سردبیر اسبق بازتاب

مصاحبه‌ای با احمدی‌نژاد داشتیم، چون حرف خاصی در مصاحبه نگفت، مصاحبه دیگری روی نوار ضبط کردیم

  • سیاسی
  • یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷ ۱۶:۱۶
    کد خبر :472260

فواد صادقی سردبیر اسبق سایت بازتاب گفت که سایت بازتاب برای اولین بار فیلم هاله نور احمدی نژاد را منتشر کرد، اما در پی انتقاد سخنگوی دولت وقت، محسن رضایی خواستار پایان دادن به ماجرا شد.

گفت و گو با فوادصادقی به مواضع سایت بازتاب و آینده نیوز درباره دکور دفتر یک وزیر، برهم خوردن افتتاح فرودگاه امام، مونوریل قم و هاله نور احمدی نژاد، بابک زنجانی و بانک پارسیان می پردازد.

سردبیر سایت بازتاب در پاسخ به این سوال ایرنا که آیا هیچ وقت از آقای رضایی پرسیدید این اتهاماتی که به ایشان درباره واردات غیرقانونی سیگار مالبرو وارد می‌شود درست است یا خیر می گوید: این اتهام درباره آقای رضایی صحت ندارد. فردی بود که مالبرو را وارد ایران می‌کرد. این شخص با چهره‌های سیاسی هم دیدار می‌کرد و با آقای رضایی هم دیدار کرده بود.

** در بخش پیشین به حضورتان در بسیج دانشگاه امیر کبیر اشاره کردید. طی آن سال ها پیش آمد که مثلا امثال آقای سروش بخواهند در آنجا سخنرانی کنند و بسیج دانشجویی امیرکبیر اجازه آن را ندهد؟
صادقی: هیچ وقت. بسیج امیرکبیر هیچ وقت جلوی این کار را نگرفت. ما با درگیری فیزیکی مخالف بودیم. یادم هست در اردیبهشت 75 که آن درگیری معروف پیش آمد بچه‌های انجمن اسلامی چوب‌های پرچم را کنارشان گذاشته بودند. یعنی انتظار بود چیزی مانند 14 اسفند 60 در دانشگاه امیرکبیر پیش آید و همدیگر را به شدت کتک بزنند. تا زمانی که من در این دانشگاه بودم هیچ موقع درگیری فیزیکی در این دانشگاه پیش نیامد و هیچ وقت هم نشد که جلوی برگزاری یک برنامه یا سخنرانی را بگیریم مگر اینکه از خارج دانشگاه فشار می‌آوردند یا مجوز را لغو می‌کردند. اعتقاد کلی من همیشه این بوده اگر بگذاریم مخالفان حرفشان را بزنند جذابیت و هزینه کمتری خواهد داشت تا اینکه جلوی حرف زدن دگراندیشان را بگیریم.

** موضع شما در سایت بازتاب درباره دولت اصلاحات چه بود؟
صادقی: ما در دوره آقای خاتمی با وجودی که از ایشان در برابر حملات تندروی‌های راست حمایت می‌کردیم، اما در بعضی حوزه‌ها هم از دولت انتقاد می‌کردیم مثلا از دفتر تشریفاتی آقای احمد خرم وزیر راه انتقاد کردیم.

** چرا؟
صادقی: اسنادی به دست آوردیم که ایشان بیش از یک میلیارد و پانصد میلیون تومان به پول آن موقع هزینه دکوراسیون دفترش در وزارتخانه شده است. دو طبقه از ساختمان وزارت راه را تبدیل به دفتر وزیر و حوزه ریاست کرده بودند. ما قرارداد پیمانکار این کار را به دست آوردیم.
خبری را در این باره منتشر کردیم. آقای خرم تکذیب کرد. ما هم این اسناد را منتشر کردیم و از خبرنگاران هم دعوت کردیم به وزارت راه بروند و دفتر حوزه ریاست را از نزدیک ببینند. بحث جنجالی شد و یکی از دلایل استیضاح آقای خرم همین بود. در متن استیضاح ایشان به خبر سایت بازتاب اشاره و از ایشان سؤال شد چرا یک مدیر جمهوری اسلامی باید این هزینه گزاف را صرف دکوراسیون دفترش کند. البته شاید انگیزه اصلی از استیضاح توسط مجلس هفتم موضوع فرودگاه امام بود که اتفاقا ما از وزارت راه دفاع می‌کردیم و بستن فرودگاه امام توسط نیروهای نظامی کار غلطی بود و ما با آن مخالف بودیم.

** ماجرا چه بود؟
صادقی: پیمانکار این فرودگاه یک شرکت ترکیه ای بود. سپاه می‌گفت نباید پیمانکار خارجی ورود پیدا کند. در حالی که ظاهرا پشت موضوع، رقابت‌های اقتصادی بود؛ اینها فرودگاه امام را افتتاح کردند ولی هواپیمای نظامی بلند شد و مراسم را به هم زد.
بازتاب مواضع دوگانه زیاد داشت. در پرونده هسته‌ای با توافق پاریس و سعدآباد موافق نبودیم ولی با پروتکل الحاقی موافق بودیم. ولی مثلا کیهان همه را با هم نفی می‌کرد. ما اما می‌گفتیم بیش از 170 کشور عضو پروتکل الحاقی‌اند چرا ما نباشیم. البته باید اذعان کنم توافقنامه های سعدآباد، پاریس و وین اصلا قابل مقایسه با برجام نیستند، اگر آنزمان چنین توافقی به ما پیشنهاد می شد قطعا باید می پذیرفتیم ولی دولت بوش مخالف امتیاز دادن به ایران بود و به همین خاطر در این توافقنامه جز تعلیق چیزی عاید ایران نمی شد.

** گویی در آن سالها بر سر انتشار مطالبی دیداری هم با روزنامه نگاران کیهان داشتید؟
صادقی: بله. آن سال ما انتقاداتی از کیهان کردیم. آقای صفارهرندی سردبیر کیهان واسطه شد و من و آقای روح‌الامینی را به کیهان دعوت کرد تا ناهاری بخوریم و بین ما تنش‌زدایی شود.
آن موقع مهدی محمدی که الان مشهور شده است جوان بود و تازه در کیهان کارش را شروع کرده بود. پیش صفارهرندی نشسته بود و از جلسه یادداشت‌برداری می‌کرد.
خود محمدی هم آن موقع زیر مطالبی که در نقد کیهان می‌نوشتیم کامنت می گذاشت و می‌گفت من از طرف کیهانم و این موضع یا خبر شما صحت ندارد.
در آن جلسه با صفارهرندی صحبت کردیم. اما حسین شریعتمداری را ندیدیم.
البته داماد آقای حسین شریعتمداری، آقای شالچیان را از همان کانون اندیشه دانشگاه امیرکبیر می‌شناختم و ایشان آنجا با ما بود. فکر کنم بعدا بورسیه شد و به خارج رفت و الان آن جا زندگی می‌کند. پسر خیلی خوبی بود. حتی در کانون اندیشه یکبار با هم به دیدار سران نهضت آزادی رفتیم و با آنها صحبت کردیم.

** موضع تابناک در قبال دولت احمدی نژاد چه بود؟
صادقی: من آقای احمدی نژاد را از مدت‌ها قبل می‌شناختم. احمدی‌نژاد را خیلی خوب می‌شناختم. او در اواخر سال هشتاد تا زمان شهردار شدنش جزو حلقه مشاوران آقای رضایی بود.
از سال 79 و بعد از شکست در انتخابات مجلس ششم، حدود بیست نفر از حزب‌اللهی‌های بیکار شده (با خنده) مانند احمدی‌نژاد، عزت‌الله ضرغامی، حسین فدایی، دارابی، کنعانی، صادق به عنوان جبهه نیروهای انقلاب و حلقه مشورتی محسن رضایی دور هم جمع می‌شدند و من هم بعنوان فردی جوان دعوت می‌شدم، همان زمان ما نشریه آذر را هم منتشر می‌کردیم و بخاطر دارم مصاحبه‌ای با احمدی‌نژاد داشتیم ولی چون حرف خاص و جالبی در مصاحبه نگفت برای آنکه نوار اسراف نشود، مصاحبه دیگری روی آن ضبط کردیم.
من جهت گیری‌های احمدی‌نژاد را می‌دانستم، وقتی هنوز شهردار تهران بود درباره مونوریل از او انتقاد کرده بودیم. یک روز تماس گرفت و قرار گذاشت که در ساختمان شهرداری دوساعتی با هم ملاقات داشته باشیم.
حدود دو ساعت تمام با هم صحبت کردیم و ایشان سعی کرد مرا قانع کند که ساخت مونوریل برای تهران لازم است اما با دلایلی که من در مقابل مطرح کردم، موفق به این کار نشد.
نتیجه‌‌اش هم این شد که مونوریل صادقیه که ما از آن انتقاد می‌کردیم در زمان شهرداری قالیباف جمع شد و آن ر ا با زور به قم بردند و همین آقای پورسیدآقایی که معاون شهرداری است، آن را در رودخانه قم اجرا کرد و الان تبدیل به سرطانی در شهر قم شده و نمی‌دانند با آن چکار کنند. از تیم احمدی نژاد و روش کارشان اطلاع داشتیم برای همین از همان ابتدا بین سایت بازتاب و دولت نهم شکافی ایجاد شد.

