صادق زیباکلام: اینکه اصلاحطلبان با روحانی تجارت کردند، تهمت است
صادق زیبا کلام گفت:ما به هیچوجه به دنبال ائتلاف با آقای روحانی نبودیم. این گناهی که کیهان میگوید اصلاحطلبان مرتکب شدهاند، تهمت بیربطی است که اصلاحطلبان وارد ائتلاف تجاری با آقای روحانی شدهاند. به خاطر اینکه پست و مقام به دست بیاوریم از آقای روحانی حمایت نکردیم.
اخیرا طی گزارشی مدعی شده که اصلاحطلبان نگاه ساندیسی به روحانی دارند. به این معنا که جریان اصلاحات با وجود حمایت از حسن روحانی حاضر به شریک شدن در هزینه اشتباهات دولت نیست و حتی از آن به عنوان نگاه شترمرغی اصلاحطلبان یاد میکند. کیهان این جریان سیاسی را به عدم مسوولیتپذیری متهم کرد.
حتما خواندهاید که روزنامه کیهان از سلب مسوولیت اصلاحطلبان نسبت به حمایتشان از روحانی گفت. نظرتان چیست؟
اصلاحطلبان چه بخواهند و چه نخواهند نقش بسیار زیادی در انتخاب مجدد آقای روحانی داشتند. بخش قابل توجهی از 24 میلیون رای به خاطر حمایت قاطع و بیچون و چرای اصلاحطلبان از آقای روحانی بود. حمایت اصلاحطلبان از روحانی برخلاف آنچه تندروها میگویند، به هیچوجه یک تجارت و شراکت نبود. این حمایت به واسطه این نبود که سهم 5 وزیر از کابینه، استانداران یا سفیران باید برای اصلاحطلبان کنار گذاشته شود. توقعی پشت حمایت ما از آقای روحانی وجود نداشت. تنها انگیزه ما این بود که اشتباهی که سال 77 و 78 در رابطه با مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی انجام دادیم، تکرار نکنیم. به دنبال رویا نرویم تا نامزدی که در انتخابات ریاستجمهوری گذشته یک سروگردن از نامزد اصولگرایان یعنی آقای رییسی بالاتر بود، از دست بدهیم. پیگیری کردن اهداف و آرمانها ما را به جایی نمیرساند.
کیهان گفته است که اصلاحطلبان مجبور به حمایت شدهاند چون از ابتدای دهه 80 در ادوار مختلف انتخابات سهمی نمیبردند و برای بازگشت به قدرت راهی جز این نداشتند و گزینههای اصلاحطلبان نیز رای چندانی نداشت. چقدر با این تحلیل موافق هستید؟
کدام گزینه را در انتخابات ریاستجمهوری داشتیم؟ بالاخره دست اصلاحطلبان در معرفی گزینههایشان نیز باز نبود. در انتخابات سال 92 این مساله مطرح بود که بین آقایان عارف و روحانی باید یک نفر انتخاب میشد. ما گزینه دیگری نداشتیم. با این سوال مواجه بودیم که آیا میخواهیم در انتخابات شرکت کنیم یا نه. پاسخ اصلاحطلبان به این سوال مثبت بود. چرا که با بایکوت کردن انتخابات چیزی به دست نمیآوردیم. بایکوت ما عملا به نفع جریانات تندرو اصولگرا تمام میشد. داستان سال 84 و انتخابات مجلس هفتم و هشتم تکرار میشد.
آیا میپذیرید که اصلاحطلبان برای نوعی تجارت با روحانی ائتلاف کردند؟
به هیچوجه تجارت نبوده است. ما بر سر دوراهی شرکت یا عدم شرکت در انتخابات بودیم. اگر قرار بود که در انتخابات شرکت کنیم، نزدیکترین نامزد ممکن آقای روحانی بود. ما با چشم باز اینکار را انجام دادیم. ما به هیچوجه به دنبال ائتلاف با آقای روحانی نبودیم. این گناهی که کیهان میگوید اصلاحطلبان مرتکب شدهاند، تهمت بیربطی است که اصلاحطلبان وارد ائتلاف تجاری با آقای روحانی شدهاند. به خاطر اینکه پست و مقام به دست بیاوریم از آقای روحانی حمایت نکردیم.
حمایت ما از این جهت بود که جریان شبهاحمدینژاد در قالب آقای رییسی مجددا ظهور نکند. دید ما درست بود. من در جریان انتخابات هرکجا که برای سخنرانی میرفتم، ستاد آقای رییسی مملو از احمدینژادیها بود. بنابراین برنده شدن آقای رییسی به ضرر کشور بود. تردیدی نداشتم که در صورت پیروزی، غالب پستهای کشور به دست تندروهای احمدینژادی میافتاد. پایداریچیها نقش پررنگی در این زمان داشتند. فقط مساله بازگشت به قدرت مطرح نبود؛ مساله بازگشت به عقب نیز بیان میشد.
آیا کیهان نقد اخلاقگرایانه به حمایت اصلاحطلبان از روحانی دارد؟ یعنی خیز برداشتن یک جریان سیاسی برای کسب قدرت کار اشتباهی است؟ آیا منظور سوءاستفاده از قدرت است؟
مساله اصلی اینجا است که کجا و چه زمانی قرار بوده که افرادی را وارد کابینه آقای روحانی کنیم که بعدا به خاطر عدم تحقق گلایه کرده باشیم؟ تندروها حتی یک مورد نمیتوانند مثال بزنند که اصلاحطلبان بر سر مسوولیتی با آقای روحانی شرط بسته و وقتی هم پذیرفته نشده، گلایه کرده باشند. در مورد انتخابات 92 در مورد وزیر علوم و وزارت ارشاد این بحث مطرح شد اما بعد از انتخابات 96 تنها بحث اصلاحطلبان این بود که اهل سنت، کردها و زنان در کابینه سهم داشته باشند. ما از سهم جامعه گفتیم. کیهان کجا میتواند ادعا کند که گفتهایم وزیری باید اصلاحطلب باشد. در مورد اختلافات آقای اسحاق جهانگیری با سایر نزدیکان آقای روحانی حتی نگفتیم باید آقای جهانگیری در کابینه بماند. در حالی که آقای جهانگیری نزدیکترین آدرس به اصلاحطلبان در دولت است.
آیا لابی برای حضور اصلاحطلبان انجام نمیشد؟ بالاخره صحبت از این بود که کابینه اصلاحطلبانه نیست.
بله. انتظار و توقع وجود داشت. اگر آقای روحانی میگفتند اصلاحطلبی وزیر بشود، اصلاحطلبان رد نمیکردند. من یک مرحله جلوتر را مطرح میکنم. اصلا و ابدا بحث لابیگری مطرح نبود. حتی پیغام و پسغامی هم نبود.
یعنی اصلاحطلبان میخواستند کار خیر انجام دهند؟
اصلاحطلبان به خاطر ثواب از آقای روحانی حمایت نکردند. برای این بود که چاره دیگری نداشتیم یا باید شش دانگ قوه مجریه را به دست همفکران احمدینژاد میسپردیم یا باید از آقای روحانی حمایت میکردیم. هر کسی که آینده ایران برایش مهم است باید این انتخاب را میکرد. اینکه بگوییم عامالمنفعه از آقای روحانی حمایت کردیم، قاعدتا درست نیست. ملاحظات و واقعیتهای سیاسی و آینده نظام مطرح بود.
هدف کیهان را از این تحلیل چه میدانید؟
چیزی که کیهان میخواهد بگوید این است که انتقاداتی که اصلاحطلبان میگویند به خاطر بیکلاه ماندن سرشان است. میگویند چون اصلاحطلبان به مقام و مشروطهشان نرسیدهاند، دولت را نقد میکنند. درست است که تندروها اصلا آقای روحانی را قبول ندارند و هر کجا که بتوانند به دولت ضربه میزنند اما همچنانکه اصلاحطلبان بین دوراهی روحانی و رییسی، اولی را انتخاب میکنند، آنان هم بین روحانی و اصلاحطلبان قطعا اولی را انتخاب میکنند. اکنون که حجم انتقادات اصلاحطلبان از آقای روحانی زیاد شده، تندروها بهجای اینکه به چرایی انتقادات بپردازند، میخواهند بگویند اصلاحطلبان به مشروطهشان نرسیدهاند. میخواهند بگویند اصلاحطلبان از اینکه در کابینه پست نگرفتهاند، ناراحت هستند و به کیک و ساندیسشان نرسیدهاند.
اصلاحطلبان در قبال آقای روحانی باید چه رویهای در پیش بگیرند؟
بهطور کلی اصلاحطلبان به سه جریان تقسیم شدهاند؛ یک جریان وقتی عدم محبوبیت آقای روحانی را دید، سعی کرد که آبرو و حیثیتشان را بیش از این خدشهدار نکند و به گونهای با روحانی برخورد کرد که هیچ نقشی در روی کار آمدن دولت نداشته است.
گروهی دیگر از اصلاحطلبان از روحانی عبور کرده و در این باب سکوت کردند. اقلیت کوچکی از اصلاحطلبان که من خودم را جزو این دسته میدانم، ضمن اینکه سنگینترین و جدیترین انتقادات را به دولت کردهاند، در عین حال همواره این جمله را گفتهام که همچون مردمک چشم مان از آقای روحانی حمایت میکنیم و باید پشت دولت بایستیم. من دو دلیل برای این موضعگیری دارم. اولی اخلاقی و دیگری معطوف به عقل سیاسی است. دلیل اخلاقی من این است که ما نمیتوانیم با مردم بازی کنیم؛ نمیشود که از سرمایه اجتماعی بهرهبرداری کرده و بخواهیم به روحانی رای بدهند و وقتی آنچه میخواستیم نشد، رویمان را برگردانیم. ما باید از آقای روحانی حمایت کنیم. بالاخره حمایت ما باعث پیروزی دولت شد و ما نمیتوانیم بگوییم این، دولت ما نیست.
در عین حال ایستادن پای تصمیم باید منطقی و اصولی باشد. حمایت ما باید پر از انتقاد به دولت باشد و از دولت بخواهیم که گامهای درستی بردارد. دلیل سیاسی من این است که نباید آقای روحانی را رها کنیم؛ چون هر چه بیشتر این کار را بکنیم، آقای روحانی بیشتر به سمت اصولگرایان میرود و با آنها همراه میشود و این مساله به ضرر ما است. به خاطر منافع سیاسی خودمان هم که شده، ضمن انتقادات جدی به روحانی نمیتوانیم او را رها کنیم.