قدرت‌نمایی متهم راز قتل او را فاش کرد

    کد خبر :124694

متهمی که یک سال قبل در جریان درگیری بر سر مواد مخدر فردی را به قتل رسانده ‌بود، زمانی به دام مأموران پلیس افتاد که برای دوستانش خاطرات قتل مرد مواد‌فروش را تعریف کرد و آنها موضوع را به پلیس اطلاع دادند.

به گزارش شرق، یک سال قبل مأموران پلیس تهران، جسد مردی را پیدا کردند که بر اثر وارد شدن ضربات متعدد جانش را از دست داد. هرچند تکنیسین‌های اورژانس در محل حاضر شده و تلاش زیادی برای کمک به مقتول کرده ‌بودند، اما او همان چند دقیقه اول جانش را از دست داده ‌بود. بررسی‌های پلیسی نشان داد مقتول مواد مخدر می‌فروخته‌ است و با توجه به شرایط موجود متوجه شدند این فرد احتمالا قربانی یک تسویه‌حساب شده‌ است. تلاش‌ها برای پیداکردن متهم به قتل بی‌نتیجه بود تا اینکه دو روز قبل، مأموران در جریان حضور یک متهم به قتل در کمپ ترک اعتیادی اطراف تهران قرار گرفتند.

به‌این‌ترتیب ماموران در محل حاضر و متهم را شناسایی و بازداشت کردند. او که مردی ٦٥ساله ‌است. بعد از دستگیری به قتل اعتراف کرد و گفت به‌خاطر موادی را که فکر می‌کرده مقتول از او سرقت کرده‌ دست به این قتل زده ‌است. او گفت: ما به‌خاطر مواد مخدر با هم اختلاف داشتیم؛ او مقداری از موادی که به من داده ‌بود. از محل زندگی‌ام کش رفته بود. چندباری به او گفتم که نباید این کار را می‌کرد و خواستم که مواد را برگرداند، اما قبول نکرد. تا اینکه روز حادثه بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم و من ضربه‌ای به او زدم که زخمی شد و بعد هم جانش را از دست داد و بعد هم فرار کردم تا اینکه مأموران من را در کمپ ترک اعتیاد شناسایی و دستگیر کردند. متهم که روز گذشته برای بازجویی به دادسرای جنایی تهران آورده‌ شده‌ بود به سؤالات خبرنگار ما پاسخ داد و جزئیات بیشتری از ماجرای این قتل را توضیح داد:

متهم هستی مردی را به قتل رساندی که ظاهرا قبلا با او دوست بودی؛ چرا این کار را کردی؟

درگیری ما به‌خاطر مواد مخدر بود. من از شهرستان به تهران آمده ‌بودم و کار می‌کردم و برای خانواده‌ام پول می‌فرستادم. در تهران به مواد اعتیاد پیدا کردم و از مقتول مواد می‌خریدم. بعد از مدتی او مواد را‌ گران کرد و من و دوستانم سراغ کسی دیگر رفتیم و از او جنس می‌گرفتیم؛ من مقداری جنس در محل زندگی‌ام مخفی کرده‌ بودم و مقتول می‌دانست که مواد را کجا نگهداری می‌کنم. یک روز که من نبودم مواد را از خانه‌ام برداشته‌ بود. من خیلی زود متوجه این موضوع شدم و چندباری به او گفتم مواد را برگرداند، اما توجهی نمی‌کرد.

گفتی از شهرستان به تهران آمده ‌بودی، خانواده‌ات اما در شهر خودتان بودند؛ در تهران کجا زندگی می‌کردی؟

اطراف اتوبان چمران کارگاهی بود که برای توسعه پارک و راه تأسیس شده‌ بود. من در اتاقک نگهبانی آنجا بودم؛ همان جا هم زندگی می‌کردم و مواد می‌کشیدم. مقتول هم که موادفروش همان منطقه بود در شیارهای حاشیه چمران مواد را پنهان و نگهداری می‌کرد و از همان مواد هم به ما می‌داد.

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
آن روز با مقتول جروبحث کردیم و من یک ضربه با چوب به پای او زدم و روی زمین افتاد. بلافاصله پشیمان شدم با اورژانس تماس گرفتم و کمک خواستم بعد خودم فرار کردم. چند دقیقه بعد یکی از دوستانم را به محل فرستادم و او گفت که فوت کرده ‌است.

در این مدت چه می‌کردی؟
مدتی متواری بودم و بعد که به تهران برگشتم در طرح ضربتی که دو ماه قبل پلیس اجرا کرد جزء معتادان خیابان‌خواب بازداشت شدم و من را به کمپ ترک اعتیادی در فشافویه بردند.

چرا موضوع قتل را برای دوستانت تعریف کردی؟

در کمپ هرکسی از کارهایی که کرد می‌گفت من هم خواستم بگویم آدمی خطرناک و قوی هستم و هرکاری می‌توانم بکنم به‌همین‌دلیل موضوع قتل را تعریف کردم؛ فکر می‌کردم این‌طوری قدرتم بیشتر می‌شود و همه فکر می‌کنند من چه آدم مهمی هستم. اما بعد از اینکه موضوع را تعریف کردم به فاصله چند ساعت بازداشت شدم و فهمیدم بچه‌هایی که در کمپ بودند موضوع را به پلیس گزارش دادند. آنها به پلیس گفته‌ بودند در کمپ یک قاتل زندگی می‌کند.

در این مدت چطور زندگی می‌کردی؟

من کار می‌کردم و پول درمی‌آوردم و زندگی‌ام از این راه می‌گذشت؛ خانواده‌ام هم در جریان موضوع نبودند من فقط برای آنها کمی پول می‌فرستادم و مابقی را خرج مواد مخدر می‌کردم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید