فيضالله عربسرخي:به چه دليل بايد از روحاني عبور كرد؟
ديماه كه اعتراضات مردم در خيابانها را شاهد بوديم، جريان اصلاحات تلاش كرد تا ضمن به رسميت شناختن حق اعتراض از دامنه و گستردگي آن بكاهد.
مسالهاي كه فيضالله عربسرخي، فعال سياسي اصلاحطلب مطرح ميكند. او ميگويد كه «اگر به تاريخ اصلاحات دقت كنيم، بيشتر نقش هشداردهنده داشتهاند براي اينكه نارضايتيها به اعتراضات وسيع بدل نشود.» با اين حال اين پرسش مطرح ميشود كه اصلاحات به عنوان يك جريان سياسي حاضر در قدرت چه پاسخي در برابر اين نارضايتيها دارد. اين عضو سازمان مجاهدين انقلاب تاكيد ميكند كه «با تكيه بر حكمراني خوب ميشود از گسترش دامنه اين اعتراضات و نارضايتيها جلوگيري كرد و رضايت معترضان امروز را هم جلب كرد.»
اعتراضات و تجمعات اخير در كشور چه تحولاتي در حد فاصل ارتباطي جامعه و جريانهاي سياسي به وجود آورد؟
جريانات سياسي در ماجراي اخير توجهشان به مطالبات مردم و حتي تغييرها بيشتر جلب شد. بحث حق اعتراض را در بين جريانات سياسي به چالش كشيد و در واقع اين حق بالاخره توسط گروههاي مختلف مطرح شد و به رسميت شناخته شد. حتي شما ديديد كه در اين مدت اصولگرايان نيز درباره حق اعتراض مردم سخن گفته و آن را پذيرفتند. البته هزينه اين نزديك شدن كم نبود اما مهم و قابل تامل است.
جريان اصلاحات تا چه اندازه بر اساس حوادث و اعتراضات اخير نياز به عصري شدن و نو شدن دارد تا بتواند بر اساس نيازهاي جديد جامعه حركت سياسي خود را تنظيم كند؟
به گزارش نامه نیوز جريان اصلاحات جرياني است كه با توجه به نوگرايي دروني كه دارد طبيعتا در مسير خودش سعي ميكند كه نو به نو شود و تلاش ميكند كه بر اساس اطلاعات ضمن پايبندي به مبناها، اصول و چارچوبهاي كلياي كه دارد در رابطه با پيشبرد اهداف سياسي، اجتماعي و فرهنگي گفتماني خودش از جامعه بازخورد بگيرد، به جامعه بازخورد دهد و دايم در آينه جامعه خود و عملكردش را مورد بازنگري قرار دهد و به اين ترتيب طبيعي است كه در برخي راهبردها بازنگري داشته باشد و در برخي برههها حتي به نوسازي گفتمان خود بپردازد اما نميتوان اين موضوع مهم را ناديده گرفت كه شعارهاي مبنايي و اصلي مورد حمايت جبهه اصلاحات كماكان جزو نيازهاي اصلي جامعه است. به همين دليل دچار كهنگي به معناي واقعي خود نشده است. مثلا آزاديخواهي، دموكراسيخواهي، عدالتجويي، اهميت جامعه مدني، تنشزدايي با جهان، حاكميت قانون، اصول حكمراني خوب، پاسخگو بودن… كداميك از اينها امروز خواسته مردم نيست؟ كدام يك از اين نيازها به طور كامل مرتفع شده است؟ اين شعارها، همان اهدافي هستند كه در طول زمان توسط جبهه اصلاحات مطرح شده و همچنان موضوعيت دارند، هرچند در بيان و طرح آنها طبيعتا اولويتها بر اساس مسائل روز ممكن است جابهجا شود.
برخي اصلاحطلبان تاكيد كردهاند كه عبور از روحاني مسالهاي خطرناك است. شما با اين گزاره موافق هستيد؟
عبور از روحاني حرف و خواسته دقيقي نيست. به چه دليل بايد از روحاني عبور كرد؟ هنوز يك سال نشده از ايامي كه با يك تلاش ملي توانستيم آقاي روحاني را براي دور دوم رييسجمهور كنيم. در خيلي از زمينهها موفق بوده است. ما خودمان تاكيدمان هميشه بر بحث تدريجي بودن است. طبعا ايشان هم برنامهها و شعارهايش را پيگيري ميكند. نقدي هم داشته باشيم حتما به صراحت و بدون تعارف عنوان ميكنيم. حتي ممكن است نقد ما به تندي هم مطرح شود چون رودربايستي نداريم، اما اين به معناي عبور از روحاني نيست. ما تجربه اين اتفاق را در گذشته هم داشتهايم. جز ضرر هيچ دستاوردي براي جامعه و منافع ملي نداشته است. كمي به عقب بازگرديم ميتوانيم به خاطر بياوريم روزهايي را كه بحث عبور از خاتمي مطرح شد و نتيجه آن را سالهاست ميبينيم و هنوز نتوانستهايم از آن رها شويم.
