قاسمی: در سیاست خارجی از یک سیاست یکپارچه پیروی می‌کنیم؛ این طور نیست که وزارت خارجه یک نقش و ارگان‌های دیگر هم نقش جداگانه‌ای داشته باشند

  • سیاسی
  • سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ ۹:۴۱
    کد خبر :415822

رابطه ايران و اروپا روزهاي مهم و سرنوشت‌ساز خود را پشت سرمي‌گذارد. خروج يك‌جانبه آمريكا از توافق چندجانبه هسته‌اي با ايران عملا تهران و تروييكاي اروپايي را در شرايط سختي كه نياز به همكاري تنگاتنگ دارد، قرار داده است. در چنين روزهايي دست‌هاي پنهان در رابطه ايران و اروپا اقدام به سناريوسازي‌هاي جديد كرده‌ و هدف تخريب رابطه را دنبال مي‌كنند. بهرام قاسمي، سخنگوي وزارت خارجه كه بخش اعظم عمر كاري خود را در اروپا گذرانده در گفت‌وگوي تفصيلي با «اعتماد» تاكيد مي‌كند كه گذر زمان و تلاش‌هاي ايران براي شفاف‌سازي به اروپايي‌ها ثابت خواهد كرد كه تبليغات منفي پيرامون برخي فعاليت‌هاي ايران در اروپا با هدف ايجاد وقفه در همكاري‌هاي تهران و بروكسل است.

ايران و اروپا در مقطع حساسي از روابط قرار دارند و محافظت از اراده سياسي براي حفظ توافق هسته‌اي مهم‌ترين بخش از اين رابطه به حساب مي‌آيد. در چنين شرايطي ما شاهد طرح ادعاهايي مبني بر تلاش ايران براي انجام برخي فعاليت‌هاي مخرب در خاك اروپا از جمله فرانسه و دانمارك هستيم. جدا از رد شفاهي اين ادعاها، وزارت خارجه تاكنون براي شفاف‌سازي در اين پرونده‌ها چه گام‌هايي برداشته است؟
رابطه ايران و اروپا همزمان با برخورداري از قدمت و شناخت متقابل نسبي كه دو طرف از هم داشته و اهميتي كه براي روابط في‌مابين قائل هستند و البته سطح نسبي مطلوب مناسبات، همواره با چالش‌هايي روبه رو بوده و اين حوادث اخير هم موضوع جديدي به حساب نمي‌آيد. در دهه‌هاي گذشته در مقاطع خاصي كه روابط ايران و اروپا در آستانه ورود به مرحله تعيين‌كننده و مهم براي دو طرف بوده، ناگهان چالش‌هايي از اين جنس و تبليغات بي‌اساس و نادرستي در روابط دو طرف ظهور كرده است.
در دوره اخير و مسائلي كه شما در سوال خود به آن اشاره كرديد هم اين تبليغات منفي يا طرح ادعاها در يك ظرف زماني خاص رخ داده است. امروز ما در شرايطي هستيم كه آمريكا از برجام خارج شده، اروپا و ديگر بازماندگان در اين توافق تلاش مي‌كنند ساز و كارهايي براي تداوم همكاري با ايران بيابند و همزمان جايگاه آمريكا در سايه رياست‌جمهوري دونالد ترامپ در سطح جهاني تا حدي متزلزل‌تر از گذشته شده است. اروپا در مواجهه با خروج يك‌جانبه امريكا از توافق هسته‌اي نه تنها در برجام ماند و از توافق هسته‌اي با ايران در مقابل خروج آمريكا دفاع كرد بلكه از ماه مه تاكنون چندين دور مذاكرات فشرده و در سطوح مختلف براي يافتن راهكاري براي تداوم همكاري‌ها با تهران در غياب آمريكا برگزار شده است. اين رفتار و مقاومت اروپا براي آمريكا و برخي از متحدان آن در منطقه ما هم غيرقابل قبول و هم دور از انتظار بود. در چنين شرايطي به نظر مي‌رسد كانون‌هاي متفاوتي مثل اسراييل و يك تا دو متحد امريكا از مسيري كه ايران و اروپا در آن قرار گرفته‌اند ناخرسند و نگران شده‌اند و براي رفع اين نگراني دست به سناريوسازي‌هايي براي ايجاد فضاي منفي عليه ايران در اروپا زدند. البته با اشاره به اينكه در داخل اروپا هم به لحاظ نظري تفاوت‌هاي وجود دارد نبايد از ساخته و پرداخته شدن اين تبليغات و سناريوها از سوي برخي محافل معين در داخل برخي از كشورهاي اروپايي هم غافل شد. در حالي كه تهران و بازماندگان در برجام به خصوص اروپايي‌ها تلاش بي وقفه‌اي را براي به ثمر رساندن مكانيسمي كه نبود آمريكا در برجام را از منظر اقتصادي براي ايران جبران كند، دنبال مي‌كنند در جبهه مقابل- اين اراده سياسي با نگاه مثبت به همكاري با ايران- هم عده‌اي تلاش كردند ايست يا وقفه‌اي در روابط ايران و اروپا ايجاد كنند. البته اين تلاش‌ آنها بيهوده است و فرجامي نخواهد داشت.