** این شکاف بین شما و دولت احمدی‌نژاد ادامه یافت؟
صادقی: یعنی در معرفی کابینه وقتی اسم آقای محصولی را به عنوان وزیر نفت پیشنهادی به مجلس داد بازتاب آن قدر فشار آورد که محصولی از نامزدی این وزارتخانه انصراف داد.

** بحث مبارزه با فساد را خود آقای رضایی هم پیگیری می‌کرد؟
صادقی: نه. ایشان چون خودش در حاکمیت بود موافق این نبود. حتی مطالبی که در سایت بازتاب، علیه فساد اقتصادی منتشر می‌کردیم ایشان به ما تذکر می داد.

** محسن رضایی را چطور شخصی دیدید؟
صادقی: وقتی ما آشنا شدیم، آقای رضایی تازه از سپاه بیرون آمده بود و این ایده را داشت که ما نیاز به انقلاب فرهنگی و اقتصادی داریم. می‌گفت انقلاب ما تاکنون فقط سیاسی بوده است. ایشان نگاه کلی به این مسائل داشت. حرف‌های جدیدی می‌زد و به همه مسائل نگاه انتقادی داشت.

** مثلا چه می‌گفت؟
صادقی: مثلا مراقبت کنید. اینکه حرف‌هایتان سند داشته باشد. تهمت نزنید. برای من هزینه درست نکنید.

** هیچ وقت از رضایی پرسیدید این اتهاماتی که به ایشان درباره واردات غیرقانونی سیگار مالبرو وارد می‌شود درست است یا خیر؟
صادقی: این اتهام درباره آقای رضایی صحت ندارد. ظاهرا فردی بود که مالبرو را وارد ایران می‌کرد. این شخص با چهره‌های سیاسی هم دیدار می‌کرد و با آقای رضایی هم دیدار کرده بود، مانند همین آقایی که اخیرا اعدام شد.

** درمنی سلطان قیر؟
صادقی: بله. البته به آقای درمنی که اخیرا اعدام شد با ارفاق لقب سلطان قیر دادند. سلطان قیر شخص دیگری است که آزاد است.
آقای درمنی در کار واردات لوازم خانگی بود و در کنار برندهای ال جی و سامسونگ یک برند قلابی درست کرده بود. مشکلش هم بدهی‌های بانکی بود. پول بانک را نمی‌داد. ما خبری را علیه این فرد زدیم. او پیش آقای رضایی رفته بود که من کارآفرینم و سایت شما مرا تخریب کرده است.
بعد آقای رضایی به ما گفت شما با این شخص ملاقات کنید و حرف‌هایش را بشنوید.ما هم با این شخص صحبت کردیم و گفتیم: مطالبی که ما درباره شما منتشر کرده‌ایم صحیح است. شما بدهی بانکی کلان داری و آن را پس نمی‌دهی. ولی بعد هم پول بانک را نداد تا کارش در نهایت به اعدام کشید.
اسم حمید درمنی را ما برای اولین بار مطرح کردیم. از این موارد در کار ما زیاد بود. طوری که می‌توانیم بگوییم بعد از سایت بازتاب و بازتاب امروز و آینده‌نیوز دیگر اصلا پرونده اقتصادی بزرگی توسط رسانه‌های ایران افشا نشده است.

** رضایی به طور مشخص درباره انتشار مطلبی به شما تذکر داد؟
صادقی: مثلا بعد از پرونده المکاسب مطلبی در بازتاب منتشر کردیم که خوب است در راستای جوانگرایی آقای واعظ طبسی از ریاست آستان قدس استعفا دهد.

