بازگشت به مسیر تنش؛ قطعنامه شورای حکام علیه ایران چه پیامدهایی دارد؟

بازتاب– در تحولی که بار دیگر فضای تعامل هستهای ایران با غرب را تیرهتر میکند، شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با تصویب قطعنامهای پیشنهادی از سوی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، گام تازهای در جهت فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران برداشت. این اقدام، با وجود هشدارهای پیشین مقامات ایرانی درباره تبعات چنین رویکردی، نشانگر استمرار سیاست برخورد گزینشی و سیاسی با برنامه صلحآمیز هستهای ایران است.
قطعنامهای با امضای سیاست، نه فنی و حقوقی
بر اساس بیانیه مشترک وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی ایران، این قطعنامه برخلاف اصول فنی و حقوقی آژانس، مبتنی بر انگیزههای سیاسی تنظیم شده و مفاد آن حتی با گزارش اخیر مدیرکل آژانس نیز تناقض دارد. بهویژه آنکه کشورهای ارائهدهنده قطعنامه، با وجود عدم کشف هیچگونه انحراف یا تخلف فنی در فعالیتهای هستهای جاری ایران، به سراغ پروندههایی مربوط به بیش از دو دهه پیش رفتهاند—پروندههایی که پیشتر در سال ۲۰۱۵ مختومه اعلام شده بود.
این در حالی است که همان کشورهایی که امروز در مقام مدعی نشستهاند، خود به تعهدات بینالمللیشان در زمینه خلع سلاح هستهای عمل نکردهاند. آمریکا، انگلیس و فرانسه همچنان مالک زرادخانههای هستهای هستند و آلمان نیز بهعنوان میزبان این تسلیحات مرگبار، نقشی انفعالی و همراه ایفا میکند. تناقض آشکار زمانی برجستهتر میشود که این کشورها چشم بر برنامه نظامی رژیم اسرائیل، که خارج از چارچوب انپیتی فعالیت میکند، فروبستهاند.
واکنش ایران؛ عبور از دیپلماسی منفعل
تهران، در واکنش به این قطعنامه، از سیاست «صبر راهبردی» فاصله گرفته و گامهایی جدیتر در حوزه فنی و راهبردی برداشته است. دستور راهاندازی یک مرکز جدید غنیسازی در محل امن و جایگزینی سانتریفیوژهای نسل اول با ماشینهای پیشرفته نسل ششم در سایت فردو، تنها بخشی از پاسخ ایران است؛ پاسخی که نشان میدهد تهران اینبار تصمیم دارد مسیر فشار را با قدرت فنی پاسخ دهد، نه با مذاکرهای یکسویه و پرهزینه.
کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی وزارت خارجه، در موضعگیری خود، این قطعنامه را نهتنها غیر اجماعی بلکه اساساً سیاسی و غیرسازنده دانست و تصریح کرد اقدامات لازم برای پاسخگویی در سطوح عالی نظام پیشبینی و تصویب شده است. همچنین بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی، هشدار داد که این قبیل اقدامات میتواند بستر فعالسازی مکانیزم ماشه را فراهم آورد—ابزاری که گرچه بیشتر جنبه روانی دارد، اما با اهداف و نیات پنهان طرفهای غربی همخوانی دارد.
آژانس؛ نهادی در بحران مشروعیت
تصویب این قطعنامه، بهخصوص در شرایطی که بخشی از اعضای شورای حکام به آن رأی منفی یا ممتنع دادند، مشروعیت و بیطرفی آژانس را بیش از پیش زیر سؤال برده است. تهران این اقدام را نوعی سوءاستفاده مجدد از ساختار آژانس تلقی کرده و آن را نشانهای از افتادن نهادهای بینالمللی به دام سیاستورزی قدرتهای بزرگ میداند.
پیام روشن ایران به جامعه جهانی این است: اگر آژانس به ابزار فشار و باجگیری سیاسی تبدیل شود، دیگر نمیتوان انتظار داشت که کشوری مانند ایران—با سابقه همکاریهای گسترده و پایبندی مستمر به تعهدات—به روند دیپلماتیک اعتماد کند.
آینده تنشآلود تعاملات هستهای
با تشدید فضای بیاعتمادی و بازگشت قدرتهای غربی به سیاستهای فشار حداکثری از مسیر آژانس، چشمانداز احیای دیپلماسی هستهای در هالهای از ابهام قرار گرفته است. ایران اکنون خود را محق میداند که نهتنها بر تعلیق بخشی از تعهدات برجامیاش اصرار ورزد، بلکه در مسیر توسعه فنی و استقلال راهبردی گامهای بلندتری بردارد.
اگرچه این واکنش ممکن است از سوی برخی بازیگران بینالمللی تحریکآمیز تلقی شود، اما در واقع، پاسخی قابل پیشبینی به رویهای است که با معیارهای دوگانه، امنیت و حاکمیت ملی ایران را به بازی گرفته است.
تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام، بازتابی است از بنبست مزمن موجود در سیاست هستهای غرب در برابر ایران. این اقدام نه تنها کمکی به حلوفصل مسائل ادعایی نمیکند، بلکه ایران را در مسیر تسریع برنامههای فنی و کاهش همکاریهای داوطلبانه قرار میدهد. شاید زمان آن فرا رسیده که غرب بهجای تکرار بازی نخنمای تقابل، به واقعگرایی بازگردد و آژانس را از کارکرد سیاسیاش خارج سازد—پیش از آنکه فرصتها برای همیشه از میان بروند.