آيا اين سناريوسازي‌ها تاكنون تاثير منفي بر روابط ايران و اروپا گذاشته است و يا همان ايست يا توقف مورد اشاره شما در روند همكاري‌ها و رايزني‌ها را ايجاد كرده است؟
‎زماني كه چالش‌هايي از اين دست در روابط رخ مي‌دهد ابهام و ترديدهايي نسبت به يك طرف در آن سوي رابطه شكل مي‌گيرد و تا زماني كه در سايه رايزني‌هاي لازم شفاف‌سازي‌هايي صورت بگيرد، اين چالش مي‌تواند در كوتاه‌مدت آثار نامطلوب و گاه مخربي داشته باشد. اما از سويي همزمان با اينگونه وقايع ناگوار ما با برخي واقعيت‌ها كه بسيار مثبت ارزيابي مي‌شود نيز مواجه هستيم، و آن تعقل، خردورزي و پختگي است كه در رفتارها ديده مي‌شود. با وجود ظهور اين چالش ناخواسته در رابطه ايران و يكي دو كشور اروپايي اما واقعيت‌هايي ديگري پيرامون طرح اين ادعا‌هاي بي‌ربط عليه ايران كاملا خود را نشان مي‌دهند و چراغ راهنمايي را براي ناظران مسائل بين‌المللي، سياستمداران و دولتمردان و حتي سرويس‌هاي اطلاعاتي غربي روشن مي‌كند تا حقايق بهتر ديده شوند. تجربه‌هايي كه ايران و اروپا از يكديگر دارند در كنار تحولات بين‌المللي پيرامون وضعيت امريكاي ترامپ در سطح جهاني و همچنين وضعيت پيش آمده براي برجام همگان را به اين حقيقت رهنمون مي‌كند كه در طرح ادعاها درباره فعاليت‌هاي ايران در خاك اروپا، دسيسه‌ها و توطئه‌هايي به منظور تخريب روابط ايران و اروپا انجام شده است. همه مي‌دانند و مي‌بينند كه دولت ترامپ ابتدا روي خروج ايران از برجام سرمايه‌گذاري كرده بود و تصور مي‌كرد با اين اقدام خواهد توانست اجماع جهاني را عليه ايران به دست آورد اما در عمل اتفاقي كه رخ داد با تخيل‌ها و توهم‌هاي وي مغايرت داشت. در چنين شرايطي، ترامپ خود را در وضعيتي مي‌بيند كه نه‌تنها ايران منزوي نشده بلكه جامعه جهاني يكصدا از برجام حمايت مي‌كند، علاقه‌مند به همكاري با تهران است و البته سياست‌هاي ترامپ را مورد انتقاد قرار مي‌دهد. مجموعه اين شرايط جديد و نگاه دوسويه و مثبت ايران و اروپا، امريكا را با انزواي خودساخته و خودتحريمي روبه‌رو مي‌كند و در نهايت ما شاهد رفتارهاي تخريبي و عصبي از سوي ترامپ هستيم. تلاشي كه براي جلوگيري از بهبود مناسبات ايران و اروپا مي‌تواند دست به هر حيله و دسيسه‌اي بزند در همين راستا قابل تحليل است.
در حوزه‌هاي غيربرجامي رابطه ايران و اروپا اندكي از انزواي صرف امريكا فاصله مي‌گيرد و به عنوان مثال دو طرف اختلاف‌هاي فاحشي در مساله حقوق بشر دارند و يا تعابير مختلفي از انگيزه‌هاي فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران وجود دارد. دو تحليل عمده وجود دارد: يك تحليل مي‌گويد اروپا به دليل متضرر شدن ايران در برجام به دليل خروج امريكا در ساير پرونده‌ها با احتياط و ملاحظه كاري بيشتري با ايران برخورد مي‌كند و تحليل دوم مي‌گويد اروپا در يك دوره ميان‌مدت در ساير مسائل مورد اختلاف با ايران كنار آمريكا قرار مي‌گيرد. نظر شما چيست؟
در تحليل آينده فاكتورهاي متفاوتي تاثيرگذار هستند.
يكي از اين فاكتورها كه مي‌تواند در موضع‌گيري‌هاي غيربرجامي اروپايي‌ها در قبال ايران تاثير بگذارد همين اتهام‌هاي مطرح شده عليه تهران براي فعاليت تروريستي در خاك اروپا است. اگر اروپايي‌ها اين سناريوها را جدي بگيرند مي‌تواند به هزينه‌سازي براي ايران تبديل شود.