** موضوع پرونده چه بود؟
صادقی: در دادگاه که از تلویزیون هم پخش شد اتهامات زیادی طرح شد مانند پولشویی و کارهایی از این دست. با پول‌های آستان این کار را می‌کردند. دادگاهش را هم تلویزیون نسبتا کامل پخش کرد. بعد از پخش این دادگاه پیشنهاد کردیم که آقای طبسی از آستان قدس استعفا دهد چون منصوب رهبری و وابسته به روحانیت است.
آقای واعظ طبسی به آقای رضایی زنگ زده و به ایشان فشار آورده بود.
آقای رضایی هم ناراحت شد و به ما تذکر داد که چرا گفته‌اید ایشان باید استعفا دهد؟!

** حال که سال ها از آن موقع گذشته است رویکرد بازتاب درباره مفاسد اقتصای را چگونه ارزیابی می کنید؟
صادقی: من حدود ده سال قبل هم با اعتماد مصاحبه‌ای کردم و گفتم که ما مقداری در موضوع مفاسد اقتصادی دچار تندروی شدیم، البته طبیعی بود جوان بودیم و شور و انگیزه زیادی داشتیم، نتیجه هم آن شد که آقای احمدی‌نژاد در تبلیغاتش و دوران ریاست جمهوری از ادبیات سایت بازتاب استفاده کرد. موضوع مافیاها و سلطان‌ها را ما وارد حوزه رسمی رسانه‌ها کردیم، مانند سلطان شکر. اینها ادبیاتی بود که سایت بازتاب باب کرد و درباره مافیاهای گوناگون اقتصاد کشور به کار برد، مثلا به همین محمدرضا یوسفی که چندسالی است ظاهرا مرحوم شده، لقب سلطان شکر ایران دادیم. او دستگیر شد و پس از آزادی با وساطت یک مقام عالی‌رتبه، همان موقع به کانادا رفت.

** بعضی می گفتند هنوز زنده است؟
صادقی: برخی می‌گویند نمرده است اما دخترش می‌گوید مرده است و عکس قبر پدر را هم برای رسانه‌ها فرستاد.

** چند بار فیلتر شدید؟
سایت بازتاب سه بار فیلتر شد. دو بار به خاطر انتقاد از پرونده هسته‌ای، یک بار هم به خاطر افشای پرونده مفاسد اقتصادی.

** کدام مفاسد اقتصادی؟
صادقی: البته الان دیگر آن مقام قضایی فوت شده است و لزومی به نام بردن از او نیست ولی ما آن دوره، یعنی دهه هشتاد به مفاسد اقتصادی درون قوه قضاییه و آدم‌هایی که به نوعی به ایشان وصل بودند می‌پرداختیم. البته ما اسم نفر اصلی را نمی‌توانستیم بیاوریم و می‌نوشتیم فلان برندهای تلفن همراه به کجا وصل‌اند؟ یا فلان نمایندگی روغن ماشین از کجا حمایت می‌شود؟

** ماجرای هاله نور و سایت بازتاب چه بود؟
صادقی: موضوع سفر احمدی‌نژاد به سازمان ملل بود. تازه ایشان یک ماه از رئیس جمهور شدنش گذشته بود. در سازمان ملل دعای فرج خوانده بود. در برگشت به قم نزد آقای جوادی آملی رفته و بحث هاله نور را مطرح کرده بود.
فیلم این دیدار از طریقی دست ما رسیده بود. ما این فیلم را در سایت بازتاب منتشر کردیم. تنها مرجعی که موضوع هاله نور را مطرح کرد بازتاب بود. آن هم درباره فردی که تازه رئیس جمهور شده بود.
آقای احمدی‌نژاد با انتشار یافتن این فیلم دچار مرگ زودرس در فضای سیاسی ایران شد. فشار فوق العاده سنگینی به ما وارد شد که شما این مطلب را تکذیب کنید.
حتی آقای الهام کنفرانس مطبوعاتی گذاشت و گفت این فیلم مونتاژ است.
ما هم در بازتاب نشستیم فریم به فریم این فیلم را رفتیم. هر ثانیه 24 فریم دارد. ما فریم به فریم فیلم را منتشر کردیم تا آن جایی که آقای احمدی‌نژاد داشت هاله نور را دور صورتش می‌کشید. این بار دوباره آقای رضایی به من زنگ زد که «من به تو می‌گویم تمامش کن، می‌روی فریم به فریم فیلم را منتشر می‌کنی؟»
ما هم آن موقع جوان وغد بودیم. گوشمان چندان بدهکار نبود.

