دین گریزی و دروغگویی، حاصل عقبگرد و انحراف در ماموریت های فرهنگی تهران

    کد خبر :754288

یک کارشناس رسانه و فرهنگ بر این باور است که مدیریت فرهنگی شهر تهران در اجرای ماموریت‌های خود دچار انحرافات اساسی شده است. او این انحرافات را در چندین محور از دروغ‌گویی تا دین‌گریزی دسته‌بندی می‌کند و می‌گوید: با توجه به نیازهای فرهنگی شهر تهران، یک اولویت‌بندی سالهای قبل توسط مرکز مطالعات شهر تهران صورت گرفت که یک کار میدانی و پژوهش دانشگاهی بود و در قالب استحصایی که از موضوعات مختلف شد، اولویت‌های فرهنگی شهر تهران استخراج شد. اما متاسفانه امروزه در سطح تهران ما شاهد تطابق فعالیت‌های فرهنگی با این اولویت‌ها نیستیم.

بهزاد تیمورپور در تشریح بیشتر می گوید: در اولویت‌سنجی براساس جداول منتشره، مساله اول شهر تهران، «دروغ» هست که بعد از آن به ترتیب موارد دیگری مانند تخریب محیط زیست، مسئولیت‌گریزی، سطح پایین مدارا، خشونت‌گرایی، دورویی، بی‌اعتمادی و ناامیدی قرار دارند.

از آنجا که در نگرش اسلامی، فرهنگ را بستر توسعه همه‌جانبه در مدیریت شهر و کشور می‌دانیم، اگر این اولویت‌ها در سال‌های گذشته در قالب‌های مختلف از جمله آموزش، سخنرانی و یا برنامه‌های جمعی دیگر ترویج می‌شد، الان باید شاهد رشد در شاخص‌های فرهنگی بودیم؛ حال اینکه ما امروز در شاخص‌های فرهنگی کاهش و تنزل را می‌بینیم. علاوه بر آن، مدیران فرهنگی شهر تهران اصلاً به این اولویت‌ها توجهی ندارند.

به گفته مدیرعامل دپارتمان تخصصی اقتصاد رسانه، جا دارد افرادی که در حوزه فرهنگ شهر تهران مسئولیت دارند، حداقل یک بار نتایج این پژوهش یا پژوهش‌های مشابه را مطالعه بکنند و از ظرفیت استارت‌آپ‌های فرهنگی در این حوزه استفاده بکنند و نیروی انسانی و بودجه‌ی محدودی که در اختیار دارند را براساس این اولویت‌ها هزینه بکنند.

تیمورپور با بیان اینکه الان کارکردهای دستگاه‌های فرهنگی شهرداری از کارکردهای فرهنگی مساجد یا نهادهای مردم‌نهاد فعال در عرصه فرهنگ و دین در شهر تهران کمتر است؛ ادامه می‌دهد: این نهادها یعنی مساجد یا سمن‌ها با وجود اینکه بودجه کمتری دارند، به مراتب انگیزه بیشتری نسبت به مدیریت فرهنگی تهران دارند؛ بنابراین افرادی که در حوزه مدیریت شهری تهران در دولت یا در نهادهای زیرمجموعه حاکمیتی فعالیت دارند، نیازمند این هستند که یکبار دیگر اولویت‌های خود را بازتعریف کنند تا انحراف در ماموریت و انحراف در عملکرد از نظر قانون و اجرا شناسایی شود. شناسایی انحرافات یک وظیفه است و حتی اگر امروز کسی به سراغ این افراد و نهادها نرود و از آنها بازخواست نکند، به هرحال اینها مدیون هستند.
وی اضافه می‌کند: اقدامات اینها «به‌هنگام» نبوده است که این خود، موضوع بسیار مهمی است چراکه یکی از دلایل موثر نبودن اقدامات فرهنگی، عدمِ به‌هنگام بودنِ این اقدامات و فعالیت‌ها است.

ضعف دیگر، همسو نبودن اقدامات فرهنگی با نیازهای روزمره شهروندان تهران است. ما در تهران حدودِ 8.5 میلیون نفر جمعیت داریم که این جمعیت در قالب 3.5 میلیون نفر خانواده پیکربندی شده‌اند که خیلی راحت می‌توان برنامه‌های فرهنگیِ خُرد و تفکیک‌شده برای این خانواده‌ها در نظر گرفت و با یک استراتژی دقیق و زنجیره‌وار می‌توان نیازهای فرهنگی مردم را در قالب خانواده، محله و منطقه فرهنگی در بازه زمانی یک تا هفت سال برآورده کرد.

علت دیگرِ ناکامی برنامه‌های فرهنگی، جابجایی زود هنگام و مکرر مدیران فرهنگی و عدم ارتباط این مدیران با حوزه پژوهش و دانشگاه است. یعنی چیزی که دانشگاه به عنوان پژوهش تولید می‌کند، در اختیار مدیران فرهنگی قرار نمی‌گیرد یا مدیران اصولاً به این پژوهش‌ها توجهی نمی‌کنند. ضمن اینکه افرادی که در حوزه مدیریت فرهنگی شهر تهران مشغول به کار هستند، به شدت نیازمند آموزش‌های ضمن خدمتِ روزانه و آنلاین هستند چون تغییرات شاخص‌های فرهنگی در تهران بسیار سریع اتفاق می‌افتد، گاهی کاری که این هفته انجام می‌دهید، هفته بعد دیگر جزو اولویت‌ها نیست و نیازی به آن وجود ندارد. لذا آموزش ضمن خدمت افراد شاغل در حوزه فرهنگ باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.

مساله بعدی، قلت و ناچیز بودن بودجه‌های فرهنگی است؛ به گفته تیمورپور، الان بودجه‌ریزان و مسئولان تخصیص بودجه‌ها، اختصاص بودجه به حوزه فرهنگ را خیلی الزامی نمی‌دانند و اولویت‌های آنها در بخش‌های دیگر از جمله اقتصاد و عمران است چرا که برخلاف عرصه فرهنگ، هزینه کردن در این حوزه‌ها بیشتر به چشم مردم می‌آید و برای افراد شهرت به بار می‌آورد.

او اضافه می‌کند: مساله بعدی، بحثِ «سواد رسانه» است. خیلی از مردم ما در حوزه‌های امنیتی و فرهنگی، توانایی به کارگیری صحیح رسانه‌ها را ندارند. به دلیل حجم بسیار زیاد اطلاعاتی که امروزه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به مردم می‌دهند، افراد به شدت سردرگم‌ شده‌اند. مثلاً یک فرد در حوزه اقتصاد نمی‌داند که چقدر باید اطلاعات داشته باشد و چقدر این اطلاعات به دردش می‌خورد، نمی‌داند این اطلاعات به‌دردبخور را از کجا و از کدام منبع باید به دست بیاورد و به همین علت، کاملاً سردرگم است؛ در باقی حوزه‌ها از جمله خانه‌داری و فرزندآوری هم به همین ترتیب، این سردرگمی وجود دارد.

این سردرگمی و تشتت، لزوم ترویج فرهنگ رسانه و آموزش تکنیک‌های کسب و تفکیک اطلاعاتِ به‌هنگام و مفید را ثابت می‌کند. الان بسیاری از آسیب‌های حوزه طلاق، عدم موفقیت اقتصادی و غیره از همین ضعف سواد رسانه و ضعف قدرت تحلیل نشات می‌گیرد. افراد اطلاعات بسیاری از منابع متعدد دریافت می‌کنند اما قدرت تحلیل ندارند و درنتیجه، حرکت‌هایی صورت می‌دهند که درست نیست و منتج به ورشکستگی و ضرر و خسران می‌شود.

به گفته او، سواد رسانه به عنوان یک تکنیک می‌تواند در کاستن از نرخ بیکاری و کارآفرینی نیز موثر باشد؛ به عنوان مثال، یک نیروی جویای کار می‌تواند با کسب آموزش‌های آنلاین و گرفتن مدرک حرفه‌ای، در حوزه‌های مختلف صنعت، کشاورزی یا خدمات وارد بازار کار شود اما فردی که نمی‌تواند از رسانه‌ها بهره‌گیری درست داشته باشد، سردرگم می‌شود.

این کارشناس رسانه اضافه می‌کند: افرادی هستند که هر روز در فضای رسانه یا شبکه‌های اجتماعی ورود می‌کنند و گشت می‌زنند، اما ورود اینها فقط با هدف سرگرمی است و استفاده موثر از فضای رسانه نمی‌کنند. این فرد هم در زندگی شخصی خود ناموفق است و هم در پازل جامعه به عنوان یک مهره ناموفق، می‌تواند آسیب‌های بسیاری به بار بیاورد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید