مخالفان اصلاحات هیچ آلترناتیوی ندارند

    کد خبر :238056

مخالفان هیچ گزینه بهتری از اصلاحات ارائه نکرده‌اند. بحث این است که ما می‌خواهیم چه کنیم؟ ما در مواجه با نظام سه کار می توانیم انجام دهیم. یا براندازی و برخورد انقلابی یا اینکه به خانه‌هایمان برویم و هیچ کار نکنیم یا با اصلاحات مشکلات موجود را رفع کنیم و ما هم راه سوم را انتخاب کردیم

این روزها انتقاد از جریان اصلاحات نسبت به گذشته به مراتب بیشتر شده و عملکرد دولت دوازدهم هم این جریان سیاسی را در افکار عمومی با تلاطم‌ بیشتر مواجه کرده است. منتقدان کم‌کاری ها و نواقص دولت را به حساب اصلاح‌طلبان می‌نویسند و معتقدند با توجه به اینکه این جریان سیاسی در پیروزی حسن روحانی نقش به سزایی داشته، باید پاسخگوی عملکرد وی باشد. البته در کنار همه این انتقادها گروهی هم چه در داخل کشور و چه در قامت اپوزوسیون معتقدند که به طور کلی اصلاحات به بن بست رسیده یا حتی اصلاحات مرده است. در همین خصوص فیض‌‌الله عرب‌سرخی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بر این باور است «افرادی که معتقدند اصلاحات نمی‌تواند نتیجه بخش باشد یا به نوعی اصلاحات مُرده است، هیچ آلترناتیوی ندارند و معرفی نمی‌کنند، اگر منظور این است که اصلاحات را کنار بگذاریم و برویم در خانه‌هایمان بنشینیم که این اصلا منطقی نیست» وی در گفت‌وگو با فرارو به بررسی شرایط موجود و شفاف سازی رابطه اصلاح‌طلبان با دولت پرداخته است و توضیحاتی در خصوص حمایت از روحانی و دلایل اینکه دولت‌های یازدهم و دوازدهم نتوانستند انتظارات و مطالبات عمومی را تا حد قابل قبولی پاسخ دهند، ارائه کرده است که در ادامه می‌خوانید:

یکی از مسائلی که این روزها از سوی بسیاری از فعالان و تحلیلگران سیاسی مطرح می‌شود این است که باتوجه به حمایت اصلاح‌طلبان از حسن روحانی، عملکرد ضعیف دولت یا به نوعی عملکردی که رضایت عمومی را فراهم نمی‌کند، موجب می‌شود اصلاحطبان پایگاه اجتماعی خود را از دست بدهند. این تحلیل را تا چه حد قبول دارید؟

برای پاسخ به این سوال باید کمی عقب و به دوران فعالیت دولت‌های نهم و دهم برگردیم. یکی از اتفاقاتی که طی این سال‌ها رخ داد این بود که تعداد زیادی از اصلاح‌طلبان بنا به دلایل مختلفی و شکل‌های متفاوت از ساختار کشور حذف شدند. یعنی برخی اخراج شدند و عده‌ای دیگر زودتر از موعد بازنشست شدند. ما در چنین شرایطی ما شاهد بودیم که مسائلی مانند بورسیه‌های غیرقانونی انجام شد و اینها جایگزین نیروهای اصلاح‌طلب شدند. حالا ما در این وضعیت به سال 92 رسیدیم و آقای روحانی موفق شدند در انتخابات پیروز شوند و کشور را در شرایطی تحویل گرفت که هیچ شباهتی با دوران اصلاحات ندارند. از یک سو دستگاه‌ها به واسطه افزایش نیروها، فربه شدند و از سوی دیگر نیروهای باتجربه حذف شدند. با همه این تفاسیر حالا اگر دولت بخواهد نیرویی جدید وارد ساختار کند مجبور است یک سری نیرو را جایگزین کند و این مسئله با مقاومت‌های شدید مواجه است. زیرا همچنان نهادهای نظارتی سعی دارند از ورود چهره‌های اصلاح‌طلب جلوگیری کنند. بنابراین دولت از لحاظ اجرایی به شدت تضعیف شده است. به عنوان نمونه شما به مسئله انتخاب وزرا دقت کنید. می‌بینید که آقای روحانی با مشکلات بسیاری مواجه بودند. در یک کلام دولت آقای روحانی با وجود اینکه هیچ شباهتی به دولت‌های نهم و دهم ندارد اما مجبور است با نیروهای آنها کار کند.

