علل تقابل لفظی ایران و آمریکا
تلاش ترامپ برای ناراضی بودن از وضعیت توزیع قدرت در حوزههای منطقهای و بینالمللی را میتوان تلاشی برای شیفت پارادایمی از مشکلات داخلی بهسمت امنیتیسازی فضا تلقی کرد.
تقابل لفظی ایران و آمریکا در چند روز اخیر به اوج خود رسیده است. ماجرا با سخنرانی جنجالی دونالد ترامپ علیه ایران آغاز شد. او در سخنرانی جنجالی خود نزدیک به بیست بار ایران را متهم کرد. او ابتدا کاملاً مواضع سرسختانهای علیه کرهی شمالی گرفت، سپس بهسراغ ایران آمد و توهینهایی به این کشور رواداشت و نهایتاً ونزوئلا را مورد خطاب قرار داد.
اینها بخشهایی از سخنرانی دونالد ترامپ است:
– اکنون زمان آن است که همهی ملتها با یکدیگر کار کنند تا رژیم کیم را منزوی کنند.
– تا زمانی که این رژیم رفتار خصمانهی خود را تغییر دهد.
– ما چنین تصمیمی را تنها در قبال کرهی شمالی اتخاذ نمیکنیم.
سپس درخصوص ایران بیان داشت:
– زمان آن رسیده است که تمام ملتهای جهان به مقابله با رژیم بیپروای دیگری نیز بپردازند.
– رژیمی که آشکارا از قتلعام، مرگ آمریکا، نابودی اسرائیل و نابودی بسیاری از رهبران و ملتهایی سخن میگوید که در این سالن هستند.
– توافق هستهای مایهی شرمساری است.
– هنوز حرف آخر را در برجام نشنیدهایم.
– ایران حکومتی دیکتاتور و فاسد است.
– ایران خود را پشت نقاب دموکراسی پنهان کرده است.
– ایران یک کشور یاغی است.
– ایران حتی حقوق مردم خود را رعایت نمیکند.
– ایران در امور دیگر کشورها مداخله میکند.
– ایران ثروتهای نفتی خود را خرج مردمش نمیکند.
– حزبالله یک گروه تروریستی است که ایران از آن حمایت میکند.
– متحدان ایران تهدیدی برای اعراب و اسرائیل هستند.
– یک رژیم جنایتکار در ایران حکومت میکند.
– فعالیتهای ایران در منطقه تنشزاست.
– تقویت توان موشکی ایران عامل بیثباتی منطقه است.
– برجام پوششی برای ساخت سلاح هستهای توسط ایران است.
– ایران از دیکتاتوری به نام بشار اسد حمایت میکند.
– ایران جنگ علیه مردم یمن را هدایت میکند.
– ایران عامل کشته شدن مسلمانان مظلوم در منطقه است.
– رهبران ایران از مردم کشورشان بیشترین هراس را دارند.
– دولت ایران از لحاظ اقتصادی ناتوان است.
– ایران در حال صدور خشونت، حمام خون و اغتشاش است.
علت این حجم از بیپروایی دونالد ترامپ علیه ایران چیست؟
پاسخگویی به تعهدات آمریکا در قبال عربستان
اولین دلیل این مواضع سرسختانهی دونالد ترامپ علیه ایران موضوع پاسخ به تعهداتی است که در قبال عربستان برای آمریکای ترامپ به وجود آمده است. فرایندی که با اولین سفر خارجی رئیسجمهور جدید آمریکا آغاز شد. سفر ترامپ و هیئت همراه به عربستان و انعقاد قرارداد کلان تسلیحاتی و وعدهی انزوای ایران که ترامپ به مقامات سعودی داد، مستلزم این بود که آمریکا ایران را تحت تضییقات قرار دهد.
تریبون سازمان ملل بهترین مکانی بود که او میتوانست حسننیت خود را به مقامات سعودی که پیشتر گاو شیرده آنها را دوشیده بود، نشان دهد. ترامپ بهواقع ناچار به اتخاذ چنین مواضع محکمی علیه ایران بود. مواضع صریح ضدایرانی مقامات عربستان سعودی بعد از این سخنرانی ترامپ اگرچه نشاندهندهی سیاست خارجی وابسته و عاریهای عربستان سعودی بوده و هست، اما درعینحال پرکنندهی همین پازل هماهنگی در سیاست خارجی دو کشور علیه ایران بوده است.
درست بعد از سخنرانی ترامپ علیه ایران وزیر مشاور در امور خارجی اماراتمتحدهی عربی در مواضعی تند علیه ایران، این کشور را متهم به نقض متن و روح برجام کرد و بیان داشت ایران به برجام پایبند نمانده است و وزیر خارجهی عربستان سعودی نیز در اظهاراتی تکراری بیان داشت ایران امنیت منطقه را برهمزده و در امور داخلی هشت کشور دخالت میکند. وی روز چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۶ بیان داشت: «اجماع بینالمللی ضد ایران که حامی تروریسم در دنیاست، وجود دارد. انتظار میرفت که توافق هستهای به توقف توان ایران منتهی شود، اما به آن پایبند نماند.