** موضع محسن رضایی چه بود؟
صادقی: ایشان تحمل می کرد. آقای رضایی آدم باظرفیتی است. درست است حالا انتقاداتی به او وارد می‌شود. ولی ایشان تحملش بالاست. اینکه یک مشت جوان را دور خود جمع کند و بتواند با آنها کار کند خیلی سخت است.

** بعد از تعطیلی بازتاب به تابناک و سپس آینده نیوز رفتید. اختلاس سه هزار میلیاردی بانک ملی را آینده نیوز برملا کرد؟
صادقی: بله. اصلا لفظ اختلاس سه هزارمیلیاردتومانی را ما در آینده ‌نیوز ابداع کردیم. سه هزار میلیارد تومان نبود. آن موقع با دلار 900 تومنی 2755 میلیارد تومان بود. وقتی می‌خواستیم خبر را بنویسم گفتیم اگر بنویسم 2755 میلیارد تومان اصلا در زبان نمی‌چرخد. رندش کردیم و گفتیم سه هزار میلیارد تومان. البته با دلار الان این مبلغ می‌شود سی هزار میلیارد تومان. ماجرای بابک زنجانی را هم ما فاش کردیم.

** چطور؟
صادقی: صفر تا صد افشاگری علیه بابک زنجانی در آینده‌ نیوز بود. ما اولین تصویر و مطالب او را افشا کردیم و تا یک سال بعد، دولت و دستگاه‌های امنیتی از او حمایت می‌کردند و فشار زیادی به ما آورند. پنج عضو دولت احمدی‌نژاد برای بابک زنجانی کار می‌کردند. از طرفی رئیس بانک مرکزی که الان نماینده مجلس است به دروغ به قوه قضاییه اعلام کرد که بابک زنجانی پول را برگردانده و آنها هم به ما گفتند دیگر حق ندارید درباره بابک زنجانی بنویسید، درحالی که از دو میلیارد دلار یک دلار هم برنگشته بود و ما مطمئن بودیم، اگر بازتاب امروز روشنگری نمی‌کرد الان بابک زنجانی مالک بانک پارسیان، شستا و نیمی از وزارت نفت شده بود، اما به جای تشویق ما را توقیف کردند و برایمان پرونده درست کردند. دولت آقای روحانی هم در تبلیغات از نام بابک زنجانی استفاده زیادی کرد اما یک بار نیامدند ببینند چه کسانی مقابل چپاول بیت المال ایستادند و بخاطر فشارهای امنیتی، قضایی و رسانه‌ای آسیب دیدند.

** چرا رسانه‌ها بسیار کم وارد افشای پرونده های مفاسد اقتصادی می شوند؟ به این معنا که خودشان قبل از مقام های قضایی فسادی را برملا کنند؟
صادقی: به خاطر فشارهای فوق‌العاده سنگینی که بعد به آنها وارد می‌شود روزنامه‌ها و رسانه‌ها اصلا وارد مسائل فسادهای کلان اقتصادی نمی‌شوند. این فشار فقط به خود روزنامه‌نگاران وارد نمی‌شود بلکه خانواده و اطرافیان روزنامه‌نگاران افشاکننده فساد نیز در مضیقه قرار می‌گیرند. زندگی‌ات را شخم می‌زنند. برای خودت پرونده فساد اقتصادی درست می‌کنند. پول‌های کلان پیشنهاد می‌دهند و حتی اگر قبول هم نکنی برایت شایعه می‌سازند و از طریق روزنامه‌نگاران مزدور ترور شخصیت می‌شوی.
مثلا اگر ما از آقای درمنی یک آپارتمان می‌خواستیم برای او رقمی نبود. اصلا شاید کسانی باشند که به اسم ما نزد او رفته باشند و چنین چیزی را گرفته باشند.
چون ما آن موقع هم می‌گفتیم که با آقای درمنی ارتباط نداریم. حالا اگر فرد دیگری می‌رود و از او چیزی می‌گیرد خبر نداریم. ولی ما یک ریال هم نگرفته‌ایم و وضعیت مالی من و بقیه دوستان بارها از سوی دستگاه‌های امنیتی چک شده و اگر سر سوزنی مشکل داشت بجای اتهامات سیاسی، اتهام مالی می‌زدند و محکوم می‌کردند.
من تا الان یادم نمی‌آید یک پرونده سنگین مفاسد اقتصادی را شروع کرده باشم و تا آخر هم پیش رفته باشم و متوجه شده باشم که این حرف‌ها درست است و هزینه نداده باشم.
چه سر محمدرضا یوسفی و چه بر سر بابک زنجانی و درمنی.
اما شما ببینید الان در موضوعات اقتصادی مانند ایران مال چه اتفاقی می‌افتد، برخی شبکه های خبری و مطبوعات اصلاح‌طلب و اصولگرا اجاره می‌شوند تا افکارعمومی حساس نشود.