با وجود همه تجارب و مناسب‌هايي كه با اروپا داشتيم و داريم و رايزني‌ها و تماس‌هايي كه ميان مقام‌هاي دو طرف از قديم تا امروز وجود داشته اختلاف سليقه‌هاي ما در برخي مسائل پابرجا است . يكي از مسائلي كه من به آن اشاره كردم اهميت برجام براي كشورهاي اروپايي، ساير بازماندگان در اين توافق يا حتي ساير كشورها است اما در بسياري از مسائل غيربرجامي، اختلاف سليقه‌هاي ايران و اروپا به چشم مي‌خورد. ما در مسائل منطقه‌اي يا موضوعي به نام حقوق بشر يا ادعاهاي حمايت‌هاي ايران از تروريسم، اختلاف ديدگاه‌هايي با اروپايي‌ها داريم و ديدگاه‌هاي ما به هم نزديك نيست اما اين اختلاف‌ها دليلي بر اين نيست كه با يكديگر گفت‌وگو نكنيم و يا اجازه بدهيم اين اختلاف‌ها بر كليت روابط يا مساله برجام تاثير بگذارد.
 براي ايران در آينده چيسهزينه اين اختلاف نظرهات؟ آيا از پس مديريت اين شرايط برخواهيم آمد؟
مهم اين است كه ما به سهم خود مواضع ايران را براي طرف اروپايي تبيين كرده و شفاف‌سازي‌هايي انجام بدهيم و همزمان اروپا هم به سهم خود واقع‌گرا و دقيق باشد. اگر ايران و اروپا بتوانند در مسير واقع‌گرايي با هم كار كنند، مي‌توانند از اختلاف‌ها نيز بيش از پيش بكاهند. در مساله‌اي مانند مبارزه با تروريسم، مواضع ايران كاملا روشن است اما در آن‌سوي ميدان برخي كشورهاي اروپايي بايد از سياسي كردن اين مساله و يا تبديل كردن آن به ابزاري براي ايجاد توازن با ديگر كشورهاي منطقه پرهيز كنند تا مواضع تهران و اروپا در اين خصوص به هم نزديك‌تر شود. در چندسال اخير اروپايي‌ها حتما و با نگاهي خوش‌بينانه و واقع‌بيني يا بدون اعلام علني، رفتار ما را در منطقه رصد كرده‌اند. ايران نقش غيرقابل انكاري در سركوب تروريست‌ها و داعش در چندسال اخير داشته است و اگر اروپايي‌ها به چندسال قبل بازگردند مي‌بينند كه داعش دامنه سيطره خود را به درون خاك كشورهاي اروپايي از جمله خاك فرانسه كشانده بود. اين تلاش‌هاي ايران بود كه داعش را در يك گوشه گرفتار كرد و امروز مي‌بينيم كه گروه‌هاي تروريستي در سوريه هم با وضعيت خوبي روبه‌رو نيستند و بسيار تضعيف شده‌اند. اگر ايران و اروپا در محيط صميمانه و واقع‌بينانه و به‌دور از هر پيش داوري شتابزده صحبت كنند بسياري از مسائلي كه در ذهن اروپايي‌ها در نتيجه توهم‌ها يا برخي القائات نادرست عناصر ثالث ايجاد شده از بين خواهد رفت يا كاهش خواهد يافت.
آيا تجربه برجام توانسته تاثير القاهاي عناصر ثالث بر نگاه و تصميم‌گيري‌هاي اروپا در قبال ايران را كم كند؟ پيش از برجام ما درست يا غلط در نگاه كشورهاي اروپايي بازيگر نامطلوب منطقه بوديم اما امروز ما به گواه 12 گزارش آژانس بين‌المللي انرژي اتمي بازيگري هستيم كه به تعهدات خود پايبند مانده و اين آمريكا است كه عضو خلافكار برجام است.
پاسخ من به اين سوال شما مثبت است. برجام و مذاكرات طولاني و سختي كه با طرف‌هاي برجامي به خصوص اروپا داشتيم بيش از گذشته اروپا را قانع و آگاه كرد كه ايران اهل تعامل و گفت‌وگو است و با ايراني مي‌توان پشت يك ميز نشست و برخي از اختلاف‌هاي مهم را حل و فصل كرد. تجربه برجام نشان داد ايران شريكي است كه اگر در پاي ميز مذاكره و گفت‌وگو به تفاهمي برسد با وجود همه كارشكني‌هاي ديگراني چون امريكا و چالش‌هاي موجود به تعهدهاي خود تا آنجا كه بتواند متعهد مي‌ماند و غير مسوولانه و از روي عصبيت يا هيجان تعهدات خود را ناديده نمي‌گيرد مگر آنكه اطمينان يابد كه طرف‌هاي مقابل نمي‌توانند يا نمي‌خواهند به تعهدات خود عمل كنند. ايران هم به لحاظ ساختار سياسي و اقتصادي و هم نقش اساسي كه در منطقه دارد يك طرف قابل اطمينان براي اتحاديه اروپا و ديگر كشورهاي منطقه است.