نارضايتيها در جامعه از چه راههاي منطقياي ميتواند به بدنه قدرت منتقل شود؟
منطقيترين راه براي انتقال نارضايتيها از جامعه به قدرت، احزاب و نهادهاي مدني و رسانهها هستند. اصلا جامعه مدني، جامعهاي است كه همه حرفها اعم از اعتراضها و ساير مطالبات را به نحو مناسبي دستهبندي ميكند و به قدرت منتقل ميكند. منتها اين نافي راههاي ديگر مثل حق اعتراض نيست. گاهي نياز هست برخي مطالبات به فرياد تبديل بشوند و حتي با عصبانيت اعلام شوند. اين اتفاق در يك خانواده كوچك هم ممكن است رخ دهد. اين جزو طبيعت خانواده است. پس بايد اين وضع را براي يك جامعه هم به رسميت شناخت و اجازه داد خشم و عصبانيتهايش را فرياد بزند. هيچ اتفاق بدي در پس فرياد وجود ندارد. به همين دليل هم در دنياي امروز اهميت حق اعتراض به درستي درك شده است. علاوه بر اينها مطبوعات و رسانهها هستند كانالهاي انتقال نارضايتيها، نظرات و حتي پيشنهادات جامعه به قدرت هستند و قدرت هم وظيفه پاسخگويي به اين مطالبات و حرفها را دارد.
مهمترين انتظار اصلاحطلبان از دولت در شرايط كنوني چيست؟
اصلاحطلبان انتظاري بيش از وعدههايي كه آقاي روحاني در انتخابات مطرح كرده از دولت ايشان ندارند و در حال حاضر شايد يكي از مهمترين انتظارات اصلاح وضعيت اقتصادي است. شايد بد نباشد در اين باره دولت و حتي شخص آقاي روحاني هم در تركيب تيم اقتصادي دولت بازنگري داشته باشند.
اصلاحطلبان چقدر خودشان را در روي آوردن مردم به روشهاي غير اصلاحطلبي كه در اعتراضات نمودي از آن پيدا شد، سهيم ميدانند؟
حتما همه ما نقشي كمابيش دراين رويكرد اعتراضي مردم داشتهايم و بايد به نقش خود نگاه كنيم. شايد بايد جاهايي همدلي بيشتري داشتيم؛ با مردم ارتباط بيشتري برقرار ميكرديم؛ توضيحات بيشتري ميداديم و بيشتر پاسخگوي نارضايتيها و گلهها بوديم. شايد لازم بود در جايي گفتمانمان را بيشتر به روز كنيم و به فهم و نظر عامه مردم بايد نزديكتر ميكرديم. شايد مسائلي مانند عدالت اجتماعي مورد غفلت قرار گرفته باشد. اينها مسائلي است كه ممكن است بخشي از آن سهم اصلاحطلبان باشد اما واقعيت اين است كه اگر به تاريخ اصلاحات دقت كنيم، بيشتر نقش هشداردهنده داشتهاند براي اينكه نارضايتيها به اعتراضات وسيع بدل نشود. الان هم معتقديم با تكيه بر حكمراني خوب ميشود از گسترش دامنه اين اعتراضات و نارضايتيها جلوگيري كرد و رضايت معترضان امروز را هم جلب كرد.
جامعه چقدر به عبور از اصلاحطلبي فكر ميكند؟ آيا اين امر محتمل است و پس از اصلاحطلبي، چيست؟
جامعه به هيچ جرياني تعهدي نداده است. اگر روزي احساس كند كه با اصلاحطلبي نميتواند مطالبات خود را وصول كند حتما راه ديگري براي آن پيدا ميكند و از اصلاحات هم عبور ميكند. كمااينكه در تاريخ معاصر خودمان و ساير ملل مثالهاي آن كم نيستند. جامعه ميخواهد به هدفي برسد. يك مسير پيش پايش گذاشته ميشود. امتحانش ميكند و اگر متوجه شد كه راه مسدود است و به هدفش نخواهد رسيد طبيعي است كه به راههاي ديگر هم فكر كند و حتي مسيرش را عوض ميكند. در حال حاضر به نظر نميرسد كه جامعه به عبور از اصلاحطلبي رسيده باشد. چون دستاوردهاي ملموسي را جامعه، از مسير اصلاحطلبي داشته است و در حال كسب هست. اگر همين حركت تدريجي را به يأسها دامن نزنيم و در عوض آن اميد بيافرينيم و دستاوردها را به همان اندازه ناكاميها مطرح كنيم، جامعه قطعا به عبور از اصلاحطلبي نخواهد رسيد.