1
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد
  1. مسعود گفت:

    واقعه عجیبی در یکی از ایام ماه محرم سال‌های دبستان، یعنی هنگامی که
    کلاس سوم یا چهارم تحصیل می‌کردم، برایم رخ داد که هنوز خاطره خوش آن
    لحظات، در ذهن من باقی مانده است؛ هر چند ماهیت آن حادثه را به طور دقیق
    نمی‌توانم توضیح دهم.
    واقعه از این قرار بود که من در یک ماه محرمی، روز دوازدهم، موقع اذان
    صبح از خانه خارج شدم و برای نماز صبح به سمت مسجد پشت خندق (مسجد ولی
    عصر فعلی) رفتم. وارد حیاط مسجد شدم و در کنار حوضی که در سمت چپ قرار
    داشت، نشستم و مشغول گرفتن وضو شدم. پدرم داخل مسجد رفته بود و نماز
    جماعت صبح هم شروع شده بود. من همان‌طور که کنار حوض نشسته بودم و در حال
    وضو بودم، احساس کردم که حیاط یک مرتبه روشن شد، مثل اینکه نورافکنی به
    تابش درآمده باشد. در آن حال حس کردم نور از بالا می‌تابد، سرم را بلند
    کردم و یک شیء نورانی را که تقریبا مکعب مستطیل بود و حدود دو متر طول
    داشت و عرض و ارتفاع آن هم حدود یک متر بود، دیدم که از بالا به سمت داخل
    حیاط مسجد به آرامی در حال فرود آمدن است. احساس می‌کردم افرادی داخل این
    هودج نورانی نشسته‌اند، ولی چیزی جز تلألؤ نور نمی‌دیدم. بعد دیدم آن شیء
    نورانی در شمال شرق حیاط مسجد فرود آمد. آنگاه پس از چند دقیقه توقف،
    بلند شد و به حرکت درآمد. در هنگام برخاستن هودج، علی‌رغم اینکه برای
    نماز صبح می‌خواستم داخل مسجد بروم، بی‌اختیار دنبال آن به راه افتادم و
    دیدم پس از عبور از تکیۀ مسجد پشت خندق به تکیۀ بعدی، یعنی تکیۀ «بیرون
    دژ» رفت و در وسط آن تکیه فرود آمد. فاصلۀ این دو تکیه شاید حدود دویست
    متر بود. پس از آن هودج دوباره بلند شد و در فضا به راه خود ادامه داد و
    من هم در کوچه آن را می‌دیدم. هودج به سمت شرق (سمت مشهد) حرکت کرد و بعد
    از چند دقیقه از نظرم غایب شد.

    در حالی که احساس عجیبی به من دست داده بود و از خود بی‌خود شده بودم،
    احساس یک شعف بی‌نظیر معنوی توأم با کمی ترس و وحشت داشتم. پس از این
    ماجرا به سوی مسجد بازگشتم. وقتی به مسجد رسیدم، نماز جماعت صبح تمام شده
    بود. همان وقت در ذهن کودکانه‌ام به نظرم می‌آمد که ارواح مطهر معصومین و
    فرشتگان با این هودج آمده‌اند و به این تکیه‌ها که محل عزاداری سالار
    شهیدان بود، سر زدند. این ماجرا خیال نبود، در بیداری اتفاق افتاد و
    کاملا آن را به چشم دیدم.[۱]

    [۱]. خاطرات روحانی، صص ۴۸ و ۴۹.

دیدگاهتان را بنویسید