محرمانههای کنارهگیری شهردار
شرق گفتوگویی با علی شکوری راد دبیرکل اتحادملت درباره علل استعفای محمدعلی نجفی از سمت شهرداری پایتخت انجام داده است.
بخشهای مهم این گفتگو به این شرح است:
*حقیقت این بود که قبل از استعفای آقای نجفی، میل اینکه آقای نجفی از شهرداری برود، از طرف کارگزاران در سطح جامعه از سوی برخی از اعضای این حزب مطرح شد. یعنی این میل ابراز میشد که آقای نجفی از شهرداری برود.
*ببینید استعفای آقای نجفی یک دلیل نداشت.
*با اینکه آقای نجفی در گذشته عضو کارگزاران بود، در جایگاه شهردار، هیچ گرایشی به کارگزاران از خود بروز نداد. همین میتوانست باعث گلهگزاری شود. البته به این دلیل که دبیرکل کارگزاران قبلا شهردار تهران بود، شاید این انتظار بهطور منطقی از طرف آنها هم وجود داشت که با آنها بیشتر مشورت صورت بگیرد. اما مشورتها به اندازهای که انتظار میرفت نبود.
*بالاخره هم مشورت هم انتصابها. آقای نجفی وقتی بهعنوان شهردار انتخاب شد، تقریبا ارتباطات قبلی خود را به مقدار زیادی گسست. یعنی در چند ماه اول ما هم به آقای نجفی دسترسی نداشتیم که بدانیم در فکر او چه میگذشت، چهکار میخواهد بکند و انتصابات خود را چطور میخواهد [پیش ببرد]. تنها کاری که ما میتوانستیم انجام دهیم، این بود که اگر جایی بهنظرمان میرسد که کسی مناسب هست، پیشنهادهایی را به دست آقای نجفی برسانیم، اما خودمان امکان تماس با او را نداشتیم. بهنظر میرسید که آقای نجفی عامدانه نوعی قطع رابطه کرده بود.
* البته آقای نجفی بعد از دو، سه ماه یک جمع مشورتی راه انداخت که هم اتحاد، هم کارگزاران، هم اعتماد ملی و هم طیفهای دیگر در آن بودند.
*تا زمانی هم که آقای نجفی استعفا داد، ما هیچگونه ارتباط سازمانیافتهای با آقای نجفی نداشتیم.
*استعفای آقای نجفی برای ما هم خیلی غافلگیرکننده بود. ما به هیچ وجه اطلاع نداشتیم که آقای نجفی میخواهد استعفا دهد. قبل از اینکه استعفا اعلام شود، شاید تک و توک بودند کسانی که در جریان بودند. حتی خود آقای محسن هاشمی همان روزهای آخر در جریان قرار گرفته و ظاهرا تلاش کرده بود که جلوی این کار را بگیرد که موفق نشده بود.
بعد که استعفا مطرح شد، این تلقی مطرح میشد که فشارهای بیرونی از یک طرف، فشارهای سیاسی بعضی از اصلاحطلبها از یک طرف[کارگزاران] و فشارهای بیماری از طرف سوم، عامل استعفا بوده است. ولی اینکه کدام بحرانیتر بود، کارگزاران میخواستند بگویند که بیماری پررنگترین مشکل است و دائما هم این را میگفتند. حزب اتحاد اما میگفت اگرچه بیماری وجود دارد ولی عامل اصلی چیز دیگری است و بیماری بهانه شده است. این شد منشأ اختلاف اتحاد و کارگزاران. اتحاد از استعفا ابراز نگرانی میکرد، کارگزاران از استعفا استقبال میکرد. نتیجهاش بروز این اختلاف شد که در مصاحبه آقای نعیمیپور و بعدتر پاسخ آقای کرباسچی بروز کرد.
*در این فاصله آقای {عبدالله} نوری نگران شده بود که این اختلاف به جاهای باریک نکشد. با بنده تماس گرفتند که خدمتشان برسم. یادآور میشوم ما در جلسات یک هفته در میان آقای نوری شرکت میکنیم. آنجا هم ما هستیم و هم کارگزاران. خدمت ایشان رسیدم و دیدم که نگراناند. البته خیلی دقیق نمیدانستند که قضیه چیست ولی نگران بودند. من [ماجرا] را به ایشان توضیح دادم و از ایشان خواستم که واسطه شوند و جلسهای برگزار شود.
* حرف آقای نوری هم این بود که اگر اختلافی دارید، بنشینید و با هم حرف بزنید. چرا آن را به سطح رسانه میکشانید؟ جلسه قبل از عید با همین هدف تشکیل شد. خیلی جلسه خوبی هم بود. خیلی هم تفاهمآمیز بود و ما به توافقاتی رسیدیم.
*فکر میکنم توافقات حدود ۱۰ بند داشت که بعضیها خیلی مهم بود، بعضیها هم جزئی بودند؛ از جمله اینکه ما در بحث آقای نجفی بپذیریم که آقای نجفی استعفا داده است و امکان ادامه کار برای ایشان وجود ندارد اما این رفتار باید توأم با عزت باشد. نباید آقای نجفی در این فرایند تخریب شود؛ نه اینکه ما بخواهیم از حق آقای نجفی دفاع کنیم – کاسه داغتر از آش که نبودیم – بلکه فکر میکردیم اگر انعکاس این اتفاق با تخریب آقای نجفی همراه شود، کل شورای شهر و شهرداری تخریب میشود. کارگزاران رغبت داشتند که آقای محسن هاشمی بهعنوان آلترناتیو مطرح شود که آنجا توافق کردیم آقای محسن هاشمی هم تخریب نشود.
*برای همین گفتیم کسی «له و علیه» آقای هاشمی صحبت نکند. نه کسی تبلیغ کند و نه کسی مخالفت کند.
*از طرف اتحاد، من، خانم منصوری، آقای جلاییپور و آقای سعید شریعتی و از طرف کارگزاران هم آقایان کرباسچی، مرعشی و قوچانی حضور داشتند. توافقها هست و شاید بتوان متن آن را هم منتشر کرد. چیز خیلی عجیب و غریبی نیست. این را هم توافق کردیم که درباره شهرداری، شورا تصمیم بگیرد و کسی سعی نکند از بیرون تصمیمی را به شورا تحمیل کند. گفتیم تا زمانی که شورا استعفای آقای نجفی را نپذیرفته، کسی آقای نجفی را رفته قلمداد نکند البته پذیرفتیم که آقای نجفی دیگر نخواهند ماند. از جمله موارد دیگری هم که گفتیم این بود که هر دو حزب، ترجیح منافع ملی را بر منافع اصلاحطلبی و منافع اصلاحطلبی را بر منافع حزبی بپذیرند. فضای جلسه هم خیلی خوب بود و فضا بیرونی هم خیلی آرام شد، تا اینکه گزارشی در روزنامه کارگزاران با عکس آقای نوری در صحفه اول چاپ شد که در آنجا حزب اتحاد به «نقض عهد» متهم شد.
*ما انتقاد خودمان را همان موقع به آقای نوری منتقل کردیم و گفتیم این گزارش خلاف توافقی بود که داشتیم؛ آقای نوری هم پیگیری کردند و به آنها تذکر دادند. در جلسه بعدی در منزل آقای نوری نیز این موضوع مطرح شد. آقای نوری به آنها راجع به اینکه چرا از سوی ایشان مطلبی را نقل کردهاند و چرا آن جلسه را منتشر کردند، انتقاد کردند و آنها هم حرف خاصی نداشتند. بهنظر میرسد بعد از این ماجراها، کار دوباره به وضعیت اول خودش برمیگردد.
*آقای هاشمی با ما میثاقی نبسته است، اما با مردم و دیگر اعضای شورای شهر میثاق بسته و طبیعتا باید به آن پایبند باشد. اگر کسی به میثاق خود پایبند نباشد این سؤال پیش میآید که فردا چگونه به تعهدات خود پایبند خواهد بود؟ این سؤالی است که باید پاسخ آن را از آقای هاشمی یا حزب کارگزاران گرفت که این بحث را مطرح کردند. ما معتقد هستیم که باید انسجام شورا حفظ شود. یک شهردار قوی انتخاب شود. شهردار باید حتیالمقدور اجماعی انتخاب شود و خیلی اختلافی نباشد و بعد از انتخاب هم همه از او حمایت کنند تا موفق باشد.