گفت‌وگوهاي منطقه‌اي ما با اروپا ادامه دارد. زماني كه بحران سوريه و بعد از آن ماجراهاي يمن پيش آمد نگاه غالب در اروپا اين بود كه ايران بخشي از مشكل است و نه بخشي از راه‌حل. آيا امروز تغييري در اين نگاه اروپا رخ داده است؟
اگر منصفانه و واقع‌بينانه نگاه كنند كه بسياري از كشورهاي اروپايي در اين چارچوب جا مي‌گيرند نتيجه‌گيري جز آنچه شما به آن اشاره كرديد، نخواهند داشت. ايران در هيچ كدام از پرونده‌هاي منطقه‌اي مشكل‌ساز نبوده بلكه همواره بخشي از راهكار بوده است. آنچه ايران از گذشته دورتر درباره سوريه مطرح و برآن پافشاري كرد با واقعيت و حقايق موجود در منطقه سازگاري بيشتري داشت در نتيجه اين ايران نبود كه نهايتا سياست‌هاي خود را در سوريه تغيير داد. ايران شناخت دقيق‌تر و عميق‌تري از تحولات منطقه داشت اما ديگر كشورها يا به دليل دور بودن از منطقه يا به دليل اهداف خاص سياسي كه دنبال مي‌كردند، در سال‌هاي ابتدايي بحران مسير ديگري را رفتند اما در نهايت در سال‌هاي اخير بدون هرگونه جنجال و آرام و بي‌صدا تغيير موضع دادند، و ايرادي هم ندارد مهم آن است كه كشور‌ها به حقايق و واقعيت‌ها زودتر دست پيدا كنند، البته هرچه زودتر اين اتفاق حادث شود سود آن براي همه بيشتر خواهد بود.
پس از اتهام‌هايي كه عليه يكي از ديپلمات‌هاي ما در اتريش براي انجام عمليات در همايش منافقين در پاريس مطرح شد، امانول ماكرون رييس‌جمهور فرانسه در سخناني اعلام كرد كه شايد اين اقدام از سوي دولت حسن روحاني نبوده و برخي نهادهاي ديگر در ايران دستور اين عمليات را به ديپلمات ما داده‌اند. اين اظهارات ماكرون به شكل غيرمستقيم طرح مساله چندصدايي در سياست خارجي ايران است. پاسخ شما به اين سخنان چيست؟
من اظهارات ايشان را رد مي‌كنم و فكر مي‌كنم اين يك سوءبرداشت است. ايران در حوزه سياست خارجي از يك سياست واحد و رفتار يكسان برخوردار است و اينكه بخواهيم نظام را از دولت جدا كنيم نشان‌دهنده كم‌اطلاعي از ساختار دروني ايران است. بسياري از سازمان‌هاي غيردولتي هم چارچوب‌هاي كاري مشخص خود را دارند و حتي اگر آنها را بخشي از زيرمجموعه دولت تلقي نكنيد اما آنها هم در سياست خارجي از يك سياست كه همان سياست خارجي كشور است تبعيت مي‌كنند، ديگر نهادهاي درون جمهوري اسلامي هم در چارچوب سياست‌هاي كلان نظام حركت مي‌كنند. ايران همواره مخالف اقدام‌هاي خشونت‌آميز در خارج از مرزهايش و خاك كشورهاي ديگر بوده و اين اتهام‌ها با سياست‌هاي كلان كشور سازگاري ندارد، مواضع ايران كاملا شفاف و روشن و قابل دفاع است، باقي حرف‌ها نادرست و از سر بي‌خبري است.
ما در چندسال اخير به خصوص در بحث مبارزه با داعش در عراق و سوريه شاهد انتشار تصويرهايي از مقام‌هاي نظامي رده بالاي ايران در اين كشورها بوديم. فكر نمي‌كنيد كه اين مساله در غرب منجر به اين برداشت شده كه در حوزه سياست خارجي در ايران يك بازوي نظامي برآمده از نهادي جز وزارت خارجه و يك بازوي رسمي كه همان وزارت خارجه است، فعال هستند؟
اين نگاه به ايران و ايجاد اين نوع تفكيك‌هاي تصنعي جديد نيست. در دهه 70 و 80 و در سال‌هاي اخير با توجه به نوع بحران‌هاي منطقه‌اي و اتفاقاتي كه در پيرامون ما رخ داد، اين شائبه دامن زده شد كه احتمالا سياست خارجي در ايران دو يا چندصدايي است و ارگان‌هاي مختلف به سلايق خود اقدام‌هاي خاص خود را انجام مي‌دهند. تمام اين گمانه‌زني‌ها اشتباه است و شايد به همين دليل برخي از كشورها نمي‌توانند روابط خود را با ايران واقع‌بينانه پيش ببرند.
ما در عرصه سياست خارجي قطعا از يك سياست مشخص و مدون و يكپارچه پيروي مي‌كنيم و اين‌طور نيست كه وزارت خارجه يك نقش و ارگان‌هاي ديگر هم در حوزه سياست خارجي نقش جداگانه‌اي داشته باشند.
