لاتاری؛ موضوعی جسورانه اما آنارشیستی
محمدحسین مهدویان که تاکنون به خاطر فیلمهای مستند داستانیاش توانسته اقبال عمومی را به خود جلب کند و مورد تشویق تماشاگران و تقدیر منتقدان قرار بگیرد، این بار با ساخت یک فیلم داستانی جسورانه با موضوع اجتماعی در مورد قاچاق دختران ایرانی برای شاهزادگان عربی در ۳۶مین جشنواره فیلم فجر شرکت کرده است و تاکنون جزء لیست ۱۰ فیلم برتر از نگاه تماشاگران قرار گرفته است.
فیلم لاتاری در مورد جوانی به نام امیرعلی است که عاشق دختری شده است و امید دارند با برنده شدن در لاتاری به آمریکا سفر کنند اما مشکلات جدی برایشان پیش میآید .
فیلم لاتاری تشابه قابل ملاحظهای با فیلم آژانس شیشهای دارد. در هر دو فیلم شاهد تقابل دو ارزش قانونمداری (مصلحتسنجی) و وظیفهگرایی هستیم. در این فیلم نیز حاج موسی (مربی امیرعلی) که فردی با تیپ شخصیتی حزباللهی است و سابقه حضور در جبهه داشته و زمانی که پست دولتی داشته است به شدت اهل رعایت بیت المال بوده متوجه میشود که درخت انقلاب دچار کرم خوردگی شده و بین مصلحت کشور و وظیفه خویش که اعاده حیثیت از انقلاب و گرفتن انتقام از خون دختران پاک کشور است مردد است.
در عین حال تفاوت اساسی نیز بین شخصیت حاج کاظم و حاج موسی وجود دارد. اگرچه هر دو برای انجام وظیفه، چشم از مصلحتسنجی و قانونگرایی میپوشند اما حرکت حاج کاظم شایسته تشویق مخاطبان است و حرکت حاج موسی حقیقتا نه! و اگر مخاطبان چندین بار دست به تشویق حاج موسی و امیرعلی میزنند از حب کار آنها نیست بلکه بغضی است نهادینه شده در حس ناسیونالیستی .
حاج کاظم برای نجات جان یک انسان مجبور میشود چندین نفر را در یک آژانس هواپیمایی گروگان بگیرد! کاری که انجام آن توسط یک رزمنده عجیبتر میشود اما چون این گروگانگیری برای نجات جان یک انسان صورت گرفته است مخاطب وی را تا پایان فیلم همراهی میکند. در ذهن حاتمیکیا و بعد تماشاگر، چیزی که باعث مشروعیتبخشی و تایید اقدام مجرمانه (گروگانگیری) حاج کاظم میشود پایبندی حاج کاظم به ارزشهای انسانی است. ارزشهایی که باعث میشود حاج کاظم به اصغر اسلحه خالی از فشنگ بدهد و یا تماشاگر بعدا متوجه شود قتل صاحب آژانس توسط حاج کاظم صحنهسازی بوده است. مرز پررنگی که برای حاتمیکیا در شکستن مصلحتهای کور مطرح است همچنان همان ارزشهای انسانی است که تحت هیچ شرایطی اجازه تخطی از آن را نمیدهد.
اما آنچیزی که در اقدام حاج موسی نهفته است و حاضر میشود علیه مصلحتسنجیهای مسولان اقدام کند درواقع هیچ پایبندی به ارزشهای انسانی ندارد. اقدامی که در نهایت منجر به قتل میشود. اقدامی خطرناک و آنارشیستی که نه مرزی دارد و نه پشتوانه مشروعیت بخشی! اقدامی که اگر تماشاگران در پایان فیلم آن را تشویق میکنند بخاطر آن است که درون زرق و برق احساس ناسیونالیستی، دعوای عجم و عرب و اتفاقاتی مانند فرودگاه جده پیچیده شده است!
در نگاه مهدویان در این فیلم در واقع شاهد تقابل دو ارزش انسانی نیستیم! شخصیتهای فیلم خود را پایبند به هیچ ارزشی نمیدانند و صرفا روحیه انتقامگرایانه حاج موسی که در جنگ موجی شده و رفتارهای تند دارد، همراه با روحیه احساساتی یک جوان عاشق منجر به اقدام خودسرانه در قتل میشود.
محمد حسین مهدویان در نشست خبری خود در دفاع از حرکت انتقام جویانه حاج موسی و امیرعلی، علت آن را ناکارآمدی قانون و در نتیجه بروز رفتارهای فراقانونی عنوان میکند. قاچاق دختران ایرانی اساسا مربوط به ناکارآمدی قانون نمیشود چون خیلی از دختران در اثر گمراه شدن، با اختیار خود به کشورهای حاشیه خلیج سفر میکنند و درواقع این معضل به ناکارآمدی مسولان برمیگردد. اما مستقل از این، حتی رفتارهای فراقانونی که همچنان در دید ما میتوانند مشروعیت داشته باشند محکوم به محدود شدن به مرزها و ارزشهای انسانی هستند.