عباس عبدی: تا وقتی نظام انتخاباتی ما این گونه است، مجلس با طومار تصمیم می گیرد نه با عقل
متأسفانه فقط در ایران میتوانیم ببینیم که عدهای بدون آنکه کوچکترین آشنایی با مسألهای داشته باشند در موافقت یا مخالفت با آن مسأله با صدای بلند داد سخن میدهند، در حالی که بلد نیستند نام آن مسأله را بدرستی تلفظ کنند. موضوعی که به نسبت تخصصی است و تعداد اندکی از شهروندان از آن اطلاع دارند و بعید است تعداد کسانی که از خوب و بد این موضوع اطلاع دارند در کشور به بیشتر از صدها نفر برسد، چگونه ممکن است که مردم عادی با دیدن یک طومار له یا علیه آن نظر صائبی دهند؟
عباس عبدی در روزنامه ایران نوشت:چنین صحنهای را تصور کنیم که در یک جلسه کارشناسی و تصمیمگیری مثلاً شورای پول و اعتبار، نمایندگان نهادهای گوناگون نشستهاند و میخواهند درباره یک موضوع مهم پولی، مثل نرخ سود بانکی، یا پرداخت و تخصیص اعتبارات، بحث و تصمیمگیری کنند.
در این میان دو نفر از اعضای جلسه، پلاکاردی را درآورند و روی میز پهن کنند که صدها یا حتی هزاران نفر واقعی یا جعلی آن را امضا کرده و خواهان حذف سود بانکی شده! و انتظار هم داشته باشند که اعضای شورا عقل خود را زیر پا بگذارند و مطابق خواست این پلاکارد یا… رأی دهند.
خب، اگر قرار است بنای تصمیمگیری در یک موضوع تخصصی، اینگونه عریضهها و امضا جمع کردن باشد، اصولاً چه نیازی به جمع شدن افرادی تحت عنوان شورا یا مجلس و… گرفتن حقوقهای کلان است؟ اینکارهای نمایشی هنگامی صورت میگیرد که طرفداران آن نظر، توان دفاع منطقی از خواسته خود یا نقد و رد ایده و طرح دیگران را ندارند. از اینرو متوسل به امضاسازی میشوند، کاری که هزینه چندان زیادی ندارد. اقدامی که چند نفر از نمایندگان مجلس در جلسه یکشنبه و هنگام بررسی لایحه مربوط به الحاق به FATF کردند، نمونه بارزی از توصیه به تعطیلی عقل و منتفی کردن مسئولیت نمایندگی و کوشش برای صحنهسازی جهت پیشبرد اهداف معدودی از آنان و گروههای ذینفع در بیرون از مجلس است.
متأسفانه فقط در ایران میتوانیم ببینیم که عدهای بدون آنکه کوچکترین آشنایی با مسألهای داشته باشند در موافقت یا مخالفت با آن مسأله با صدای بلند داد سخن میدهند، در حالی که بلد نیستند نام آن مسأله را بدرستی تلفظ کنند. موضوعی که به نسبت تخصصی است و تعداد اندکی از شهروندان از آن اطلاع دارند و بعید است تعداد کسانی که از خوب و بد این موضوع اطلاع دارند در کشور به بیشتر از صدها نفر برسد، چگونه ممکن است که مردم عادی با دیدن یک طومار له یا علیه آن نظر صائبی دهند؟ به علاوه نماینده مجلس اگر نماینده واقعی مردم باشد، نیازی ندارد که برای تأیید و رد نظر خودش دست به دامن طومارسازی شود؟ اگر او نماینده است، خودش میتواند و حق دارد که به جای همه اظهارنظر کند.
نماینده مجلس در مقام نمایندگی، نماینده کل مردم است و نمایندگی آنها را دارد تا نظر عقلانی دهد، نه آنکه در قالب نمایش سیاسی، طومار در مجلس پهن کند! این آقایان بخوبی میدانند که تهیه چنین طوماری در این اندازه و حتی دهها برابر آن، کار چندان سختی نیست و هر کس با هر گرایشی میتواند طومارهایی دهها برابر بزرگتر را در هر زمینهای تهیه کند، حتی اگر لازم باشد هزینه آن را هم میتوان پرداخت! بنابراین پایهگذاری سنتهای معیوب برای رسیدن به موفقیت کوتاهمدت، سیاست معقولانهای محسوب نمیشود. اگر این عمل شایع شد، آیا پس از آن سنگ روی سنگ بند خواهد شد؟ برای تصویب هر طرح و لایحهای میتوان صدها هزار نفر بلکه میلیونها نفر مخالف یا موافق ردیف کرد که حاضر هستند امضا کنند. نمونهاش تبعیضات بشدت ناروا و زیانباری که در سهمیهبندی کنکورهای گوناگون در مجلس تصویب شده است، که به طور قطع اکثریت بزرگی از مردم مخالف آن هستند. ولی چرا نمایندگان در این مورد اقدام نمیکنند؟ مخالفان در همین روزها پلاکارد به دست جلوی وزارت علوم تجمع کردند تا مخالفت خود را با این سهمیههای ناروا و زیانبار اعلام کنند و اگر منعی نداشتند و آزاد بودند، صدها هزار نفر فقط در تهران با آن مخالفت می کردند. البته در این مورد نه تنها مخالفت آنان حق است، بلکه به لحاظ مدیریتی و انسانی نیز چنین سهمیههایی رانت است و نظام آموزشی و حتی بنیانهای اخلاقی جامعه را فاسد میکند و نباید برقرار شود.
یکی از عللی که برای مخالفت برخی افراد با FATF بیان میشود کوشش برای تنگ کردن حلقه محاصره تحریمها و مشروع کردن تحریمهای امریکاست. تا بلکه نیروهای فاسدی که از طریق دور زدن تحریمها به ثروتهای کلان رسیدند دوباره وارد میدان شوند. شاید هیچکدام از نمایندگان از این چارچوب به مخالفت با FATF نپرداختهاند، ولی دستهای پشت پرده را میتوان در تشدید اینگونه موضوعات جستوجو کرد. منافع حاصل از تحریمها حرف یک قران و دو قران نیست، بحث هزاران میلیارد است.
مشکل اصلی نظام انتخاباتی ایران در این واقعه نیز ضعفهای خود را نشان داد. تا هنگامی که این نظام حزبی نباشد، انتظارِ داشتن رفتار مسئولانه از نمایندگان معقولانه نیست، یا حداقل دور از واقعیت است. اگر نمایندگان حزبی بودند، مسئولیت نتایج خطیر مخالفت با این طرحها را مجبور بودند که بپذیرند. ولی اکنون به صورت انفرادی چنین رفتارهایی میکنند و نگرانی از هزینههای کلانی هم که به مردم و کشور بار میشود، ندارند. ظاهراً آقایان با این نوع رفتار خود از شیوه حکومتداری دموکراسی نمایندگی عبور کردهاند و خواهان دموکراسی مستقیم شدهاند. نکته اینجاست که دموکراسی مستقیم را بهصورت ناقص و فقط برای جمع و طرفداران محدود خود میخواهند و توجه ندارند که اگر این دموکراسی فراگیر شود، بساط این رفتارها و نگرشهای غیرمسئولانه جمع خواهد شد.