فشار بر ایران از جیب اعراب؟
عربستان نتوانست محاصره قطر را به نتیجه برساند و گروههای تروریستی حامی خود را در عراق و سوریه مسلط کند. همچنین در حوزه یمن و لبنان، شکستهایی را تجربه کرده است. در سوی مقابل، اساس سیاست خارجی ایران، دخالتنکردن در سایر کشورهاست و همواره بر سیاست احترام متقابل و کاهش تنش اصرار دارد. اگر امروز هزینهای در روابط منطقهاي ایجاد شده است ناشی از رفتار تهران نبوده بلکه برخی کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقهای به دنبال این فضا در خاورمیانه هستند.
صباح زنگنه، تحلیلگر سیاست خارجی در روزنامه شرق نوشت:
استفاده ایالاتمتحده از برخی کشورهای خاورمیانه در راستای تأمین منافع مالی دولت ترامپ، موضوعی آشکار است. البته نمیتوان این استفاده را صرفا یکسویه قلمداد کرد. برای مثال، عربستان سعودی نیز از این نوع همکاریها، منافع اقتصادي و دریافت خدمات فنی و مهندسی را دنبال میکند. بههرحال ایالاتمتحده ظرفیتهای سياسي، اقتصادي و نظامي دارد و تصور هیئت حاکمه جدید سعودی، نزدیکی به ترامپ برای استفاده از فضاهایی است که آمریکا در رقابتهای منطقهای به سود عربستان ایجاد میکند.
اما رویکرد ترامپ کاملا مشخص است؛ با بهپایانرسیدن دلارهای نفتی سعودی و ضعيفترشدن اقتصاد اين کشور، آمريکا علاقهمند به ارتباط در این سطح با کشوری که سیاست داخلی بستهای دارد، نخواهد بود. بههمیندلیل، باید هماهنگيها و همراهيهاي فعلي ميان عربستان و آمريکا را کاملا مقطعی ارزیابی کرد. درعینحال نباید این سطح رابطه میان بنسلمان و ترامپ و داماد وی را دستکم گرفت چراکه ظرفیت افزایش تنشها به ویژه ضد ایران را دارد؛ آن هم در شرایطی که هیئت حاکمه کمتجربه سعودی، منافع خود و منطقه را نادیده گرفته و چشمانداز روشني از اين منافع ندارد. با وجود کسري بودجه داخلی و بهراهافتادن پروندههاي جاستا عليه عربستان که فعلا معلق مانده اما بسته نخواهد شد و دولت و مسئولان عربستان را درباره حادثه ١١ سپتامبر پاي ميز دادگاههاي آمريکا خواهد کشاند و مسئله یمن و سوریه، این کشور به بنبستی سخت برخورد خواهد کرد. در حوزه سياسي، امنيتي و منطقهای نیز در برابر افکار عمومی دنیا، شرایط مساعدی ندارد. حرکتهای کور اخیر برای ساختن دشمن فرضي و ایجاد یک ائتلاف ضد ايران را باید در همین راستا ارزیابی کرد. عربستان عليه مردم عراق، سوريه، لبنان، يمن و حتي گروههاي معارض خود در خاک عربستان اعم از شيعه، سني، روشنفکر، مذهبي، سلفي و اخواني جناياتي را مرتکب شده و بهسوی عادیسازی کامل رابطه با اسرائیل حرکت میکند که به خودیخود، نادیدهگرفتن فلسطین به عنوان بخشی از جهان عرب را نشان میدهد. سخنان اخیر بنسلمان درباره اسرائیل، حتی پدر او را وادار به تکذیب تغییر موضع عربستان در قبال مسئله فلسطین کرد. در این شرایط تغییر در هیئت حاکمه آمریکا، بنسلمان را به سمت درگیری بیشتر با ایران سوق داده است.
عربستان در منطقه غرب آسيا با پشتیبانی آمريکا، تنش و درگیری کاملی را بهراه انداخته است چراکه بنسلمان برای تثبیت جایگاه خود در برابر اعضاي خاندان سعودی، بهبود شرایط عربستان در میان کشورهاي شوراي همکاري خلیجفارس، استفاده از فعالنبودن سوريه، عراق و مصر در اتحاديه عرب و مسائل دیگر، به دنبال مطرح نگاهداشتن خود در جهان است. میدانیم وی از تجربه فعاليت سياسي برخوردار نيست و اطلاعات درستي از تاريخ منطقه و جهان نداشته و علاقهمند به تقويت جايگاه خود و همچنين نمايش و خودنمايي در اين رابطه است. داماد ترامپ نيز از اين فرصت استفاده کرده و به دنبال ایجاد ارتباطی مستقیم میان تلآویو و جده است.