وزارت خارجه و ساير نهادها همه بازواني از مجموعه نظام هستند كه كار محول شده به خود را انجام مي‌دهند. زماني كه ما براي كمك به سوريه در حوزه مبارزه با تروريست از سوي دولت سوريه دعوت مي‌شويم نهايتا بايد نيروي مستشاري خود را اعزام كنيم و نيروي مستشاري ما براي مبارزه با داعش ديپلمات‌ها نيستند و افرادي از كارشناسان حوزه نظامي هستند كه بتوانند مشاوره‌هاي لازم را به ارتش سوريه براي مبارزه با داعش و تروريست بدهند. يا به زبان ديگر ما با تعدادي از كشورها يا همسايگان خود به دليل همكاري‌هاي همه‌جانبه يا نوع مناسبات در تمامي زمينه‌ها رفت‌وآمد و ميان مقامات نظامي ما و آنان آمد و شد و گفت و شنود‌هاي صورت مي‌گيرد. و اين مقامات به تناوب و با دعوت رسمي از كشورهاي يكديگر بازديد و گفت‌وگو و تبادل نظر مي‌كنند. در همين سال‌ها ما سفرهايي به سوريه، تركيه، پاكستان و… يا بالعكس داشته‌ايم، اين امر متداولي است ميان همه كشورها و موضوع غريبي نيست.
ما ابتدا شاهد حمله تروريستي اهواز بوديم كه بيش از 40 شهيد و زخمي برجا گذاشت.مسووليت اين حمله را در ساعات نخست گروه تروريستي برعهده گرفت كه برخي از چهره‌هاي آن در دانمارك ساكن هستند. پس از آن مساله بازداشت يك ايراني-‌ نروژي در خاك دانمارك به اتهام تلاش براي ترور يكي از اين چهره‌ها مطرح شد و ما شاهد موضع‌گيري تند مقام‌هاي دانماركي عليه ايران بوديم. ما در همان مقطع حمله تروريستي اهواز خواهان تعقيب تروريست‌هايي شديم كه در دانمارك حضور داشتند اما تا به امروز اين اتفاق رخ نداده است. آيا وزارت خارجه از تمام ابزارهاي لازم خود براي تعقيب و در معرض عدالت قرار دادن اين افراد استفاده كرد؟
ما پس از حمله تروريستي و فاجعه‌آميز اهواز با توجه به مجموع شرايطي كه در آن قرار داشتيم و با استفاده از ابزاري كه مي‌تواند در حوزه سياست خارجي در اختيار ما باشد اقدام‌هاي لازم را انجام داديم. ما با دولت دانمارك در تماس بوديم و اعتراض‌هاي لازم صورت گرفت. در همان مقطع، سفير دانمارك احضار شد و ما اطلاعات لازم را درباره اين گروه و سوابق آن چه‌در‌اهواز و چه در مكان‌هاي ديگر در گذشته در اختيار دولت دانمارك قرار داديم. مقام‌هاي دانماركي از جمله وزير خارجه اين كشور هم از اين حمله تروريستي انتقاد و آن را تقبيح كرد و وعده پيگيري داد.
وعده پيگيري اجرايي هم شد؟
كار تا حدي جلو رفت و دانماركي‌ها پرونده‌هايي را تشكيل دادند . نهايتا هفته گذشته چند نفر از آنها دستگير شدند.
البته سه روز پيش هم آزاد شدند.
فكر مي‌كنم اين نوع آزادي‌ها مشروط بوده و پرونده مفتوح است. ايران كماكان با جديت اين موضوع را با دولت دانمارك دنبال مي‌كند. اين مساله با توجه به اينكه تعدادي از هموطنان ايراني ما در اهواز شهيد شدند از اهميت بسياري برخوردار است و وزارت خارجه پيگيري اين مساله را رها نخواهد كرد. ورود به پروسه‌هاي حقوقي يا حتي ديپلماتيك در برخي پرونده‌ها زمان‌بر است اما مي‌توان آن را با جديت و درايت لازم و حسن‌نيتي كه طرف مقابل بايد داشته باشد، به سرانجام مطلوب رساند، اين يك خواست جدي مردم ما از دولت دانمارك است، آنها بايد در عمل حسن نيت و توجه خود را به مبارزه با تروريسم نشان دهند.
