قواعد جوانگرایی دولتها
استفاده از نیروی جوان و تحصیلکرده میتواند به موفقیت دولتها کمک کند اما محور اصلی در این زمینه باید بر حول مولفهای همچون شایستهسالاری قرار داشته باشد.
کما اینکه اگر رکن شایستهسالاری با جوانگرایی تجمیع شوند نتیجه به مراتب بهتری خواهیم گرفت اما مهم انجام کار به بهترین شکل ممکن است. براین اساس اگر صرفا جوانگرایی را بدون توجه به سایر مولفهها، تنها ملاک انتخاب افراد قرار دهیم شاید نتوان به آنچه که مدنظر بوده، دست یافت. گرچه جوانگرایی هم در نوع خود شاخصهی مهمی است.
یکی از مسائلی که در ساختار ایران موجب ایجاد اختلال در روند پیشبرد سیاستها میشود آن است که با تغییر دولتها هم موقعیت سیاسی و هم موقعیت حرفهای افراد دچار تغییر میشود.
این در حالیست که یکسری پُستها وجود دارند که مدیریت آنها حرفهای است که با تغییر دولتها نباید دستخوش تغییر شود. به عنوان مثال در کشوری همچون پاکستان افراد برای دستیابی به یکسری از پُستها و دستگاهها، صرفا از طریق بروکراسی حرفهای میتوانند به این امر ورود کنند. در عین حال یک پُستهایی وجود دارند که سیاسی هستند و اصولا با تغییر دولتها سیاستمداران آنها بخشها نیز تغییر میکنند.
زمانیکه من رئیس کمیسیون مشترک ایران و پاکستان بودم، با اقبال؛ جانشین وزیر دفاع پاکستان که همتای من بود دیدار و مذاکره داشتیم. چند سال بعد که خانم بوتو به نخست وزیری پاکستان انتخاب شد، بنده به عنوان وزیر دفاع دیدار دیگری با مسئولان مرتبط پاکستانی داشتم که در آن دیدار مجددا همان شخص یعنی اقبال در مذاکرات حاضر شد. او که با تغییر دولت جایگاه خود را حفظ کرده بود در این خصوص توضیح داد که من یک جایگاه حرفهای دارم و از طریق حرفه و تخصص خودم روی کار آمدهام. این نشان میدهد کشورهایی مانند پاکستان به مرحلهای رسیدند که توانستند پُستها و مناصب رسمی را به دو بخش حرفهای و سیاسی تقسیم کنند که برمبنای آن افراد در پُستهای سیاسی با تغییر دولت جابجا میشوند اما در پُستهای سیاسی افراد صرفا براساس حرفهی خود روی کار میآیند و به فعالیت ادامه میدهند، حتی با تغییر دولتها. متاسفانه ما چنین فضایی در کشور نداریم اما باید آن را ایجاد کنیم که برخی برمبنای حرفه و تخصصشان روی کار بیایند و فارغ از تغییر دولتها در کار باقی بمانند.
در حوزه مدیریت دستگاههای دولتی دو نوع مدیریت وجود دارد که یک نوع مدیریت امور عمومی است و دیگری امور حاکمیتی که نوع مداخله در اینها با یکدیگر متفاوت است. در این خصوص باید توجه داشت برخی از مقرراتی که به امور حاکمیتی مربوط است، برای امور عمومی سَم است و برعکس. برحسب تفاوت میان امور عمومی و حاکمیتی، انتخاب افراد و مدیران در این حوزهها نیز دو مقوله متفاوت است که شیوه و قواعد خود را دارد اما متاسفانه این امر در قانونگذاری ما تمیز داده نشده است.
دولتها سیاستگذار هستند که به وضع سیاستهای کلان میپردازند و در سوی دیگر مدیران و فعالانی در حوزههای مختلف مانند اقتصاد داریم که این سیاستها را اجرا میکنند. براین اساس معتقدم جنس افرادی که در حوزه سیاستگذاری در دولتها انتخاب میشوند با مدیرانی که در حوزههای اقتصادی مشغول به کار هستند متفاوت است. در حوزه سیاستگذاری نیاز به تجربه و تخصص افراد است و براساس همین معیار باید افراد را برگزید و در واقع ورزیدهترین افراد را فارغ از سن و سال برای این حوزه برگزید.
بدون شک جوانگرایی نیز امری لازم برای دولتهاست. چه بسا که امروز رئیسجمهور برای کابینه جدید خود هم این مهم را در دستور کار خود قرار داده است. مسلما ویژگیهای جوانان متفاوت با افراد مُسنتر است.
من زمانیکه ۲۹ ساله بودم استاندار شدم و در سن ۳۳ سالگی مدیرعامل سازمان صنایع دفاعی کشور بودم. به فرض اگر امروز و در این سن من را مجددا در سازمان صنایع دفاعی منصوب کنند، شاید جسارت تصمیماتی که در سن ۳۳ سالگی در آن سِمت را میگرفتم، نداشته باشم. جوانان در تصمیمگیری جسورتر و ریسکپذیرتر هستند. مُسنترها ابعاد مختلف فعالیت و تصمیمات را دیدهاند و براین اساس شاید جرات اتخاذ تصمیمات پُرریسک را کمتر داشته باشند در حالیکه خیلی وقتها باید جرات تصمیمات پُرریسک را داشت. اما مُسنترها محتاطتر عمل میکنند و روند خود در اخذ تصمیمات را اینگونه دنبال میکنند.
نویسنده: اکبر ترکان، دبیر شورایعالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی