قتل هولناک پسرخوانده خردسال در توهم ناپدری بیرحم
بیستم مهرماه سال 1402زنی هراسان در حالی که پسر ۵ سالهاش را در آغوش گرفته بود به بیمارستانی در منطقه کهریزک رفت و مدعی شد یکباره حال پسرش بد شده است. اما پزشکان در معاینه پسر خردسال دریافتند که این کودک چندساعتی قبل جان سپرده و پیکر بیجانش به بیمارستان منتقل شده است.
با اعلام مرگ مشکوک بردیا 5ساله از سوی کادر درمان رسیدگی به پرونده وارد فاز جنایی شده و تحقیقات برای روشن شدن راز جنایت کلید خورد. سپس با دستور بازپرس جنایی جسد طفل خردسال به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان علت مرگ را خفگی اعلام کردند.
آنها همچنین اعلام کردند آثار زخمهای قدیمی روی بدن پسرخردسال نشان از کودک آزاری دارد. با افشای این ماجرا تحقیقات پلیسی آغاز و روشن شد پدرخوانده ۳۰ ساله بردیا به نام نعیم عامل جنایت است که به محل نامعلومی گریخته بود.
ردیابی ناپدری شکنجهگر
به این ترتیب تلاش برای یافتن ردی از پدرخوانده آغاز شده و سرانجام نعیم ردیابی و بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.متهم در برخورد ابتدایی با پلیس در اعتراف به کودک آزاری مرگبار گفت: پدر بردیا فوت شده است و چند سال قبل من با مادر او ازدواج کردم. روز حادثه من و بردیا در خانه تنها بودیم که از او خواستم برایم یک لیوان آب بیاورد. اما به حرفم گوش نداد.
من که خسته و عصبانی بودم با آجر به کمرش زدم و گلویش را فشار دادم. اما یکباره متوجه شدم نفس نمیکشد. همان موقع همسرم رسید و شروع به داد و فریاد کرد. به همین خاطر به دروغ گفتم حال بردیا بد شده است. من فرار کردم و همسرم او را به بیمارستان رساند. به دنبال اظهارات مرد افغان برای او کیفرخواست صادر شده و پروندهاش به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به جرم او رسیدگی شود.
اعلام گذشت مادر در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی، مادر بردیا به عنوان تنها ولی دم پرونده اعلام گذشت کرد و گفت: من از نعیم هیچ شکایتی ندارم و از قضات دادگاه تقاضا دارم تا زودتر او را آزاد کنند تا سر زندگی برگردد. این زن ادامه داد: از زمانی که او به زندان افتاده سرپناهی نداشتهام و شرایط سختی را میگذرانم. من بدون قید و شرط رضایت میدهم.
من نعیم را دوست دارم و قرار است بعد از آزادی همراه او به افغانستان بروم تا آنجا با هم زندگی کنیم. ولی دم در پاسخ به سوال قاضی درباره اینکه چطور متوجه مرگ فرزندت شدی گفت: من بیرون از خانه بودم که نعیم با من تماس گرفت و گفت حال پسرم بد شده. وقتی به خانه رسیدم بدن بردیا سرد بود. من او را به بیمارستان رساندم اما پزشکان اعلام کردند چندین ساعت از مرگ پسرم گذشته است.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد. متهم در تشریح ماجرا گفت: من قبلاً به ماده مخدر ناس و شیشه اعتیاد داشتم. سه ماه بود اعتیادم را ترک کرده بودم اما شب قبل از این ماجرا به میهمانی دعوت شدم. دوستان نابابم بار دیگر به من مواد مخدر تعارف کردند و من پس از مصرف مواد دچار توهم شدم. وقتی به خانه برگشتم از بردیا خواستم تا برایم یک لیوان آب بیاورد. اما حرفم را گوش نکرد و من که کنترلی بر رفتارم نداشتم آجری را به سمتش پرتاب کردم و به خواب عمیق رفتم.
اما سه ساعت بعد وقتی بیدار شدم پیکر بیجان بردیا را دیدم که گوشه دیوار افتاده بود. من همان موقع با مادر او تماس گرفتم و به او گفتم بردیا را کتک زدهام. ما با هم او را به نزدیکی بیمارستان رساندیم اما همسرم از من خواست تا از ماشین پیاده شوم و به بیمارستان نروم. من به درخواست همسرم همراه او به بیمارستان نرفتم. چون ترسیده بودم به اصفهان و سپس شیراز فرار کردم.
قاضی گفت: چرا به شیراز فرار کردی؟
که متهم پاسخ داد: پدرم اهل برازجان است. میخواستم به خانه پدریام بروم که دستگیر شدم. قاضی در ادامه پرسید: پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی اعلام کرده و کارشناسان آثار کودک آزاری و زخمهای قدیمی روی بدن پسرخردسال را تایید کردهاند. در این باره چه میگویی؟ که متهم پاسخ داد: من تحت تاثیر مصرف مواد بودم و چیز زیادی به خاطر ندارم. خودم حدود ۳ ساعت بیهوش بودم و وقتی به هوش آمدم که بردیا جان سپرده بود. متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من پشیمان هستم و میدانم اشتباه بزرگی مرتکب شدهام. شبها در زندان عذاب میکشم و هر شب گریه میکنم. من حالا از قضات دادگاه تقاضای بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.