غلامعلی جعفرزاده: پشت پرده سودهای کلان دوره تحریم شفاف شود
آتش زدن برجام در مجلس، متهم شدن رئیس جمهوری به تشویق امریکا برای پاره کردن برجام در روزنامه کیهان، درخواست عذرخواهی دولت از مردم و رهبری و تجمعات گاه و بیگاه مخالفان داخلی برجام برای ترک این توافق توسط ایران؛ اینها تنها قسمتی از صفبندیهای رقبای دولت از هفته قبل تاکنون در مواجهه با اقدام ترامپ است.
به گزارش نامه نیوز خیلیها در داخل معتقدند فضا در این شرایط باید به سمت وحدت برود. اما غلامعلی جعفرزاده، نماینده رشت از وحدت با این گروهها تقریباً ناامید است. او میگوید برجام و مذاکرات هستهای هنوز ناگفتهها و پشت پردههای زیادی دارد که در صورت ادامه سنگاندازیهای داخلی، باید گفته شوند.
در این روزها دولت از یک سو باید به فکر تعیین تکلیف وضعیت برجام پس از خروج امریکا باشد و از سوی دیگر به نظر میرسد مخالفان داخلی برجام در حال برهم زدن تمرکز دولت هستند. این وضعیت دوگانه قدری کار دولت را در این شرایط سخت میکند. فکر میکنید زمینه ادامه مخالفتهای داخلی در شرایط فعلی چیست؟
من واقعاً فکر نمیکنم که این مخالفتها صرفاً از روی ناآگاهی یا حتی رسیدن به منافع سیاسی باشد. الان منافع اقتصادی برخی به خطر افتاده. ورود شرکتهای اروپایی و خارجی درجه یک یعنی بسته شدن دکان خیلیها در داخل. وقتی فلان شرکت معتبر بینالمللی برای کار وارد ایران شود، دیگر جایی برای آن پیمانکاری که میتوانست انحصاری کار کند، پروژهها را با تأخیر به سرانجام برساند و طلبکار هم باشد، نمیماند. من الان فکر میکنم یک جنبه خیلی مهم این مخالفتها، بحث اقتصاد و پول است. خیلیها هستند که درآمدشان در داخل ناشی از فضای بسته و عدم وجود رقابت است. ما از کاسبان تحریم یک بابک زنجانی را به تور انداختهایم، بقیه اکثراً آزاد هستند و اتفاقاً نفوذ خود را هم از دست ندادهاند. یک چیزی که باید گفته شود، این است که هزینه این دست رفتارها نه از جیب دولت و سیاسیون بلکه از جیب مردم پرداخت خواهد شد.
راه درست مواجهه با این تحرکات داخلی از نظر شما چیست؟
من واقعاً نمیدانم چرا این طیف کاری میکنند که آدم مجبور باشد مسائل امنیتی و محرمانه را بگوید. مذاکرات هستهای و برجام هنوز خیلی ناگفتهها دارد. من هم با خودم عهد کردهام که اگر دولت به دلیل معذوریتهایی که دارد، برخی واقعیتیهایی که هست را نگوید، شخصاً برخی مسائل را بازگو کنم. این چیزها را آقایان هم میدانند لیکن چون این طرف یعنی مدافعان برجام رعایت برخی مسائل را میکنند، آنها فکر میکنند میتوانند از این فرصت سودی ببرند. امروز همه میدانند که تحریم برای عدهای نانآور بود. شاید بابک زنجانی الان نماد این عده باشد ولی من میگویم این نماد خوبی نیست. چون اولاً تعدادشان خیلی زیادتر از این بود که بخواهیم آنها را در یک بابک زنجانی ساده خلاصه کنیم. دوم و مهمتر اینکه ریشههای اینها در دستگاههای اجرایی، گروههای سیاسی، نهادهای مهم و تأثیرگذار و درگاههای اقتصادی کشور هنوز فاش نشده. همه میدانند همین بابک زنجانی بدون حمایت همهجانبه در سیستم اصلاً عددی نبوده. اینکه مجلس خبرگان بیانیه داده که دولت مسئولیت خسارت برجام را بپذیرد خوب است، به شرط اینکه یک نفر هم بیاید مسئولیت اتفاقات هشت سال قبل را بپذیرد و بگذارند پشت پرده آن هم گفته شود. نهادهایی مثل مجلس خبرگان و شورای نگهبان دارای یک شأن ملی و مهم در قانون اساسی ما هستند. حالا که آقایان تصمیم گرفتهاند شأن آنها را در حد یک حزب سیاسی تقلیل دهند، بهتر است مثل احزاب وارد مناظره و پرسش و پاسخ رو در رو با منتقدان نظر خود هم بشوند.
اتفاقاً یکی از مسائل بحثبرانگیز اخیر که باعث شد حتی دولت هم واکنش رسمی خود را اعلام کند، بیانیهای بود که توسط مجلس خبرگان منتشر شد و در آن از دولت خواسته شده بود بابت برجام عذرخواهی کند. این اقدام به نظر شما چقدر وجهه قانونی دارد؟
هر دستگاهی باید کار خودش را انجام بدهد. کجای قانون اساسی و قوانین عادی کشور به مجلس خبرگان رهبری این اجازه را داده که در رابطه با برجام و مسائل مربوط به دولت اظهار نظر کند؟ بر اساس کدام وظیفه و اختیار قانونی این مجلس از دولت میخواهد از مردم عذرخواهی کند؟ حتی مجلس شورای اسلامی هم که میتواند تمام وزرا و رئیس جمهوری را حتی برکنار کند، اختیار خواستن چنین چیزی از دولت ندارد. مگر مجلس خبرگان حزب سیاسی است که این طور به دولت توصیه میکند و موضع سیاسی میگیرد؟ اگر اینطور است که ما هم از مجلس خبرگان میخواهیم گزارش عملکرد دوره اخیر خود را براساس وظایفی که دارند، منتشر کنند و مردم را در جریان فعالیتهای خود قرار دهند. کاش حداقل آقایان ضمن اطلاعیهای که داده بودند، مبانی حقوقی آن را هم ضمیمه میکردند تا همه متوجه شوند که این مجلس از چه جایگاه قانونی دارد برای دولت امر و نهی میکند. در اینکه این نوع موضعگیریها فرصتطلبی سیاسی در قبال منافع ملی است، شکی وجود ندارد. مردم نمیپذیرند کسانی که زمانی آنها را به خوردن دو وعده غذا یا خوردن اشکنه به جای مرغ توصیه میکردند، امروز مدعی سفره ملت باشند. به همین شکل هم آنها تا دیروز میگفتند چرا امریکا در برجام است، حالا میگویند چرا خارج شده.
منتقدان و مخالفان برجام معتقدند برجام نه باعث پیشرفت کشور شده و نه موقعیت عزت ما را حفظ کرده است. این ادعا به نظر شما در قیاس با واقعیت چگونه است؟ یعنی چقدر از آن قابل پذیرش است؟
ما الان نزدیک 5 سال است منتظریم ببینیم که معطل نگه داشتن 8 ساله کشور در مذاکرات دولت احمدینژاد چه سود و آوردهای داشت. میگفتند تحریم باعث میشود روی پای خودمان بایستیم. در دوره تحریم کدام صنعت ما پیشرفت کرد؟ اینکه بنزین پتروشیمی را توی باک خودروها میریختیم، پیشرفت بود؟ اینکه پراید را تبدیل به وانت کردیم، پیشرفت بود؟ اینکه روز به روز توان تولید نفت ما کمتر و کمتر میشد، پیشرفت بود؟ اینکه برداشت قطر از منبع مشترک نفتی پارس جنوبی 11 برابر ما شد، پیشرفت بود؟ یک عدهای هم میگفتند عزت ما در آن دوره حفظ شد. این حرف هم درست نبود. ما تحت تأثیر تحریمهای همان دوره بزرگترین واردکننده کالای بنجل چینی شدیم که تا مهر نماز و دسته بیل هم وارد میکردیم. اینکه موضع عزت نیست. یا اینکه اوگانداییها شده بودند سرمایهگذار صنعت نفت ما. بزرگترین شرکتهای دنیا را از کشور بیرون کرده بودیم بعد کارمان به شرکتهای دست چندم آفریقایی و آسیایی رسیده بود و میگفتیم در موضع عزت هستیم. این مردم ما بودند که عزتمندانه آن تحریمهای سخت را تحمل و پای نظام ایستادند. آن قسمتی از کار که دست همین آقایان بود، چطور اداره شد؟ حالا حرف این است که اگر طلبکار برجام هستید و میخواهید سر آن حرف بزنیم، خیلی هم خوب است. به شرطی که دو کار بکنیم. اول اینکه تاریخ هستهای را از سال 92 آغاز نکنید و دوره 8 ساله احمدینژاد و تبعات مذاکرات آن دوره و پشت پردههایش را بگویید. اینکه چرا یکدفعه خود احمدینژاد برای مذاکره با امریکا این طور دور برداشته بود؟ اینکه چه شرایطی ما را در سال 91 با میانجیگری عمان پای میز مذاکره با امریکا برد؟ دوم هم اینکه این بحث عزت ملی و استقلال کشور و منافع تحریمها برای ایران را با عدد و رقم بگوییم و مانعی هم برای نگفتن برخی واقعیتها نباشد. یادمان نرفته آقای جلیلی را 6 سال برای مذاکره لای پر قو نگه میداشتید که خدای نکرده کوچکترین انتقادی به او نشود. اصلاً کسی در آن شرایط جرأت این را داشت که یک دهم حرفهایی که امروز به ظریف میزنند را به جلیلی بزند؟ آقای ترامپ میگوید ظریف و ایران او را تحقیر کردهاند، راست هم میگوید. کل تیم مذاکره کننده ما در این مذاکرات به طور متغیر بین 20 تا 30 نفر بودند، حال آن که فقط تیم امریکایی حدود 140 نفر مشاور داشتهاند. به جز آنها 5 کشور دیگر هم بودند. من با این واقعیتها بعید میدانم درد کسانی که به برجام میتازند، الزاماً منافع ملی باشد. شاید در زمان تصویب برجام میشد این را قبول کرد، اما الان که تندروهای امریکا و اسرائیل و عربستان برای خروج ترامپ از برجام پایکوبی میکنند، موضع این افراد در داخل بشدت جای شک و تردید دارد. شک نکنید اگر جای طرفین عوض میشد یعنی الان دولت مطلوب آقایان سر کار بود و طرفداران برجام در مقابل دیپلماسی آن دولت چنین میکردند، نهادهای قضایی و امنیتی شدیدترین نوع برخورد با آنها را تدارک میدیدند.
راهکار شما برای مواجهه با مخالفتهای داخلی چیست؟
الان مشخص است که این وضعیت نمیتواند ادامه یابد. این جریان میلی به حفظ منافع ملی ندارند وگرنه در این شرایط حداقل قدری ملاحظه میکردند. خیلی هم اهل صداقت و عدالت نیستند. اینها یک زمانی تیم مذاکره کننده آقای جلیلی را در حد قدیسین بالا میبردند و جایی هم به تیم مذاکره کننده آقای ظریف انواع تهمتها نظیر خائن و وطنفروش را میزدند. این نمادی از عدالت اینهاست. صداقت اینها هم آن طور است که یک سال مدام میگفتند چون برجام به نفع امریکا است، امکان ندارد ترامپ آن را پاره کند، حالا که پاره کرده در روزنامههایشان نوشتهاند تقصیر روحانی است. یعنی اینها ترامپ را که خود امریکاییها به دروغگویی و خیانت میشناسندش، بیشتر از رئیس جمهوری حوزوی ایران که از قبل از انقلاب در نهضت بوده، قبول دارند. در این شرایط به نظرم امنیت و منافع ملی ما در خطر است. باید صریحتر درباره پشت پردهها و ناگفتههای برجام و شرایطی که ما از سر گذراندیم و اتفاقاتی که در تاریکخانههای دولت قبل افتاد، سخن گفته شود. الان وقتی آن طرف ذرهای ملاحظه منافع ملی را ندارد، به نظرم سخن گفتن از ناگفتهها، اینکه چه کسانی چه سودهایی از تحریم برده و میبرند و چه مجموعههایی حیاتشان به بسته بودن درهای ایران به روی اقتصاد جهانی بستگی دارد، موضوع مهمی است.