فارین پالیسی: به دنیای پسارهبر خوش آمدید!/ ایالات متحده نقش برتر خود را واگذار کرده است؛ چگونه میتوان این جای خالی را پر کرد؟
اونا هاتاوای (Oona Hathaway)، اسکات شاپیرو (Scott Shapiro)، در فارین پالیسی به جهان پسا رهبری آمریکا پرداختند. جهانی که شاهد دوران گذار و استقرار نظم جدید بین المللی است.
به گزارش گروه بین الملل بازتاب؛ در این مطلب آمده است:
واگذاری نقش رهبری جهان از سوی آمریکا مزایایی خواهد داشت که مهمترین آن از میان رفتن حاکمیت جهانیِ «از بالا به پایین» است که فقط شمار اندکی از کشورها را در اولویت قرار میداد، آن هم به بهای منافع سایر کشورهای جهان.
افول هژمونی آمریکا فرصتهای تازهای را برای حاکمیت جهانی نظامهای دموکراتیک نامتمرکز فراهم میکند که شامل همکاری حقیقی میان گروه چشمگیری از کشورها خواهد بود. به جای دنیایی که تحت حاکمیت یک هژمون است، زمان برخورداری از دنیایی فرارسیده که مدیریت آن را کلوبهای جهانی به عهده خواهند گرفت.
طبق نظریهی ثبات هژمونیک، یک مکتب فکری پیشرو در روابط بینالملل، یک اقتصاد جهانی باز و لیبرال مستلزم حضور یک کشور برتر است که ظرفیت و ارادهی رهبری و استیلا بر سایر کشورها را داشته باشد. قدرت هژمون ارائهدهندهی قوانین حاکم بر نظام بینالمللی است و با قدرت نظامیاش، ثبات و اعتبار این نظام را تضمین میکند. اما با افول هژمون، این نظام بیثبات شده و سرانجام فرو میپاشد.
آمریکا مدتها پیش از همهگیری کووید-19، شانه خالی کردن از مسئولیت و تعهدات هژمونیکش را شروع کرده بود و در نبود رهبری جهانی آمریکا، این پرسش مطرح است که آیا چین، پرکنندهی خلاء رهبری جهانی خواهد بود؟ این در حالی است که تلاشهای چین برای گرفتن جای ایالات متحده با گامهای ناشیانه همراه است. اقدامات گوناگون چین، حتی در کمکرسانی به قربانیان کروناویروس، نشان میدهد که این کشور به جای متحدکردن جهان زیر چتر رهبریاش، بیشتر به فکر منافع خودش است.
امیدها برای اصلاح و سازماندهی دوبارهی سازمان ملل و ایفای نقش رهبری از سوی این نهاد هم به جایی نرسیده است چرا که بدون اراده و تمایل 5 عضو برتر این نهاد بین المللی – چین، آمریکا، روسیه، فرانسه و بریتانیا- چنین هدفی عملی نمیشود و این کشورها تمایلی به اصلاحات ندارند چرا که نمیخواهند کنترلشان بر این سازمان را از دست بدهند.
از این رو به نظر میرسد که بحران فقدان رهبری جهانی فرصتی باشد برای گذار نظم جهانی از سلطهی یک کشور واحد یا تعداد اندکی از کشورها به یک سیستم برابر و همتراز از حاکمیت جهانی. زمان آن فرا رسیده که به انتظار برای ظهور یک هژمون و نجات جهان پایان دهیم و به جای آن تلاش کنیم که از طریق کلوبهای جهانی مستقل به حل مشکلات جهان بپردازیم.
کلوبهای جهانی، شکلی از حاکمیت هستند که بر پایهی اصولی مشابه اصول هر کلوب دیگر فعالیت می کنند: کشورها داوطلبانه به یک ائتلاف میپیوندند تا از مزایا و عضویت آن برخوردار شوند و در ازای آن توافق میکنند که به برخی شروط پایبند باشند. هر کشور پیشرو میتواند کلوب خودش را راهاندازی کند تا بتواند به اهداف مشترک دست یابد. اعضای کلوب میتوانند با محروم کردن اعضای ناقض قوانین از مزایای عضویت، یکدیگر را تادیب کنند.
ایدهی تمرکززدایی از حاکمیت جهانی و چرخش به ائتلافهای متشکل از کشورهای همفکر، ایدهای تازه نیست. اغلب قوانین بینالمللی اکنون بر پایهی این اصل منافع مشترک و اجرای نامتمرکز عمل میکنند. اما همهگیری اخیر میتواند به روند کنارهگیری حاکمیت جهانی از یک بازیگر هژمون یا نهادهای جهانی شتاب بدهد.
تولید واکسن برای کووید-19 بهترین فرصت است تا این روش از حاکمیت جهانی در آن بکار گرفته شود. بهترین راه تولید محصولات جهانی، از جمله واکسن کروناویروس، این است که به جای تولید مستقیم آنها توسط هر یک از کشورها، کلوبهایی برای پشتیبانی یا تولید مواد تشکیلدهندهی کالاهای جهانی ایجاد شود.
در مسیر تولید واکسن کووید-19، اعضای چنین کلوبی نه تنها منابعشان را به اشتراک میگذارند بلکه زیرساختهای لازم برای تولید این واکسن را هم ایجاد میکنند. به محض کشف واکسن، اعضای کلوب میتوانند به سرعت از زیرساختهایشان برای تولید واکسن استفاده کنند. به این ترتیب جنبه اخلاقی تولید واکسن هم بدون ایراد خواهد بود، چرا که کلوب مادهی شیمیایی تشکیل دهندهی واکسن را به طور رایگان در اختیار جهان قرار میدهد. اما کشورهای غیرعضو از آنجا که زیرساختها را فراهم نکردهاند، زیان چشمگیری را متحمل خواهند شد.
از رویکرد کالاهای کلوبی میتوان در سایر مسائل مهم از جمله تامین امنیت کشورها هم استفاده کرد.. ناتو نمونهی خوبی برای این نوع از کالاهای کلوبی است. در شرایطی که قدرتهای بزرگ تمایلی برای کنشگری ندارند میتوان این کلوبها را شکوفا کرد.
مثلا در زمینه امنیت سایبری بسیاری از کشورهای جامعه بینالملل باور دارند که باید در زمینه هکرهای کامپیوتری قوانینی تنظیم شود. اما روسیه، چین و آمریکا هنوز نتوانستهاند بر سر این قوانین به توافق برسند. از این رو، در زمینه تدوین قوانین جهانی برای فضای سایبری پیشرفتی حاصل نشده است.
ایجاد کلوبهای سایبری میتواند کشورهای همفکر را برای خروج از این بنبست گردهم آورد. گروههای مختلف میتوانند قوانین ویژه خودشان را برای فعالیتهای مناسب در فضای سایبری ایجاد کنند. کلوبها با محدود کردن دسترسی ناقضان این قوانین به شبکههای اعضا، قوانین تدوینشده را اجرا خواهند کرد.
کلوبهای جهانی، فرصت ایجاد ائتلافهای چرخشی بین کشورها و پیگیری منافع مشترکشان را از طریق همکاری فراهم میکند. قوانین کلوبها را نه یک هژمون بلکه اعضای کلوب با محروم کردن بازیگران بد از مزایای عضویت اجرا میکنند.
یکی از مزایای حاکمیت نامتمرکز این است که هر کشوری، برای تشکیل یک کلوب تشکیل بدهد به هژمون نیاز ندارد؛ فقط به یک ایدهی خوب نیاز دارد.