انتظار میرود که جامعهی جهانی هرآنچه لازم است، برای پایبندی ایران به توافق هستهای انجام دهد. عربستان بر این باور نیست که ایران به توافق هستهای امضاشده در سال ۲۰۱۵ عمل کرده است.» عادل الجبیر که به اتخاذ مواضع ضدایرانی شهره است و سال گذشته بیان داشته بود: «در مورد ایران باید بگویم دیگر نمیتوانیم سیوپنج سال تهاجم این کشور را در مقابل پادشاهی عربستان و متحدان آن تحمل کنیم»، حالا در اظهاراتی در ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ در گفتوگو با بلومبرگ مدعی شد: «ایران نقش موذیانهای در لبنان و ویرانگری در سوریه دارد، ایران در امور داخلی عراق، پاکستان و افغانستان دخالت میکند و به گروهکهای تروریستی در بحرین، کویت و یمن اسلحه و مواد منفجره قاچاق میکند.
ایران به سفارتها حمله میکند و دیپلماتها را میکشد و گروهکهای تروریستی را در بسیاری از کشورها ایجاد میکند. رفتارهای کشوری که میخواهد جزئی از جامعهی بینالمللی باشد، نباید اینگونه باشد.»
همانطور که اشاره شد، اگرچه این هماهنگی جبیر، وزیر خارجه امارات و ترامپ با هم علیه ایران، تأییدکنندهی وابستگی سیاست خارجی این کشورها به آمریکاست، اما از دیگر سو نشان از یک حرکت هماهنگ برای فشار وارد کردن به ایران نیز بوده است. موضوعی که دونالد ترامپ را ناچار به اتخاذ مواضع ضدایرانی میکند، این است که او نسبتبه آن امتیازاتی که از عربستان در سفر به این کشور دریافت کرده است، تعهداتی دارد و این تعهدات او را ناگزیر میکند تا علیه دشمن عربستان یعنی ایران مواضع سختی بگیرد. بنابراین بخشی از تهدیدهای دونالد ترامپ صرفاً جنبهی تبلیغاتی دارد، بدینمعنی که او ناچار است، بابت پولهایی که از دولت سعودی دریافت کرده سخنانی را بگوید که باب میل آنها باشد.
برداشت دونالد ترامپ نسبتبه توافق هستهای، برد-برد نیست
دومین دلیل نشان دادن روی سخت از آمریکا به ایران است. در برداشت ترامپ نسبتبه ایران فضایی به وجود آمده که او تصور میکند توافق هستهای آمریکا با ایران نتوانسته منافع بلندمدتی برای آمریکاییها داشته باشد. ریشهی این مسئله نیز به عدم دریافت عایدی اقتصادی آمریکا بهواسطهی برجام بوده است. اساساً بهدلیل قطع روابط اقتصادی بین ایران و آمریکا، دادوستد اقتصادی بین دو کشور وجود نداشته است، به همین دلیل توافق هستهای که تحت عنوان برد-برد نیز از آن یاد میشود، به این دلیل که نتوانسته تغییری در شرایط اقتصادی روابط دو کشور ایجاد کند، برای ترامپ این سؤال را به وجود آورده که عایدی آمریکا از این توافق چه بوده و عملاً چون عایدی اقتصادی برای آمریکا ایجاد نکرده است، او بهراحتی بیان میکند که آمریکا به این توافق پایبند نخواهد ماند و آن را پاره میکند، این توافق برای آمریکا مایهی شرمساری است و… برای شخصیت تاجرمسلک دونالد ترامپ، توافق هستهای با ایران مایهی شرمساری آمریکاست، چون هیچ عایدی برای آمریکا نداشته است. با توجه به این برداشت از ذهنیت دونالد ترامپ تصور و پندار این موضوع که او در مورد توافق هستهای چگونه میاندیشد، چندان هم دشوار نیست.
تحولات منطقه ترامپ را کلافه کرده است
سومین دلیلی که سبب شده است تا دونالد ترامپ با این حجم از تندی و خشونت علیه ایران سخن بگوید، مسئلهی تحولات منطقهای است که به نفع ایران در جریان است. آمریکاییها در شرایط میدانی منطقه شدیداً قافیه را باختهاند. بعد از اتصال مرزهای عراق و سوریه و در دست گرفتن کنترل مرزها توسط مبارزان مقاومت، آمریکاییها تلاش کردند تا مقاومت را از آنجا بیرون رانند و با هدف قرار دادن تیپهایی که در آن ناحیه مستقر بودند، تلاش کردند تا به ایران هشدار بدهند که نباید بر مرزهای دو کشور تسلط داشته باشد. بعد از آن در میدان دیرالزور قافیه را به مقاومت باختند، قبل از آن موصل و بعد از آن در نواحی دیگر.
همهی این مسائل سبب شده است تا آمریکاییها منطقه را در حال از دست دادن به ایران ببینند، همین موضوعات سبب شده تا با هتاکی نسبتبه ایران رفتار کرده و این کشور را متهم به مداخله در امور منطقهای میکند. این موضوع را وقتی در کنار دستوپا زدنهای وزیر خارجهی عربستان عادل الجبیر قرار میدهیم که ایران را متهم به مداخله در امور داخلی هشت کشور میکند، میتواند پاسخگویی برای علل اتهامزنی دونالد ترامپ علیه ایران باشد.
تلاش برای انحراف افکار عمومی داخلی و بینالمللی
چهارمین دلیلی که سبب شد ترامپ تا این حد ایران را در موضع اتهام قرار دهد و این کشور را متهم به بیثباتی در منطقه، آشوبزا بودن و… کند تلاش برای انحراف افکار عمومی داخل آمریکا از مواضعی بوده است که در قبال مشکلات داخلی آمریکا گرفته است.
دونالد ترامپ در حالی به کاخ سفید وارد شد که به تعبیر خودش، آمریکا با خیل عظیمی از مشکلات دستوپنجه نرم میکرد و وی بنا داشت منجی تمام بدبختیهای مردم آمریکا باشد. اما با گذشت بیش از نیمی از سال هنوز نتوانسته گزارشی از وضعیت نابسامان اقتصادی آمریکا به مردم این کشور بدهد و بسیاری از جوانان بهواسطهی همین موضوع از وی ناراضی هستند. ترامپ بهواقع درصدد است تا با ساختن یک دشمن فرضی و ساختگی و تلاش برای تهدیدسازی از کرهی شمالی و ایران، تصور مردم آمریکا را تصوری امنیتی کرده و آنها را از مسائل اقتصادی پیشرو منحرف کند. یکی دیگر از مسائلی که میتوان در جهت انحراف افکار عمومی از آن یاد کرد، سیاستهای بینالمللی ترامپ است.
درحالیکه ترامپ هیچ دستاوردی در سیاست خارجی نداشته و به یک دولت نابهنجار در عرصهی بینالمللی تبدیل شده است که آمریکا را از توافقات بینالمللی که با دولتها و در قالب رژیمهای بینالمللی داشته خارج کرده است، تلاش میکند با برساخت کردن یک موضوع فرعی مسائل اصلی را به حاشیه رانده و خود را از موضع ضعف خارج کند. توافقاتی که آمریکا در دورهی ترامپ از آنها خارج شده اعم از توافق بینالمللی اقلیمی پاریس، توافق ترانس پاسیفیک بودهاند. او تلاش میکند خود را به ناراضی بودن درخصوص آخرین توافقی که در دولت باراک اوباما آن را منعقد کرد؛ یعنی سند توافق هستهای با ایران معرفی کرده و از آن خارج شود. اگرچه هنوز و بعد از سه دور تأیید این موضوع که ایران به این توافق پایبند بوده است، اتفاقی در اینخصوص نیفتاده، ولی همین موضوع سبب شده است تا افکار عمومی از فعالیتهای دیگر آمریکا منحرف شوند و کسی سراغ از نقش آمریکا در یمن، سوریه و عراق نگیرد.
فرجام سخن
بهطور کلی درخصوص مواضع شدیداً ضدایرانی دونالد ترامپ بایستی بهعلل فردی، محلی، ملی و بینالمللی اشاره کرد. علل فردی آن به شخصیت دونالد ترامپ برمیگردد، ترامپ ثابت کرده هیچ پروایی از اتخاذ مواضع ضدایرانی ندارد، چراکه طبق برداشت ترامپ از ایران و توافق ایران و ۵+۱ فایدهای نصیب آمریکا نشده است، او تصور نمیکند که این توافق برای آمریکا یک توافق برد-برد بوده است، بلکه گمان میکند آمریکا هیچ عایدی از قبل این توافق نداشته است. درخصوص علل محلی و ملی بایستی به ناکامی دونالد ترامپ برای از بین بردن مشکلات داخلی و حتی معرفی مشکلات داخلی آمریکا و تلاش برای انحراف افکار عمومی آمریکا بهسمت امنیتیسازی مشکلات اشاره کرد.
نهایتاً در حوزهی بینالمللی بایستی به تلاش برای ایجاد توازن قدرت در حوزهی منطقهای و بینالمللی به نفع آمریکا اشاره کرد. دونالد ترامپ گمان میکند ایران با توافق هستهای توانسته نظم منطقهای را مطابق میل خود پیش براند. بنابراین بهدنبال فشار بر ایران و اخذ امتیازات بیشتر از ناحیهی ایران است.