مجلسِ فارغ!
رای به همه لیست مورد تایید اصلاحطلبان در این تصور نقش پررنگی داشت. با این حال مجلس معتدل هم آنگونه که باید رضایت بخش نبوده است. اما ماجرا چیست؟ احمد زیدآبادی، روزنامه نگار در گفتگویی مجلس را خطرناکترین نهاد کشور عنوان کرده است. او درباره لزوم پاسخگویی نهادها میگوید: “خود پارلمان همهجا پاسخگو است؛ یعنی در دنیای جدید این احزاب هستند که دارای اکثریت یا اقلیتی در مجلس هستند. به همین دلیل نمایندهای که به مجلس میرود باید به حزب پاسخگو باشد. نه اینکه هرآنچه به زبانش آمد را بی هیچ پاسخگویی و مسئولیتی بگوید. مجلس ایران، اتفاقا علیرغم اینکه نهادی انتخابی است، اما خطرناکترین نهاد در ایران است. به این دلیل که به هیچ کجا پاسخگو نیست. یعنی مجلس حزبی نیست که اگر نمایندهای حرف بیحسابی زد آن حزب مورد بازخواست اعضای خود یا افکار عمومی قرار گیرد.
” فرارو درباره نظارت بر مجلس و پاسخگویی آن با عماد افروغ، جامعهشناس و نظریه پرداز اصولگرا به گفتگو نشسته است. متن گفتگوبا نماینده اسبق مجلس را در ادامه میخوانید:
با وجود آنکه مجلس یک نهاد انتخابی است فقط شورای نگهبان بر مجلس نظارت دارد. احزابی هم که در مجلس نماینده دارند نیز بر عضو خود نظارت ندارند. مساله در کجاست؟
شورای نگهبان هم بر روی نماینده نظارت ندارد.
اما شورای نگهبان است که در انتخابات ممکن است صلاحیت همین نمایندهها را رد کند. همین الان بسیاری از نمایندهها به شفافیت رای در مجلس قائل نیستند، چون این نگرانی را دارند که در انتخابات آینده ردصلاحیت شوند.
اسم این نظارت نیست. بلکه ملاکهای تایید صلاحیت است که قاعدتا باید روشمند و قاعدهمند باشد. نظارت در حین موضعگیری، عملکرد و رفتار است. یعنی این سوال پیش میآید که اگر از یک نماینده رفتار ناشایستی سر بزند چه کسی باید نظارت کند؟ مجلس این موضوع را به خودش واگذار کرده است. البته من نمیدانم کسی میتواند خودنظارتی را معتبر بداند یا نه. معمولا اتفاق نمیافتد. خیلی کم اتفاق میافتد که نهادی بر روی خودش نظارت داشته باشد. شورای نگهبان عملا نظارتی ندارد. یعنی اگر یک نماینده تحلف کند، رانت بخواهد یا دچار یک سری گرفتاریهای اخلاقی و مالی شود شورای نگهبان وظیفه تعریف شدهای در حین انجام وظیفه نمایندگان ندارد. وظیفه تعریف شده شورای نگهبان این است که مصوبات مجلس منطبق با قانون اساسی و اسلام هست یا نه. از سوی نهادهای دیگر هم نظارتی بر روی مجلس نیست. البته بر روی جاهای دیگر هم نیست. نظارت تعریف شده، اما عملا وجود ندارد. بر روی عملکرد نمایندگان فقط خود مجلس نظارت میکند.
هیات نظارت بر رفتار نمایندگان را میگویید؟
بله اگر نمایندهای مرتکب تخلف شود، هیات نظارت بر رفتار نمایندگان وجود دارد. اما اینکه چقدر تخلفات در این هیات بررسی میشود، یا اصلا اسیر مصلحت اندیشی شود یا نه مساله دیگری است. قاعدتا وقتی نماینده مرتکب تخلف از قانون میشود قوه قضاییه باید وارد شود. نمیتوان فقط موضوع را به مجلس محول کرد. نماینده مجلس یا عضو شورای نگهبان مطرح نیست. همه شهروندیم. البته این موضوع در ارتباط با تخلف قانونی یا قضایی مطرح است نه موضع گیریها. موضع گیری تخلفی نیست. نمایندگان طبق قانون آزادند موضع گیری کنند.