به نظر مي‌رسد كه سناريوسازي‌هايي كه براي تخريب رابطه ايران و اروپا طراحي شده تا حدودي تاثيرگذار هم بوده و مثلا فرانسه هنوز سفير جديد خود را در ايران تعيين نكرده و سفارت ما در پاريس هم سفير ندارد. فكر مي‌كنيد اين وضعيت در رابطه ديپلماتيك تهران و پاريس تا چه زماني ادامه پيدا كند؟
شايد در آينده بتوانم در اين باره توضيحات بيشتري بدهم. از ديد ايران اين موضوع يك سوءتفاهم و تله‌اي بود براي تحت تاثيرقرار دادن روابط ايران و اروپا به خصوص فرانسه، به عنوان يكي از كشورهاي مهم اتحاديه اروپا . تهران و پاريس با واقع‌بيني و درايت در حال مديريت اين فضا هستند و من اميدوار هستم كه با توجه به تماس‌هايي كه وجود دارد حقايق روشن شود و دوستان ما در اروپا به خصوص در فرانسه اين موضوع را كاملا به طور جدي درك كنند كه ايران از چنين سياست‌هايي پيروي نمي‌كند. از سوي ديگر چرا ايران بايد در شرايطي كه آمريكا از برجام خارج شده و تهران و اروپا وارد گفت‌وگوهاي جدي براي حفظ رابطه و تداوم اجراي برجام هستند، دست به چنين كاري بزند؟ آيا عقل سليم چنين چيزي را حكم مي‌كند؟ چنين حركتي با عقل سليم و منافع ملي ايران در تضاد است. ما براي شفاف‌سازي ذهن طرف فرانسوي، ادله خود را مطرح كرده‌ايم اما زمان مشخص خواهد كرد كه دسيسه‌هاي پنهاني براي تخريب رابطه ايران و اروپا در جريان بوده است. توطئه‌گران در مساله فرانسه به عنوان سناريوي اول نتوانستند به هدف تعيين شده خود برسند لذا ماجراي دانمارك را علم كردند اما در اين سناريوي ساختگي هم شكست خواهند خورد.
تنزل سطح رابطه تهران و پاريس نشان از موفقيت سناريو اول نيست؟
عدم حضور سفير فرانسه در ايران به دليل اين موضوع نيست. اگر اشتباه نكنم پيش از اين موضوع سفير فرانسه با توجه به اينكه به جايگاه بهتري به عنوان نماينده ويژه رييس‌جمهور فرانسه در امور سوريه ارتقا پيدا كرد از ايران رفت. سوريه هميشه براي فرانسه مساله مهمي بوده و با توجه به تحولات سوريه اين پرونده از اهميت بيشتري هم برخوردار خواهد شد. سفير ما هم در فرانسه به دليل شخصي و خانوادگي به تهران بازگشت و ماهم سفير جديدي خواهيم داشت.
سفير جديد شما بوديد؟
نمي دانم اما نهايتا سفير جديدي در فرانسه خواهيم داشت و اين پروسه در جريان است. در نگاهي واقع‌بينانه منكر نيستم كه اخلال معاندين روابط ايران و فرانسه در رابطه دو كشور آثار منفي و ابهام‌هايي را به وجود آورد اما ما در تلاش هستيم با استفاده از ظرفيت‌هاي بالاي روابط و سوابق و شناخت و همكاري و تعامل و تجارب به جا مانده از گذشته و همچنين شفاف‌سازي موضوع، كار با اروپا را تا مشخص شدن ابعاد پنهاني و پشت صحنه اين اتهام‌ها ادامه دهيم.
در اينجا بايد به طرف‌هاي اروپايي هشدار دهيم كه هوشيار باشند. در مقطع كنوني با توجه به اهميت روابط ايران و اروپا و همچنين ابعاد جديد همكاري كه مي‌تواند ميان دو طرف شكل بگيرد، دشمناني به دنبال تخريب رابطه هستند. همه بايد با هوشياري لازم اين مقطع حساس را طي كنيم تا در مراحل بعدي از رابطه خوب دوطرفه بهره‌برداري‌هايي داشته باشيم.
پس از وضع تحريم‌ها عليه ايران در 4 نوامبر، مقام‌هاي امريكايي از برايان هوك تا مايك پمپئو ادعا مي‌كنند كه مقصر وضع تحريم‌ها نظام ايران است و البته تحريم‌ها نظام و نه مردم را نشانه گرفته‌اند. پاسخ وزارت امور خارجه به اين ادعا و فضاسازي‌هاي آمريكا چيست؟
با توجه به نگاهي كه دولتمردان آمريكايي نسبت به ايران و مردم ايران داشته و دارند، اين قبيل موضع‌گيري‌ها و طرح اين ادعاها دور از انتظار نيست. دولت‌هاي متفاوت در آمريكا سال‌ها تلاش كرده‌اند ميان مردم و حاكميت فاصله و افتراق ايجاد كنند اما در دهه‌هاي گذشته موفق نشده‌اند و اين بار نيز در حال محك توان خود هستند.
دولتمردان آمريكايي به عيان و در حركت‌هايي شرم‌آور سخناني سرتاپا دروغ را مطرح مي‌كنند اما براي مردم ما سياست‌هاي امريكا نه امروز بلكه از ديرباز روشن است.
يكي از ادعاهاي آمريكا اين است كه ما به دنبال توافق جامع با ايران هستيم اما ايران نمي‌پذيرد لذا مقصر وضع تحريم‌ها ما نيستيم.
