اعتقاد داشتند این مردم هستند که همه ارکان نظام را با شرکت در انتخابات تعیین می کنند. برای مثال درباره عدم حضور خانم ها در مجلس می گفتند خود خانم ها به خودشان رای نمی دهند. آقای هاشمی به برخورد قانونی اعتقاد داشتند و معتقد بودند راهکارهای اعتراض در قانون پیش بینی شده است.
اگر الان بودند مسائل پیش آمده را می توانستند با تجربه غنی که داشتند، مدیریت کنند. این مشکل متاسفانه بیخودی دامنگیر دولت شده است.
آیت الله هاشمی کتابی دارند با عنوان «امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» که کمتر به آن پرداخته شده است. مسلما نوشتن این کتاب درباره امیرکبیر نشان از قرابتی است که آقای هاشمی با امیرکبیر احساس می کردند. می خواستم بدانم تا چه حد مرحوم هاشمی در گفتگوهای شخصی به امیرکبیر ارجاع می دادند؟ تفاوت هاشمی و امیرکبیر چیست؟
سوال خوبی است. امیرکبیر تنها سه سال فرصت داشت تا اهداف خود را پیگیری کند. ناصرالدین شاه در ایام عیاشی و جوانی بود و در 20 سالگی حکم قتل امیرکبیر را داد. اما آقای هاشمی زمان خوبی را در اختیار داشت. ایشان بیشتر از 25 سال در مدیریت کلان کشور حضور داشتند و ظرفیت بسیار گرانبهایی بود و آقای هاشمی توانستند اهداف خود را پیگیری کنند؛ اگرچه خودشان به بنده گفتند برخی از اهداف شان با پایان دولت شان، پایان خواهد یافت. برای مثال بیمه عمومی که البته در دولت آقای روحانی در حال پیگیری است. راجع به امیرکبیر، آیت الله هاشمی بحث مستقیمی نکردند اما در جلسه ای تاریخی که بنده اساتید و پژوهشگران تاریخ را جمع کرده بودند، استقبال ایشان برای ایراد سخنرانی و کتاب امیرکبیر را در دست شان دیدم و تعجب کردم. داستان از این قرار بود که آقای هاشمی روشی داشتند که مطلقا از روی متن سخنرانی نمی کردند. آن روز وقتی کتاب امیرکبیر را باز کردند و از روی آن خواندند من تعجب کردم. صحنه عجیبی بود که موقع خواندن متن کتاب چشمان ایشان پر از اشک شد. انگار کتاب مقتل سیدالشهدا (ع) را می خواندند.
کدام قسمت کتاب را خواندند؟
قسمتی از کتاب که امیرکبیر کسانی را فراخواند و تعلل کردند و قتی می رسند که او دیگر نیست. در اینجا بود که آیت الله بغض کردند و گفتند آدم نمی تواند جلوی اشک خود را بگیرد.
سوالی داشتم درباره وقایع 88 که ایشان دیداری با جوانان در سال 91 داشتند و گفته بودند مشکل حصر حل می شود و ….
سال 91 بنده آیت الله هاشمی را دیدم و درباره حصر حرف زده شد. حتی به ایشان گفتم شما بروید و این دوستان را ببینید. بهرحال این ها مدت ها با شما کار کرده اند زیرا در حرف زدن با ایشان راحت بودم.
واکنش شان چه بود؟
واکنش مثبتی داشتند. برای مثال یک روز سراسیمه به خانه ایشان رفتم و گفتم حال قلبی آقای موسوی خوب نیست، که به رهبری اطلاع داده بودند. بار دیگر در ایام عید سال 91 بود که داشتم به مسافرت می رفتم و از ایشان خواستم بعد از برگشت ان شاءلله خبر خوبی را درباره رفع حصر بشنویم. ایشان هم با لبخند گفتند حتما خبرهای خوبی خواهید شنید. همیشه تاکید داشتند قضیه باید تمام شود. یک بار هم در سال 92 آقای نهاوندیان، رییس دفتر وقت آقای روحانی، پیش آقای هاشمی آمدند و گفتند: به آقای روحانی بگویید این موضوع را پیگیری کنند. آرزوی ایشان بود که حصر تمام شود.
آیت الله هاشمی نقش ویژه ای در رابطه بین نیروهای مختلف درون حاکمیت داشتند، خصوصا رابطه بین اصلاح طلبان و حاکمیت؛ آیا بعد از ایشان شخص می تواند این نقش را ایفا کند؟
بله این ویژگی برجسته ایشان بود که گاهی هم که در جلسات قوا شرکت می کردند، می گفتیم آقای هاشمی با موتور جوش خود آمد زیرا اختلافات را حل می کردند. به نظرم این جایگاه قابل انتقال به یک شخص نیست. این نقش در اندازه های فروتری به جریان اصلاحات و همچنین جریان اعتدالی محول شد. اگر آقای روحانی خوب عمل کنند می توانند این وظیفه را برعهده بگیرند. البته بیت امام و یادگار امام هم می تواند تا حدودی این نقش را داشته باشد. در واقع این جایگاه که پیش از این برای آقای هاشمی بوده و به جریان های دیگر منتقل می شود.
جریان دلواپس با روی کار آمدن احمدی نژاد تاوان سختی داد
فکر می کنید در نبود آیت الله هاشمی اصلاح طلبان می توانند کاندیدای مستقلی داشته باشند؟
من فکر می کنم جریان اصلاح طلب در مدار پیروزی حرکت می کند، خصوصا با محبوبیتی که رییس دولت اصلاحات دارد. اگر یک ورق از فساد در دولت اصلاحات داشتند رو می کردند اما چیزی نبود. جریان دلواپس، اصولگرا، حالا هر اسمی که می خواهند برایش بگذارند با روی کار آوردن احمدی نژاد تاوان سختی را داد و تا مدت های زیادی باید در حاشیه بماند. مردم تاثیر روی کار آمدن احمدی نژاد در زندگی خود را دیدند و دوباره آن شرایط تکرار نخواهند شد. دولت باید نجابت را کنار بگذارد و درباره دوره احمدی نژاد افشاگری کند.
آقای هاشمی از آن دست شخصیت های است که آمد، رفت و ماند
و نکته آخر؟
آقای هاشمی هم مثل خیلی از شخصیت های برجسته تاریخی، آمد و رفت؛ اما از اینجا به بعد است که حرف داریم. برخی از شخصیت های تاریخی رفتند و رفتند. به قول یکی از بزرگان که می گفت ما انتظار نداریم در روز چهلم مان هم اتفاقی بیفتد. آقای هاشمی از آن دست شخصیت های است که آمد، رفت و ماند. خاطرات آقای هاشمی از حافظه ما پاک نشدنی است. با اینکه هنوز برخی تمایلی ندارند نام ایشان آن قدر برده شود؛ اما مردم خوب قدردانی می کنند. اگر امیر کبیر دارالفنون ساخت، هاشمی سدهایی را شکافت که کسی جرات آن را نداشت. ان شاءلله که راه ایشان بسته نشود و ادامه پیدا کند.