بگذارید مساله نظارت بر نمایندگان را از زاویه دیگری نگاه کنیم. یکی از مسائل ما نظارت بر تصمیمات و موضعگیریهای نمایندگان در طول چهار سال نمایندگی آنهاست. نمایندگانی که با وعدههای زیاد وارد نهادی میشوند که قرار است در راس امور باشد، اما عملکرد چشمگیری از خود به جا نمیگذارند.
این کار حزب است که بر موضع گیری نماینده تصمیم گیری کند. اگر حزب داشته باشیم نماینده میداند که نظارت میشود و باید قاعدهمند عمل کند. ما حزب نداریم. احزابی که هستند احزاب ابن الوقتیاند که در موقع انتخابات تشکیل میشوند و بعد هم تمام میشوند. حزب بما هو حزب فلسفه سیاسی، ایدئولوژی سیاسی، عضوگیری تعریف شده و منابع مالی مشخص دارد. نماینده مجلس، نماینده حزب است که در چارچوب همان مرامنامه و فلسفه سیاسی خودش عمل میکند. اما چون حزب با این تعریف نداریم فرد به محض آنکه فرد وارد مجلس میشود رهاست. اینکه دیگر موضع نمایندهها تشکیلاتی باشد یا متناقض با آرمانها و مبانی تشکیلاتی آنها نباشد بحث دیگری است.
درست است که نظام حزبی نداریم، ولی از بین ۲۵۰ حزب ثبت شده در وزارت کشور اگر فرض را بر این بگیریم که ۲۰ تشکل فعالیت دارند شاید بتوانیم سه یا چهار مورد آنها را در حد و اندازه حزب بدانیم.
نه. من از نظر علمی به شما میگویم ما در کشور حزب نداریم. اسما حزب داریم، اما رسما حزب نیستند. حزب وقتی تشکیل میشود فلسفه سیاسی، ایدئولوژی، مسلک سیاسی تعریف شده، عضوگیری مشخص و منابع مالی تعریف شده و نشستهای مختلف دارد. از نظر علمی اینکه فلسفه سیاسی و مواضع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مشخص و مدونی داشته باشد شرط لازم هر حزب است. اما ما اینها را مشاهده نمیکنیم. من یک زمان میخواستم استاد راهنمای یک پایان نامه باشم. این پایان نامه قرار بود فرهنگ سیاسی بعضی احزاب شناخته شده را بررسی کند. برای تحلیل مواضع این احزاب باید سراغ بیانیههای آنها میرفتیم. تصور ما هم این بود که برای پیدا کردن این بیانیهها سراغ آرشیو این احزاب برویم. اما این احزاب آرشیو نداشتند! شما توقع دارید احزابی که آرشیو ندارند، مواضع مستمری داشته باشند؟ مواضع احزاب باید ثبات و تداوم داشته باشد یعنی اینگونه نباشد که به فراخور زمان عوش شود. مثلا حزبی تا دیروز طرفدار اقتصاد آزاد است، اما طرفدار عدالت اجتماعی میشود. اینها احزاب شناسنامهای هستند.
مشکل نبود نظارت را تنها در نبود نظام حزبی میبینید؟
نظام حزبی به این معنا نیست نماینده دیگر آزادی عمل ندارد. حزب پادگان نیست. نماینده میتواند در چارچوب و کلیات اهداف حزبی خود قدرت مانور داشته باشد. نباید استقلال عمل و آزادی نسبی نماینده را گرفت. نماینده باید بتواند فکر آزاد و مستقل داشته باشد، اما در همان چارچوب باشد. یک سری مواضع خاص پیش میآید که منافاتی با مبانی و ریشهها ندارد. ما نباید فکر کنیم حزب پادگان نظامی است. خیلیها تصور میکنند اگر حزبشان نمایندهای به مجلس میفرستد برای آب خوردن هم باید اجازه بگیرد.
برای این مطلبی که میفرمایید مصادیقی هست که بارها چالش برانگیز شده است. هم در این شورای شهر و هم در شورای قبلی افرادی برای انتخاب شهردار به گزینهای غیر از گزینه حزب خود رای دادند یا در یکی از انتخاباتهای ریاست جمهوری دبیر کل یک حزب از ستاد انتخاباتی رقیب خود سر در میآورد. استقلال عمل فرد که مورد تاکید شما بود با این موارد چقدر سازگار است؟
اول باید این را بگویم که شهرداری اصلا نباید مشمول انتخاب سیاسی یا جناحی باشد. شهرداری یک موقعیت عام است و باید همه شهروندان را لحاظ کند. این پست بسیار تخصصی است و اصلا نباید مشمول انتخابات حزبی واقع شود.
اما به هرحال به واسطه رای لیستی در انتخابات شورای شهر این اتفاقات طبیعی به نظر میرسد.
خب این لیستی رای دادن قابل نقد است. من بارها به مردم گفتهام لیستی رای ندهید. ممکن است شایستهها در لیستهای مختلف منتشر شده باشند. چون ما حزب نداریم. خودشان باید از روی تشخیص، مسئولیت انتخاب و آگاهی دست به انتخاب بزنند. انتخابات ما هم کنشی و واکنشی است به این معنا که وقتی مردم از چیزی به صورت منطقی فرار میکنند به صورت هیجانی به چیز دیگری رو میآورند. رای لیستی در تهران چه در شورای شهر و چه در مجلس احساسی و هیجانی بود. در رای دادن به لیستهای قبلی هم این کنشی و واکنشی رفتار کردن وجود داشته است. اگر شهروندان با عقل، آگاهی و تحقیق و تفحص رای دهند از لیستهای مختلف انتخاب میکنند. اما چون آگاهی و صبر و حوصله وقت گذاشتن برای شناسایی کاندیداها نیست آنهایی که میخواهند رای دهند و به کلیات مواضع یک گروه اعتقاد دارند به همه افراد لیست اعتماد میکنند رای میدهند.
من معتقدم رای هر انسان باید از روی تکلیف، مسئولیت و آگاهی باشد. من خودم شخصا به هیچ لیستی کامل رای نداده ام. مثلا از یک لیست به ۱۰ نفر و از یک لیست دیگر به ۲ نفر و به چند نفر مستقل رای دادهام. لیستی رای دادن به رفتار جاری انتخاباتی تبدیل شده است، اما هر رسم جاری لزوما درست نیست. به خاطر آنکه پشتوانه حزبی ندارد. من مایلم مجلس و شورای شهر اجماعی از آرای مختلف باشند. اما شورای شهر از اینکه یک نفر از شورا خارج شود به این بهانه که ممکن است عضو علیالبدل وارد شود خودداری میکند. خب اگر علیالبدل وارد شود چه میشود؟ نمیخواهم موضع گیری کنم. شهردار هم انتخاب شده است. اما وقتی یک نفر در شورای شهر مستعد شهردار شدن است چرا نباید شهردار نشود؟ اینها تصورات حزبی بسته است که البته مشمول این حزب و آن حزب هم نمیشود.
یعنی میفرمایید اگر فرد در پارلمان یا شورا برخلاف نظر حزبش رای دهد با نظام حزبی منافات ندارد؟
منافاتی ندارد. در همان سالهای گذشته هم در این باره موضع گیری کردم. عرض میکنم که انتخاب شهردار اصلا سیاسی نیست. عضوی از شورای شهر تصمیم میگیرد بر حسب تخصصگرایی خود به فردی که فکر میکند مناسب است رای دهد. دلیل نمیشود که، چون نماینده حزب است، حزب به او بگوید به چه کسی رای دهد. هم شورای شهر و هم شهرداری جاهای تخصصی هستند. وقتی جایگاه تخصص است حزب کنار میرود، چون حزب با تخصص قابل جمع نیست. حزب میتواند بازار انتخابات شورای شهر را داغ کند. اما بحث انتخاب شهردار نباید سیاسی باشد. البته در تعریف حزب تخصص هم میتواند لحاظ شود، اما یک جایگاه عمومی که به همه مربوط است و کمتر موضع سیاسی برمیدارد نباید مشمول انتخابات حزبی شود.