به بنسلمان اینطور القا شده که بازسازی روابط با اسرائيل، سعودیها را بیشازپیش از حمايتهاي آمريکا و ترامپ بهرهمند میکند. درحالیکه ترامپ در کمپين انتخاباتي خود مواضع تندی عليه عربستان و سياستهاي اين کشور اتخاذ کرده بود، اما لابی دلارهای نفتی سعودی سبب عقبنشيني وی و انجام نخستین سفر خارجی رئیسجمهور تاجرپیشه ایالاتمتحده به عربستان شد که بهنظر میرسد هماهنگيهای بیشتری را نیز سبب شده است تا ترامپ از امکانات مالي ناشي از فروش نفت مردم عربستان، نهایت بهره را برای اقتصاد آمریکا ببرد. نبود پارلمان، انتخابات، مطبوعات آزاد و احزاب در عربستان سبب شده پادشاه این کشور بتواند هر نوع سیاست خارجی را دنبال کند. آلسعود يک خزانه بزرگ بدون مالک در اختیار دارد و هراندازه بخواهد از آن برداشت ميکند. چنين سياستي براي آمريکا نيز مناسب است تا بهاينترتيب بتواند با تزريق پولهاي عربستان به راهحلي براي اقتصاد مشکلدار آمريکا دست يابد. اینها سبب شده ترامپ تمام موضعگيريهاي قبل از رياستجمهوري خود را کنار زده و سياست ديگري را دنبال کند، چنين سياست سودجويانهاي به ضرر منافع ملت عربستان، ملتهاي عرب و مسلمان است. اعراب باید بدانند آمريکا صرفا تأمینکننده منافع خود و اسرائیل است و کار دیگری در خاورمیانه ندارد.
اگر این کشورها با سایر کشورهای تأثیرگذار منطقه نظیر ایران، به درک مشترک از منافع منطقهای برسند، به جاي دخالت در کشورها و بمباران يمن و کشتار مردم بحرين، به مسائل کلان منطقهای توجه خواهند کرد. بايد توجه داشته باشيم توطئههاي تفرقهافکنانه سالهای اخير در ميان کشورهاي اسلامي و ايجاد و گسترش گروههاي تروريستي و افراطگرا مانند داعش، با هدف بروز نفاق و انشقاق در جهان اسلام و فراموشي تدريجي آرمان فلسطين و ايجاد حاشيه امن براي اسرائیل طراحي شده است.
عربستان نتوانست محاصره قطر را به نتیجه برساند و گروههای تروریستی حامی خود را در عراق و سوریه مسلط کند. همچنین در حوزه یمن و لبنان، شکستهایی را تجربه کرده است. در سوی مقابل، اساس سیاست خارجی ایران، دخالتنکردن در سایر کشورهاست و همواره بر سیاست احترام متقابل و کاهش تنش اصرار دارد. اگر امروز هزینهای در روابط منطقهاي ایجاد شده است ناشی از رفتار تهران نبوده بلکه برخی کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقهای به دنبال این فضا در خاورمیانه هستند.
ایران هیچگاه قرارداد ٥٠٠میلیارددلاری خرید تسلیحاتی نداشته، تهران هژمونیای برای خود متصور نبوده و قصد اعمال نظر از طریق تهدید و اعمال فشار یا تطمیع سایر کشورها را ندارد. ایران هیچ کشوری را در محاصره یا تنگنا قرار نداده، به هیچ کشوری حمله نظامی نکرده و مردم کشوری را هم بمباران نکرده است. اگر دیدی واقعبینانه در کشورهای عربی شکل گیرد، میتوان خودبهخود به این باور برسند که رابطه با تهران به ضرر هیچکسی نبوده و نخواهد بود و فرصت به کشورهایی نظیر آمریکا برای فشار بر ایران از جیب اعراب نخواهند داد.