شیخ دیپلمات چگونه برنده مناظره آخر شد؟
سخنرانی های حسن روحانی در اواسط هفته گذشته و برخی توئیت های مشاورین وی از یکسو و تهدیدات تیم برخی نامزدهای اصولگرا از سوی دیگر، افکار عمومی را در انتظار مناظره ای داغ و پر چالش گذاشته بود.
سخنرانی های آتشین روحانی به پایان رسید و در پایان هفته(پنجشنبه شب) روحانی در گفت و گوی ویژه خبری حضوری معقول و معتدل را از خود نشان داد که البته پاسخی محکم به یک سوال حاشیه ای در مورد مدرک تحصیلی اش، مصاحبه را تحت الشعاع قرار داد.
هنگام آغاز مناظره امروز اسحاق جهانگیری خیلی جدی و محکم سوت آغاز را زد و دو رقیب اصولگرا خصوصا نامزد آرام تر اصولگرا یعنی سید ابراهیم رئیسی را به مبارزه طلبید.
فارغ از پاسخ هایی که داده شد، آنچه از دقایق نخستین خودنمایی می کرد آرامش عجیب و معنادار حسن روحانی بود؛ آرامشی که این بار نه از جنس انفعال بلکه به شکل آشکار تعمدی و حساب شده بود؛ سنگین ترین معانی را با تُن صدایی آرام اما قرص و محکم به زبان می راند و حتی در آن دو دقیقه طلایی پایان، صدایش را بالا نبرد.
در این زمینه چند نکته مهم قابل طرح است:
1- روحانی اعتماد به نفس داشت و رمز لحن آرام او همین بود. بر خلاف دو رقیب دیگر که در لحظاتی دچار بن بست شدند، خشمگین شدند و واکنش عصبی آنان به طور واضحی نمایان بود، او از همه روزهایی که در تلویزیون دیده ایم آرام تر بود؛ حتی هنگام شنیدن سخت ترین تهمت ها. در واقع این آرامش فارغ از اینکه فی نفسه اثر روانی مثبتی را در بیننده می گذارد و اعتماد او را برای رأی جلب می کند، به تنهایی در خنثی کردن اتهام اثر مهمی را می تواند داشته باشد و آن اتهام سنگین را در ذهن بیننده کمرنگ کرده است؛ یعنی بلااثر کردن یک سخن با کمترین هزینه.
2-روحانی در این مناظره خط قرمزهای نظام را رعایت کرد: در «رو کردن» گذشته ها پیش قدم نشد و الفاظ و عناوین موهن به کار نبرد. ولی پاسخ های سنگینی را هم به رئیسی و هم به قالیباف در موارد مقتضی داد.
در واقع اگر کسی به یکی از نامزدها انتقاد کند که توصیه اخیر هم رهبری معظم انقلاب را رعایت نکرده و آرامش را بر هم زده، آن فرد قطعا روحانی نیست(خصوصا با ملاحظه بند اول).
3- حسن روحانی در نتیجه این رویکرد رفتاری، سایه گفتمان احمدی نژاد را بر مناظره «کمرنگ» کرد. گرچه یک نامزد تلاش کرد با رو کردن سندهای ادعایی ادبیات «بگم بگم» را باز هم به کار بگیرد اما این استراتژی به میزان بالایی شکست خورد، چرا که اولا از جهت فن بیان و جسارت در سخن گفتن، توانایی مبدع این ادبیات را نداشت و اثرگذاری عمیقی در مخاطبان نمی توانست ایجاد کند، ثانیا جاذبه ادبیات مزبور در بخش های محروم جامعه کمتر شده است. البته نباید فراموش کرد که برخلاف رئیسی که بر بخش های سنتی/ اصولگرا/ محروم جامعه تمرکز کرده، در کمپین قالیباف چنین هدف گذاری ای دیده نمی شود و او گویی می خواهد تخم مرغ های خود را در سبدهای مختلف بگذارد. لذا فاقد یک گفتمان اثرگذار است که این امر طبعا باعث کم اثر شدن حرکت های انتحاری گونه اش مانند افشاگری ها نیز می شود.
ثالثا، همانطور که گفته شد روحانی با اعتماد به نفس و خونسردی هم بطلان ادعاها را به اثبات رساند و هم «در واکنش» به ادعاهای او، برگ هایی از تاریخ را رو کرد. جالب اینکه روحانی پاسخ خود را رندانه با اخلاق توام کرد و از «مردانگی» خود در رو نکردن یک پرونده در سال 84 سخن گفت؛ بدین ترتیب تیزی یک افشاگری را که گفت «به ناچار» بیان کرده، گرفت. گرچه می توان به او خرده گرفت که اگر از آن فساد مطلع بوده می توانست آن زمان پرونده را تحویل قوه قضائیه بدهد و… ، اما در چنین لحظات خاص، کمتر کسی به سراغ این بُعد از قضیه می رود.
4- جامعه امروز به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی، تجربه دوران دولت های نهم و دهم و شرایط خاص منطقه تاب تحمل کشمکش های حاد سیاسی را ندارد و بیش از همه آرامش می خواهد؛ از این رو اگر روحانی و جهانگیری مانند رقبا تند می شدند هم برخلاف این شرایط جامعه عمل می کردند و هم رفتار آنان رنگ و بوی فرصت طلبی و عدول از گفتمان و رفتار سیاسی شان را می گرفت. در واقع آنها هم متهم به انفعال نشدند و هم موفق شدند تا انگ هایی را که می توانست در مخاطبان منشاء اثر شود و باعث بدبینی به خودشان و حتی کلیّت نظام شود، با پاسخ های قاطع و مستدل بی اثر یا حداقل کم اثر کنند.
به نظر می رسد تاکتیک ورود با دو کاندیدا با پایان یافتن مناظره ها به موفقیت رسیده است و همکاری روحانی- جهانگیری تصویری امیدبخش از یک سیاست ورزی حرفه ای را نمایش داده؛ سیاستمدارانی که با تاکتیک ها و استراتژی دقیق پا به عرصه می گذارند، در مقابل اتهامات از کوره در نمی روند، صبورند، شمرده شمرده و حتی الامکان بر اساس واقعیات و آمار سخن می گویند، تهدیدها را به فرصت تبدیل می کنند و در عین حال هویت و خاستگاه خود را در کوران جدل ها از یاد نمی برند.