به نظر شما، این توضیحات می‌تواند افکار عمومی را قانع کند که همچنان به حمایتشان از اصلاح‌طلبان ادامه دهند؟

ممکن است که قانع نشوند. زیرا به هرحال مردم مشکلاتی دارند که انتظار دارند دولت آنها را رفع کند و حقشان هم هست. به همین دلیل هم است که ما اعتراض را حق مسلم مردم می‌دانیم. آنها از دولت و اصلاح‌طلبان حمایت کردند و الان انتظار حمایت دارند. من صرفا در توضیح اینکه چرا دولت نتوانسته انتظارات را براورده کند و همچنان این مشکلات برای جای خود پا برجا هستند، اینها را مطرح کردم.

درست است اما الان مسئله این است که ادامه این روند می‌تواند موجب ریزش پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شود یا خیر؟ زیرا به هرحال شما به این پایگاه اجتماعی در سال‌های آینده نیاز دارید و برای اینکه بتوانید این روند پیروزی در انتخابات را ادامه دهید لازم است مردم از عملکرد دولت و اصلاح‌طلبان رضایت داشته باشند.

طبیعی است که این مسائل در پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان تاثیر بگذارد. وقتی ما در مقام انتخاب می‌گوییم در برابر آقایان قالیباف، رئیسی و جلیلی، آقای روحانی و دولت ایشان مورد تائید و حمایت ما هستند، باید هم پاسخگو باشیم. اما مردم باید بدانند که متاسفانه اجازه اینکه دولت بتواند از تمام ظرفیت‌ها استفاده کند، را نمی‌دهند. وقتی هم نتواند این کار را انجام دهد، قاعدتا نتایج ملموس که باید حاصل شود و مشکلات مردم حل و فصل شود، دست پیدا نمی‌کند. بنابراین طبیعی است که ما به عنوان جریانی که از دولت حمایت می‌کنیم، مورد نقد قرار می‌گیریم. اما تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که روشنگری کنیم. کار دیگری از دستمان بر نمی‌‌آید. اما باید این نکته را درنظر داشته باشیم که اگر از آقای روحانی حمایت نمی‌کردیم باید از آقای رئیسی حمایت می‌کردیم؟! در مجموع ضمن اینکه عملکرد دولت در حد انتظارات ما هم نیست، اما از رای که به دولت دادیم پشیمان نیستیم. زیرا اگر به ایشان رای نمی‌دادیم یا باید به آقای رئیسی رای می‌دادیم یا باید خودمان را کنار می‌کشیدیم که در این صورت هم آقای رئیسی رای میاوردند. درست‌ترین کاری که به نظرمان میرسید این بود که از آقای روحانی حمایت کنیم تا حداقل وضعیت دولت‌های نهم و دهم تکرار نشود. حالا هم بهترین کاری که می‌شود انجام دهیم این است که از دولت در موضوعاتی که ضعیف عمل کرده‌است، نقد کنیم و فشار بیاوریم تا عملکرد خودش را بهبود دهد و از سوی دیگر هم برای مردم شفاف سازی کنیم.

