ضرورت شکلگیری «دولت مدرن»
همه چشم ها اکنون به دولت دوخته شده تا فهرست بلندبالای مطالبات و درخواست ها را برآورده نماید. ازا یجاد صدها هزار شغل و افزایش چند 10هزار و شاید چند100 هزار تومانی درآمدها تا از بین بردن فساد و قاچاق و رونق تولید وصادرات و جهش سرمایه گذاری داخلی و خارجی و … اما آیا این همه از دولت ساخته است ؟
پاسخ این سوال در گرو حل دو مساله اساسی تر و بنیانی تر است : 1- بین «دولت» (state) و حکومت (Government) که در زبان محاوره باور عامه یکی یا بعضا جابه جا پنداشته می شوند باید تفاوت قائل شد. در واقع آنچه مردم از مفهوم «دولت» در نظر دارند صرفا قوه مجریه و دیوان سالاری اداری نیست که واژه معادل آن حکومت یا (Govermmrnt) است بلکه منظورشان کل حکومت یا همان (state) است . «دولت» مجموعه یی بسیارگسترده تر از قوه مجریه و در برگیرنده قوای دیگر (مقننه و قضاییه) نهادها و بنیادها و قوانین و مقررات و ساز و کارهاست . در واقع حکومت ها ابزاری هستند که قدرت دولت ها از طریق آنها به کار بسته می شوند
لذا «حکومت»ها متغیر و دارای عمر محدودند اما «دولت»ها دارای سابقه و عمر طولانیاند. در چارچوب فوق این «دولت»، یعنی کل ساختار قدرت است که میتواند و باید پاسخگو و برآورنده نیازها و مطالبات مردم باشد و نه یک قوه خاص یعنی قوه «مجریه» که به تساهل «دولت» نامیده میشود.
بر این اساس قوه مجریه بهعنوان یکی از قوا -و البته مهمترین قوه- که رییس آن در انتخابات اخیر مشخص و با رای قاطع مردم برگزیده شده است باید تلاش کند که با کسب نظر و توافق سایر قوا و ارکان قدرت، گفتمان و ساز و کار تحقق خواستها و مطالبات مردم را وجه غالب نماید و پروژه ایجاد «دولت مدرن» را بهعنوان خواست و آرزوی یکصد ساله ایرانیان پیش برد.
دولتی که از جمله شاخصهای آن قانونمندی، شهروندی، اقتدار و مشروعیت، بروکراسی است. 2- موضوع مهم بعدی رفع کم و کاستیهای دستگاه اجرایی یا قوه مجریه است که علاوه بر ضعفهای تاریخی و ساختاری، طی دولت نهم و دهم دچار آسیبهای جدی شد و عملا بسیاری از کارکردهای اولیه خود را نیز از دست داد.
طی 8 سال فوق از یکسو با اجرای طرحهایی همچون بازنشستگی پیش از موعد، دورکاری، انتقال کارکنان به شهرستانها، انحلال و ادغام وزارتخانه و… نظم مالوف بروکراتیک گذشته در هم ریخته شد و از سوی دیگر با افزایش کمی (و نه کیفی) 500هزار نفری دستگاه دیوانسالاری دولت و نیز ایجاد وزارتخانهها و سازمانهای جدید و همچنین ایجاد بنگاههای عظیم شبهدولتی عملا نظام بروکراتیک را که در تعریف وبری آن عالیترین نمونه «عقلانیت مدرن» محسوب میشود دچار فلج مغزی نمود. لذا در این موضوع نیز لازم است رییسجمهور و تیم همکاران و مشاوران ایشان هر چه سریعتر ساختار تشکیلاتی جدید دولت و جایگاه و وظایف وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی در پرتو نیازهای توسعهیی کشور و خواستها و مطالبات جامعه را بازآرایی و تدوین کنند. در واقع ساختار بروکراتیک فعلی به هیچوجه توان حمل چنین بار سنگینی از خواستها و مطالبات را ندارد و ضروری است با فراهم آوردن امکان ایجاد شیوهها و روشهای علمی و نهادهای مدرن و کارشناسان و مدیران شایسته چنین ظرفیت و توانی را در این نظام ایجاد نمود.