البته ما يك بار در برجام و مذاكرات هسته‌اي اين آزمون را انجام داديم و ماهيت شناخته شده امريكا را بار ديگر و براي اطمينان خاطر بيشتر محك زديم، نتيجه آن منفي بود، آمريكا نشان داد قابل اعتماد نيست، كسي كه بازي را به هم ريخته است و از تفاهمات و تعهدات خود به دلبخواه خود و بي‌توجه به همه موازين اخلاقي، حقوقي، بين‌المللي خارج شده است نمي‌تواند از اين نوع ادعا‌ها داشته باشد، اين ادعا. دروغ است.
امريكا هيچگاه به دنبال اين نبوده كه از جايگاه برابر و براساس احترام متقابل با ايران صحبت كند. اين كشور به دنبال ديكته كردن خواسته‌هاي خود به مردم ايران بوده است. اما مردم و دولت ما در طول اين سال‌ها- به خصوص با توجه به فرهنگ ما براي مبارزه با زياده خواهي ديگر كشورها- به اين سياست آمريكا نه گفته‌اند.
اينكه تحريم‌ها عليه مردم نيست بلكه عليه حاكميت است يك شوخي و حرف بي‌ربط است . شما چگونه مي‌توانيد دارو، مواد غذايي و قطعات هواپيماهاي مسافربري و بسياري چيزهاي ديگر كه با جان انسان‌ها سر و كار دارد را تحريم كنيد و اين اقدام را توجيه هم بكنيد؟چه كساني غير از مردم عادي از اين تحريم‌ها متضرر مي‌شوند؟ اين ادعاها در عصر اطلاعات كه آگاهي مردم نسبت به گذشته بيشتر شده و درك بهتري از تحولات بين‌المللي دارند كار عبث و بي‌فايده‌اي است و قطعا امريكايي‌ها راه به جايي نخواهند برد.
در حوزه اقتصادي هم با تحميل تحريم‌هاي همه‌جانبه شانسي براي پيروزي سياست ترامپ در قبال ايران قائل نيستيد؟
ما با تمهيداتي كه انديشيده شده و با درايتي كه در مجموعه حاكميتي نظام به چشم مي‌خورد، آسيب‌هاي ناشي از تحريم‌ها را به حداقل مي‌رسانيم و اجازه نخواهيم داد كه امريكا بتواند نهايتا به اهداف شوم خود در اين حوزه دست پيدا كند. اين تحريم‌ها يكجانبه، نامشروع و غيرقانوني است كه توسط امريكا به مردم ايران و ساير كشورها تحميل مي‌شود. رييس‌جمهور آمريكا سياست‌هاي مدنظر خود را با قلدري تمام به دولت‌هاي مستقل جهان ديكته مي‌كند و از آنها مي‌خواهد كه از سياست‌هاي يكجانبه آمريكا حمايت كنند اما جهان امروز جهان گذشته نيست. مي‌بينيد كه در ساير كشورها يك نوع خيزش عليه سياست‌هاي ترامپ شكل گرفته و امروز در رسانه‌هاي جهان حتي رسانه‌هاي اروپايي اين تحليل‌ها را مي‌بينيم كه امريكا به سمت انزواي بيشتر حركت كرده است. جهان پذيراي اعمال قدرت و تحميل اراده توسط واشنگتن نيست اما نمي‌توان اين نكته را كتمان كرد كه آمريكا از ابزار تحريم براي اعمال فشار بر كمپاني‌ها و شركت‌ها استفاده مي‌كند. من تاثير تحريم‌ها و فشارها بر يك‌سري از حوزه‌ها را رد نمي‌كنم و بايد در اين مسير واقع‌بين باشيم و تلاش كنيم اين آسيب‌ها را حتي‌الامكان كاهش دهيم. امكان كاستن از اين آسيب‌ها وجود دارد چرا كه ما در گذشته هم تجربه مقابله با تحريم‌ها چه تحريم‌هاي يك‌جانبه آمريكا و چه تحريم‌هاي چندجانبه كه همه كشورها موظف بودند آنها را رعايت كنند را داشته‌ايم. امروز وضعيت ما با گذشته فرق كرده و ما با همسايگان خود ارتباط‌هايي داريم و با كشورهاي بازمانده در برجام هم براي استفاده از سازوكار‌هاي ويژه در حال مذاكره هستيم.