خب یکی از توضیحاتی که شما و دیگر اصلاح‌طلبان هم مطرح می‌کنند این است که بهترین گزینه میان نامزدهای انتخاباتی را انتخاب کردید اما این گزینه ایده‌‌آل شما نبود. با توجه به اینکه برخی نمایندگان فراکسیون امید خبر از رایزنی با شورای نگهبان را اعلام کرده اند فکر می‌کنید چه زمانی بتوانید با گزینه ایده‌آل خودتان وارد رقابت‌های انتخاباتی شوید؟

ما همیشه این برنامه را داشتیم و خواهیم داشت. ما همه تلاشمان را به کار بستیم تا بتوانیم گزینه ایده‌آل خودمان را در انتخابات آتی داشته باشیم. اما باید قبول کنیم که ما درباره یک کشور خارجی یا یک سیاره دیگر که صحبت نمی‌کنیم. ما درباره ایران صحبت می‌کنیم و می‌دانیم در مسیر این مسئله مشکلات بسیاری وجود دارد اما ما هم دست از اصلاح شرایط کشور برنمی‌داریم و تمام تلاشمان را انجام خواهیم داد تا بتوانیم با جامعه و نهادهای مسئول صحبت کنیم. اما فعلا باید یادمان باشد که ما در چارچوب محتمل صحبت می‌کنیم و در این چارچوب، در انتخابات سال 96 هیچ گزینه بهتری از آقای روحانی نداشتیم. به همین دلیل هم پشیمان نیستیم. آدم وقتی پشیمان می‌شود که بداند میان کاندیداها گزینه بهتری بود. اما اینگونه نبود و اگر دوباره هم به آن روزها برگردیم همین کار را انجام می‌ دهیم. با همه این وجود مطمئن باشید که ما به هیچ وجه کوتاهی نمی‌کنیم و تمام تلاشمان را انجام می‌دهیم که در انتخابات بعدی گزینه ایده‌آل خودمان را وارد انتخابات کنیم.

اما خیلی احتمال این مسئله کم است و پیروزی در رسیدن به این هدفتان بسیار دور از دسترس است. این را قبول دارید؟

ما تلاشمان را انجام می‌دهیم. ما معتقدیم که می‌شود الان هم فکر می‌کنیم که اتفاق افتاده است در غیر این‌صورت آقای رئیسی الان رئیس جمهور بودند. ما همچنان امید به اصلاحات داریم و در همین مسیر هم تلاشم خواهیم کرد و مردم را تشویق به حضور در انتخابات می‌کنیم و به دنبال راه‌های بهتر هستیم.

برخلاف شما خیلی از مردم معتقدند که امیدی به اصلاحات نیست. حتی اخیرا نامه محسن مخبلباف هم به این موضوع اشاره داشته. شاید دلیل این مسئله عدم نتایج ملموس در موضوعات مختلف باشد. همچنان شما معتقدید که اصلاحاتی که از سال 76 آغاز کردید می‌تواند به نتیجه برسد؟

ببینید اولا باید بگم که این افراد که معتقدند اصلاحات نمی‌تواند نتیجه بخش باشد یا به نوعی اصلاحات مُرده است، هیچ آلترناتیوی ندارند و معرفی نمی کنند. اگر منظور این است که اصلاحات را کنار بگذاریم و برویم در خانه‌هایمان بنشینیم که این اصلا منطقی نیست اما یک ایده است. اما اینکه بگویند خط مشی اصلاح‌طلبی را کنار بگذارید و خط مشی پیشنهادی ما را دنبال کنید، تا امروز نداشته اند. یعنی هیچ گزینه بهتری از اصلاحات ارائه نکردند. بحث این است که ما می‌خواهیم چه کنیم؟ ما در مواجه با نظام سه کار می توانیم انجام دهیم. یا براندازی و برخورد انقلابی یا اینکه به خانه‌هایمان برویم و هیچ کار نکنیم یا با اصلاحات مشکلات موجود را رفع کنیم و ما هم راه سوم را انتخاب کردیم. مسیرهای اصلاحی هم همین است که کار حزبی انجام دهیم و فعالیت رسانه‌ای داشته باشیم و در انتخابات شرکت کنیم و عملکردهای ضعیف را نقد کنیم.

پس برخلاف بخشی از افکار عمومی معتقد هستید که اصلاحات در بن بست قرار ندارد و می‌توان همچنان به آن امیدوار بود؟ این را که مطرح می‌کنم سوالاتی است که در افکار عمومی مطرح می‌شود من می‌خواهم شما به آنها پاسخ بدید تا دقیقا شرایط موجود شفاف شود…

ببینید ما در حال انجام کاری هستیم که در افکار عمومی با بخشی از آن معتقدند که درست است بهتر از قبل است اما راضی کنند نیست. من هم قبول دارم زیرا همچنان بسیاری از مشکلات وجود دارد. اما اگر نخواهیم این را قبول کنیم باید بپذیریم که چهار یا هشت سال دیگر فردی مانند احمدی نژاد حاکم باشد. الان اگر می‌گوییم روحانی و اصلاحات نه، به چه چیزی آری می‌گوییم؟ بین گزینه‌های ریاست جمهوری افراد مشخص هستند. احمدی نژاد، قالیباف، رئیسی و جلیلی گزینه ها هستند و حالا البته این روزها شیک ترینشون که این روزها مطرح می‌شود آقای ضرغامی است که ما تجربه عملکرد ایشان را در صدا و سیما تجربه کردیم. اما حالا ما آقای روحانی را انتخاب کردیم. اگر انتقادی هست مطرح کنید ما هم مخالف نیستیم. اما یک زمانی ما می‌نشینیم کنار افراطی‌ها دولت را تخریب می‌کنیم. اما درست این است که دولت را انتقاد کنیم و با جریان برانداز دولت هم مسیر نشویم.

شما از ابتدای پیروزی انقلاب در دولت‌های مختلف حضور داشتید و احتمالا شما می‌توانید دقیق به این سوال پاسخ دهید. برخی معتقدند که تمام قدرت در اختیار دولت نیست و عده ای عددشان 25درصد است و عده ای دیگر 15 درصد. اصلا به طور کلی میزان قدرت و اختیاراتی که دولت‌ها دارند چقدر است و اگر این در اختیار دولت نیست کجاست؟

یکی از مسائل کاملا ساختاری است. یعنی ما یک قانون اساسی داریم که قدرت را تقسیم کرده و بخشی به مجلس، بخشی به دولت، بخشی به قوه قضائیه و بخشی هم به رهبری داده شده است و این مختص کشور ما هم نیست. اما یکی این است که یک سری اتفاق‌ها رخ می‌دهد و پشتیبانی‌هایی از برخی ارکان می‌شود که با روح قانون سازگاری ندارد. به عنوان مثال ما باید مجلسی داشته باشم متشکل نمایندگان مردم اما زمانی اگر آمدید و شورای نگهبان و نوعی نظارت را دایر کردید که انتخاب مردم را محدود کردید، دیگر در چارچوب قانون قرار نمی‌گیرد. یا در انتخابات ریاست جمهوری کاندیداها به دلایل سیاسی نه قانونی رد صلاحیت می‌شوند. اینها با روح قانون اساسی هم سازگار نیست. خب در اینجا قدرت مجلس یا دولت کم شده و به شورای نگهبان منتقل شده است. یا مثلا دولت باید بتواند وزرای خود را انتخاب کند و در این انتخاب هم دچار محدودیت است. محدودیت‌هایی که فراقانونی هستند. بنابراین دولت ضعیف می‌شود.

با توجه به اینکه رئیس جمهور طبق قانون اساسی ناظر بر اجرای صحیح قانون اساسی است چرا با وجود این اقدامات فراقانونی و خارج از قانون، رئیس قوه مجریه به آن ورود نمی‌کند؟

این شرایط ساختار سیاسی ما است. به عنوان مثال در قانون اساسی نیروهای نظامی از ورود به سیاست منع شده اند اما این اتفاق را بارها و بارها دیدیم که نظامیان ما پیش از هر فرد دیگری در خصوص مسائل سیاسی اظهار نظر می‌کنند یا حتی یک جاهایی هم مسئله ایجاد می‌کنند. این مسائل هم مورد انتقاد رئیس جمهور است اما واقعیت این است که این ساختار واقعی قدرت است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید