طرح روحانی منطقه را نجات میدهد؟
در شرایطی که در نتیجه حمله پهپادی نیروهای انصارلله به تاسیسات نفتی عربستان، سطح بحران در خاورمیانه را به حداکثر ممکن و مرحله انفجار رسانده است، حسن روحانی رئیس جمهوری کشور در مراسم گرامیداشت هفته دفاع مقدس در جمع نظامیان کشورمان با بیان اینکه امسال در سازمان ملل متحد با شعار “ائتلاف امید” و “ابتکار صلح هرمز” که خلاصه آن «حب و امید» خواهد بود، حضور خواهیم یافت، اظهار داشت: امسال طرحی را در سازمان ملل پیش روی جهانیان قرار خواهیم داد مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی ایران با همکاری کشورهای منطقه میتواند امنیت خلیج فارس و دریای عمان را با کمک کشورهای منطقه بوجود آورد.
این اظهارات رئیسجمهوری کشورمان، در میانه تنشهای فزاینده منطقهای در گفتگوی انتخاب با رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل بینالملل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
طرح امنیت منطقهای همواره مطرح بوده اما هیچگاه عملی نشده است
رحمان قهرمانپور، در ارتباط با اظهارات حسن روحانی، پیرامون ائتلافسازی منطقهای بر این باور است که چنین طرحی از گذشته مطرح سوده و مختص مقطع کنونی نیست. سابقه این طرح به سالهای ابتدایی بعد از جنگ سرد بر میگردد. طی دورانهای مختلف برای پیگیری حل معضل امنیت در منطقه خاورمیانه، طرحهایی برای ایجاد امنیت منطقهای ارائه شده است اما به دلیل ساختار خاص منطقه، نه تنها شاهد ایجاد ائتلاف نبودهایم، بلکه شاهد امنیتیتر شدن منطقه بودهایم. بعد از رخدادهای سپتامبر و بهار عربی شاهد افزایش آفات درونی منطقه بودهایم. اکنون شرایط بهگونهای است که برخی اعتقاد دارند منطقهای در مفهوم اصلی آن وجود ندارد و شاهد کشورهای مجزا از یکدیگر هستیم. حتی در خاورمیانه اتحادیه عرب نیز به دلیل اختلافات شدید اعضا فاقد کارآمدی است.
ائتلاف منطقهای باید با ابتکار در تنشزدایی میان ایران و عربستان صورت بگیرد
وی افزود: «علاوه بر سطح امنیتی، منطقه خاورمیانه با بحرانهای بزرگ اقتصادی نیز مواجه است. بسیاری از کشورهای منطقه، با شکافهای اقتصادی بزرگی همچون شکافهای امنیتی هستند. به این معنا، اگر ائتلاف منطقهای به معنای اجماعی بزرگ باشد، آیندهای روشن برای آن نمیتوان متصور شد اما اگر طرح ایران، طرحی جدید باشد که ایران با همه همسایگان خود به صورت دوجانبه تنشزدایی کند، میتوان به کلیت آن امیدوار بود. گستره این طرح را نمیتوان بسیار وسیع در نظر گرفت، بلکه واقعبینانه آن این است که کاهش تنش در مناسبات دوگانه اتفاق بیافتد. در این میان، مساله اصلی ایران نیز عربستان است. سایر کشورها همچون امارات و… به تبع تغییرات در مناسبات با عربستان، نگاه خود را نسبت به ایران تغییر خواهند داد. لذا میتوان مساله ایجاد امنیت منطقهای را به نوع مناسبات میان ایران و عربستان تقلیل داد؛ بدین معنی که در منطقه کشورهای مختلف تابع سیاستهای عربستان هستند. در مجموع اگر ائتلافسازی به معنای عملی شدن تنشزدایی با عربستان باشد، تا حدودی میتوان خوشبین و امیدوار بود.
عربستان برای تامین امنیت خود نمیتواند به آمریکا اتکا کند
این کارشناس مسائل بینالملل در بخشی دیگر از گفتههای خود تصریح کرد: «دیدگاهی رایج در سیاست بینالملل وجود دارد که اساس آن بر این مبنا است که هر گاه بحران به اوج خود برسد، مرحله فرود آن فرا میرسد. یعنی اگر ایران و عربستان به این نتیجه برسند که بحران میان دو طرف به اوج خود رسیده و امکان ادامه وضع موجود وجود ندارد، ممکن است عربستان از مواضع خود کوتاه بیاید. در این زمینه، مساله را تا حدود زیادی میتوان جدی قلمداد کرد؛ زیرا هر دو کشور منافع مشترکی دارند. علیالخصوص عربستان پس از دو رخداد حمله به آرامکو و ساقط شدن پهباد آمریکایی توسط ایران، متوجه شده که نمیتواند بر روی وعدههای امنیتی آمریکا حساب باز کند. زمانی که آمریکا به رخدادی مهم همچون حمله به آرامکو واکنش نشان نمیدهد، به صورت عقلانی، عربستان به این نتیجه میرسدکه برای تامین امنیت خود نمیتواند به آمریکا اتکا کند؛ بنابراین، یا باید مسیر جایگزینی گزینه ها به روسیه و چین را در پیش بگیرد یا به فکر صلح منطقهای با ایران باشد. در مجموع، میتوان گفت طرح روحانی منتفی نیست.
دولت روحانی، اهمیت استراتژیکی برای منطقه قائل نیست
رحمان قهرمانپور، در بخش پایانی گفتههای خود در ارتباط با راهبرد منطقی و مناسب برای ایران اظهار داشت: «بهترین راهبرد برای ایران، توافق امنیتی و اتخاذ راهبرد کاهش تنش است. ایران ضروری است در سطح منطقهای با عربستان تنش زدایی کند و متعاقب این امر بسیاری دیگر از کشورهای عربی، همچون کویت، امارات، بحرین و… به سمت تنشزدایی با ایران حرکت خواهند کرد. هر چند موانع در این زمینه بسیار زیاد است اما باید توجه داشت ادامه وضعیت به شکل کنونی ناممکن است. ایران باید برای ناکام کردن طرحهای ضد ایرانی آمریکا باید به سطح منطقهای گرایش پیدا کند. متاسفانه دولت روحانی، اهمیت استراتژیکی برای منطقه قائل نیست. بسیار از افراد دولت دیدگاهی بر مبنای رئالیسم سنتی به مساله دارند و براین باور هستند که اگر مشکلات در سطح بینالمللی حل شود، به صورت خودکار در سطح منطقهای نیز مشکلات حل خواهد شد. این رویکرد ناکارآمد و تاریخ مصرف گذشته است. بسیاری از بازیگران در سطح جهانی نشان دادهاند که میتوان از ابزارهای منطقهایی برای افزایش قدرت در سطح بینالمللی بهره گرفت.»