در چند روز گذشته از بازگشت تحريم‌هاي آمريكا خبرهايي مبني بر قطع سوخت رساني به هواپيماهاي ايران در لبنان، تركيه و لندن منتشر شده است. آيا وزارت خارجه مسوول پيگيري اين مساله است و آيا پيگيري صورت گرفته است؟
يك تصور نادرست وجود دارد و آن اين است كه هر مشكلي كه در خارج از كشور به وجود مي‌آيد بايد مستقيما توسط وزارت خارجه حل و فصل شود اما اين‌طور نيست. سازمان‌هاي ذي‌ربط در اين مساله احتمالا قرار‌داد‌هايي با طرف‌هاي خارجي خود براي دريافت اين‌گونه خدمات دارند و در ازاي آن پرداخت‌هايي مي‌كنند، آنها بايد بر اساس قراردادهاي خود پيگيري اين امور را داشته باشند و اگر مشكلي باقي بماند و به دولت‌ها مربوط شود وزارت خارجه در صورت لزوم وارد خواهد شد. در مورد سوال شما طبيعي است كه در نخستين روزهايي كه چنين تحريم‌هايي اعلام مي‌شود برخي شركت‌ها به دليل ترس از جريمه و تحريم خود توسط امريكا، اشتباهات يا محافظه‌كاري‌هايي به خرج دهند. تصور مي‌كنم اين شركت‌ها كه سوخت‌رساني به هواپيماهاي ما را انجام نداده‌اند شركت‌هاي دولتي نيستند و شركت‌هايي غيردولتي هستند كه از سر ناآگاهي دست به اين اقدام زده‌اند. اين اقدام‌ها مي‌تواند در بازده زماني معيني اختلال‌هايي را ايجاد كند اما براساس گزارش‌هايي كه من از سازمان‌هاي مربوطه دريافت كرده‌ام اين نوع مشكلات با برخي شركت‌ها مقطعي است و به زودي حل خواهد شد، اما ممكن است با برخي شركت‌ها به تناسب ارتباط آنها با آمريكا اين نوع مشكلات ديرپاتر باشد.

مقاومت اروپا در حمايت از برجام براي امريكا و برخي از متحدان آن در منطقه ما هم غيرقابل قبول و هم دور از انتظار بود.
اختلاف‌ها با اروپا دليلي براي اين نيست كه با يكديگر گفت‌وگو نكنيم و يا اجازه بدهيم اين اختلاف‌ها بر كليت روابط يا مساله برجام تاثير بگذارد.
در چندسال اخير اروپايي‌ها حتما و با نگاهي خوش‌بينانه و واقع بيني يا بدون اعلام علني، رفتار ما را در منطقه رصد كرده‌اند.
برجام و مذاكرات طولاني و سختي كه با طرف‌هاي برجامي به خصوص اروپا داشتيم بيش از گذشته اروپا را قانع و آگاه كرد كه ايران اهل تعامل و گفت‌وگو است و با ايراني مي‌توان پشت يك ميز نشست و برخي از اختلاف‌هاي مهم را حل و فصل كرد . تجربه برجام نشان داد ايران شريكي است كه اگر در پاي ميز مذاكره و گفت‌وگو به تفاهمي برسد با وجود همه كارشكني‌هاي ديگراني چون امريكا و چالش‌هاي موجود به تعهدهاي خود تا آنجا كه بتواند متعهد مي‌ماند و غير مسوولانه و از روي عصبيت يا هيجان تعهدات خود را ناديده نمي‌گيرد مگر آنكه اطمينان يابد كه طرف‌هاي مقابل نمي‌توانند يا نمي‌خواهند به تعهدات خود عمل كنند.
من اظهارات رييس‌جمهور فرانسه را رد مي‌كنم و فكر مي‌كنم اين يك سوءبرداشت است. ايران در حوزه سياست خارجي از يك سياست واحد و رفتار يكسان برخوردار است و اينكه بخواهيم نظام را از دولت جدا كنيم نشان‌دهنده كم اطلاعي از ساختار دروني ايران است.
در دهه 70 و 80 و در سال‌هاي اخير با توجه به نوع بحران‌هاي منطقه‌اي و اتفاقاتي كه در پيرامون ما رخ داد، اين شائبه دامن زده شد كه احتمالا سياست خارجي در ايران دو يا چندصدايي است و ارگان‌هاي مختلف به سلايق خود اقدام‌هاي خاص خود را انجام مي‌دهند. تمام اين گمانه زني‌ها اشتباه است.
زماني كه ما براي كمك به سوريه در حوزه مبارزه با تروريست از سوي دولت دعوت مي‌شويم نهايتا بايد نيروي مستشاري خود را اعزام كنيم و نيروي مستشاري ما براي مبارزه با داعش ديپلمات‌ها نيستند .
تعقيب عناصر تروريستي مستقر در دانمارك، خواست جدي مردم ما از دولت دانمارك است، آنها بايد در عمل حسن‌نيت و توجه خود را به مبارزه با تروريسم نشان دهند.
در نگاهي واقع‌بينانه منكر اين نيستم كه اخلال معاندين روابط ايران و فرانسه در رابطه دو كشور آثار منفي و ابهام‌هايي را به وجود آورد اما ما در تلاش هستيم با استفاده از ظرفيت‌هاي بالاي روابط، سوابق، شناخت، همكاري و تعامل و تجارب به جا مانده از گذشته و همچنين شفاف‌سازي موضوع، كار با اروپا را تا مشخص شدن ابعاد پنهاني و پشت صحنه اين اتهام‌ها ادامه دهيم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید