عبدالله ناصری: روحانی تا 1400 میماند
عبدالله ناصری معتقد است :«امروز دیگر فکر میکنم هر دو جناح فارغ از بعضی تفاوتهای اساسی هم که با هم دارند، در بحران اقتصادی و ضرورت حل این بحران اقتصادی تردید ندارند و متفقالقول هستند.»
متن گفت و گو با این چهره اصلاح طلب را در ادامه می خوانید :
به نظر شما نسبت مجلس با روحانی به چه شکلی در آمده است؟ آیا سوالات نمایندهها از روحانی آغاز روندی برای مقابله و تنش با دولت بهجای همکاری و حمایت از آن است؟
به نظر میرسد این اولین اتفاقی است که در تاریخ جمهوری اسلامی دارد رخ میدهد، یعنی سوال از رئیسجمهور و گذاشتن پاسخها به رای مجلس که آیا آنها قانع شدند یا نه. بالاخره همیشه دعوتهای غیررسمی بوده، رئیسجمهورها میرفتند توضیح میدادند، ولی اولین بار است که عنوان جلسه رسمی به این شکل را به خودش میگیرد.
بعد از تاریخ شکلگیری جمهوری اسلامی تنها مورد آقای بنیصدر استثنایی بود و آن از اول استیضاح نبود، بحث عزل و اعلام بیکفایتی بود. همچنین از آقای احمدینژاد سوال شد ولی آن زمان آییننامه به شکلی نبود که پاسخ به رای گذاشته شود و امکان فرستادن موضوع به قوه قضائیه نبود. پس این اتفاق، اتفاق مهمی است و رئیسجمهور به نظر من به علت ضعف حوزه مشاورهای و سیاسی که دارد، نتوانست یک برنامه برای خودش تنظیم کند. به نظر من رئیسجمهور وقتی به اینجا رسید، دو تا مطلب را باید برای جامعه بیان میکرد، چون این به نظر من نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ریاست جمهوری آقای روحانی است و تاریخ زندگانی سیاسی خودش این سوال است. دو فصل و دو بخش را باید برای مخاطب بازگو کرد. یک؛ دولت در 50 درصد اقتصاد ایران نقش دارد. نقش آن 50 درصد بیرون از دولت را باید بیان میکرد. در مورد نقش 50 درصد خود دولت باید با صراحت و با قاطعیت و با کمال تواضع به اشتباه خودش اعتراف میکرد. هیچکس یادش نرفته؛ از همان سال 92 اقتصاددانان و مدیران باتجربه حوزه اقتصاد کشور و حتی بخش خصوصی به آقای روحانی میگفتند تیم شما در اقتصاد نه خبره است و نه هماهنگ. صدر این حوزه ناکارآمدی هم سازمان مدیریت و برنامهریزی بود که علیرغم همه نصیحتها و توضیحات، آقای روحانی زیر بار نرفت. حتما سازمان برنامه در سیاستگذاریها و جهتگیریهایش در این اتفاق بحران اقتصادی بسیار موثر بود و نقش دارد. آقای روحانی آمد و همان اشتباهی که در مورد برجام کرد، همه چیز کشور و دولت را به برجام و خودش گره زد، از این طرف هم آمد و همان اشتباه را تکرار کرد. البته اقتصاد کشور در سال 92 اقتصاد بحرانزدهای بود که آقای روحانی با تحریمها تحویل گرفت، اما رفع این بحران را گره زد به ضرورت مهار تورم. آنجا هم من و شما یادمان هست که خیلی از اقتصاددانان اعم از دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا به ایشان میگفتند اگر مخیر شوید بین محار تورم یا شکاندن رکود اقتصادی، حتما معقول آن است که رکود را بشکنید، تورم حالا حالاها جا دارد. خیلیها هم به آنها میگفتند اگر رکود شکسته نشود، تورم یک جا دوباره برمیگردد به پاشنه اول که الان میبینید که وضعیت تورم بحرانیتر شده است. اینها قصور و کوتاهیها و تقصیرات آقای روحانی است. تنها یک راه داشت که اعلام کند با کمال تواضع و فروتنی به نخبگان و مردم که در جهتگیری اقتصادی اشتباه کردم، عذرخواهی میکنم و بلافاصله با یک عمل انقلابی تغییراتی را در بخشی از حوزه اقتصادیاش بدهد و البته این حوزه اقتصادی وقتی سامان میگیرد که حوزه سیاسی هم خود به خود ظرفیت هماهنگی با گفتمان آقای روحانی را داشته باشد.
آقای روحانی گفتمان خوبی را شروع کرد، چه در 92، چه در 96؛ به واسطه این گفتمان که مشخصا گفتمان اصلاحطلبی بود و حمایت آقای خاتمی از ایشان و توصیه ایشان به مردم، رأی آورد، ولی بلافاصله بعد از رأی به نظر من به خیرخواهان و نصیحتگران خودش و عوامل کاردان انتخاباتیاش از بالا تا پایین پشت پا زد، فارغ از اینکه حالا کدام جناح سیاسی لطمه ببیند یا نبیند، آیا نقش کاریزمای آقای خاتمی برای انتخابات بعدی هم کماکان می تواند مثل انتخابات 96 و 92 موثر باشد؟
وارد آنها نمیخواهم بشوم، ولی به هر صورت باور کنید که عبور از رویکرد اصلاحگری در کشور و عبور از اصلاح نابسامانیهای کشور، دیگر به معنای عبور از اصلاحات نیست، حتما الان و دغدغه خیرخواهانه دو جناح سیاسی کشور است که بیش از هر چیزی و بیش از نهاد و سهمخواهی به بقا و قوت جمهوری اسلامی فکر کنند، در این شرایط که شرایط بسیار حساسی است در تاریخ 40ساله.
به نظرتان آینده آقای روحانی به چه سمتی میرود؟ الان در مجلس دو تا استیضاح داشتیم؛ آقای ربیعی و آقای کرباسیان برکنار شدند و آقای شریعتمداری هم احتمالا استیضاح و برکنار شود و دوباره شاید افراد دیگری هم مطرح شوند، مثل آقای بطحایی و دیگران. به نظرتان این روند میتواند به سمت مطرح حتی استیضاح هم برود؟
ممکن است، البته من هم خیلی انکار نمیکنم که استیضاح بعدی هم ممکن است به سرنوشت دو وزیر قبلی منتهی شود. اگر مثلا دو، سه وزیر دیگر این سرنوشت را پیدا کنند، واژه اعلام رسمی جنگ به دولت به کار نمیبرم، نه، استیضاح حق نمایندههاست و دولت آقای روحانی هم، مخصوصا دولت دومش به مراتب از دولت اولش ناکارآمد است ولی یک وضعیت خطرناک است. شاید حوزههای تخصصی مثل آب، محیطزیست و جهاد کشاورزی، باید حوزههایی باشند که با مردم روزمره دست و پنجه نرم نکنند، ولی این روند اگر ادامه پیدا کند، یک هشدار به مراتب جدیتر از هشدار امروز آقای روحانی و اگر پشتی داشته باشد، به نظر من پشتش به این معنا است که در شرایط فعلی مجلس به این جمعبندی با هماهنگی نهادهای بالادستی رسیده که دولت جابهجا شود قبل از پایان چهار سال و دولت جدیدی روی کار بیاید که آن وقت دیگر در دولت جدید بتوانند مسائل منطقهای و بینالمللیشان را حل کنند. این نکته را در نظر بگیرید که فارغ از اینکه آقای روحانی بیاید یا نباشد یا آقای روحانی تا 1400 پیش برود، مسئولان عالی جمهوری اسلامی این را حتما میدانند و همه مردم هم میدانند که باید زودتر خیلی وقت زیادی برای مناقشات منطقهای و بینالمللیاشرا حل کنیم
به نظرتان این نوع استیضاح و سوال باعث نمیشود این مجموعه حاکمیت آن هدف اصلی که مبارزه با تورم و نابسامانیهای اقتصاد است، از بین برود و فقط این بحثهای دوطرفه و جناحی شکل بگیرد؟
واقعیت این است که امروز دیگر فکر میکنم هر دو جناح فارغ از بعضی تفاوتهای اساسی هم که با هم دارند، در بحران اقتصادی و ضرورت حل این بحران اقتصادی تردید ندارند و متفقالقول هستند. هر دو جناح متفقالقول هستند که 50 درصد اقتصاد دست دولت است، آن 50 درصد بیرون باید نقش خودش را در پیشبرد اصلاح اقتصاد کشور دنبال کند، ولی آقای روحانی هم به همین اندازه 50 درصدی که سهم داشته، حتما میتوانسته مدیریت کند و کاری را پیشبینی کند که این اتفاقات نیفتد، ولی آقای روحانی هم مرد اقتصاد نبود، ولی میتوانست با قاطعیت از مردم و همه مسئولان و همه مردم ایران عذرخواهی کند و مسیر جدیدی را اتخاذ کند. من هم معتقدم، یعنی البته من خیلی خوشبین نیستم به این جمعبندی که حتما دولت آقای روحانی دولت ناتمامی خواهد بود، بلکه معتقدم حتما و تحت هر شرایطی اگر لازم شود بعضی از نهادها ورود میکنند به موضوع، آقای روحانی تا 1400 خواهد ماند، اما بالاخره سرنوشت سیاسی – اجتماعی آقای روحانی و به مراتب شرایط بدتر از یک سال گذشته را پیدا خواهد کرد. اگر این روند را ادامه دهد و روشنسازی افکار عمومی نکند و هم مدیریت خودش را یک مقدار جمع و جور نکند، حتما به نظر من تا 1400 سرنوشت دولت پرمسالهتری از آقای احمدینژاد خواهد داشت.