شیخوخیت یا نواصولگرایی؛ نسخه اصولگرایان برای تداوم سیاست ورزی چه خواهد بود؟
اعضای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اصرار دارند که اتفاقی نیفتاده و به کار خود ادامه می دهد. حتی برخی مثل آل اسحاق به بازنگری در ساختار جمنا دلبسته و به امید موفقیتهای بیشتر نشستهاند اما خودشان هم خوب می دانند که با توجه به اشتباهات و ناکامی های گذشته کمتر قادر به جلب همه طیف ها هستند. خاصه اینکه سنتی های هنوز هم با آنان اختلاف دارند.
به گزارش نامه نیوز: مهدی چمران نایب رئیس جبهه مردمی نیروهای انقلاب توقف فعالیت جمنا را تکذیب می کند و برای اثبات این مدعی از جلسه با رئیسی و قالیباف خبر میدهد. هیچ یک از اینها اما برای اینکه باور کنیم وضعیت جریان اصولگرا رو به راه است، کافی نیست. این طور که به نظر می رسد فعالان سیاسی در این جریان هر چه در توان و هر ایده که در ذهن دارند وسط گذاشته اند تا از این شرایط خارج شوند. نمونه اش همین تلاش برای فاصله گرفتن از طیف گرایی و بهره برداری از تحزب. احزاب جدید و جوان . شاید نامش همان «نو اصولگرایی» باشد. ایده ای که مدت ها است ورد زبان قالیباف شده و از سوی سایرین مورد استقبال قرار نگرفته است. قالیباف اما عزم خود را جزم کرده و گویا سر حرفشنوی از به تعبیر خودش پدرخواندهها را ندارد.
به نظر میرسد اصولگرایان سنتی زخم خورده از احمدی نژاد که تا کنون فاصله خود را با جمنا حفظ کرده بودند نیز لزوم بازنگری در سازوکار خود را باور کردهاند. مصداقش اینکه حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه تغییر در اساسنامه خودشان را راه حل میداند و می گوید « ما دراساسنامه و مرامنامه حرکت حزب را در پیروی از روحانیت انقلابی قرار داده ایم و حرکت مستقل را برای حزب پیش بینی نکرده ایم. به همین خاطر درانتخابات گذشته چون روحانیت برسر آقای رئیسی به اجماع رسیدند و ادامه روند برای ما مغایر با اساسنامه بود، مجبور شدیم بیانیه حزب را به حمایت از آقای رئیسی اعلام کنیم. این مشکل باید حل شود و در اساسنامه باید مشخص کنیم که آیا حزب می تواند مستقل از روحانیت و مستقل از اصولگرایی درحرکت سیاسی خودش اقدام کند یا خیر.»
یحیی آل اسحاق نیز از فرا رسیدن وقت «بازنگری» سخن می گوید و معتقد است که تشکل جمنا نیز بعد از انجام بازنگریها و اصلاح ها موفق تر از قبل ظاهر میشود. به گفته او «جریان اصولگرایی یا هر جریان دیگری در حوزههای سیاسی باید بازخورد و اقتضائات زمانی و مکانی را در نظر بگیرد. علیالقاعده اصولگرایان نیز باید این فضا را امتحان، تجربه و مدیریت کنند.»
آنچه آل اسحاق تحت عنوان بازنگری مطرح میکند، قبلا از سوی اسدالله بادمچیان مورد توجه قرار گرفته بود. این عضو شورای مرکزی موتلفه در گفت و گویی با روزنامه فرهیختگان با تاکید بر اینکه جمنا بايد تكليف خودش را مشخص كند كه ميخواهد جبهه بماند يا حزب باشد، گفته بود که مدل ٩٦ جمنا براي ٩٨ جواب نمیدهد.
مدل آرمانی
حال که همه به بازنگری و تغییر مدل جمنا امید بسته اند، باید پرسید که مدل مناسب چیست؟ بادامچیان یا هیچ یک از اصولگرایان مدل مشخصی ارائه نکرده است و علیرغم تلاشهای چمران و یارنش برای اثبات سرحال بودن جمنا، زمزمه های به قهقرا رفتن این تشکل انتخاباتی به گوش می رسد. آن هم درحالی که برخی از سنتی ها همچون موتلفه هنوز با جمنا فاصله دارند. از قضا جمنایی ها خوب می دانند که نظر و همراهی موتلفه ای ها چقدر برایشان مهم است. اعضای جبهه مردمی نیروهای انقلاب تا همین چند وقت قبل خیالش از محمدعلي موحدي كرماني، دبيركل جامعه روحانيت مبارز که پاي ثابت تمام جلسات جمنا بوده و هست؛ راحت بود اما این اکنون با بازنگری جامعه روحانیت در اساسنامه و کنارگیری موحدی کرمانی از دبیرکلی وضع کاملا تغییر کرده است. کهولت سن شیخ محمد یزدی دبیرکل جامعه مدرسین نیز مزید بر علت است که جمنا روی حمایت جامعتین خیلی حساب نکنند. به این ترتیب اصولگرایان رسما از شیخوخیت دور شده و به سوی نواصولگرایی میشتابند. بازاريان سياسي اما تنها بقاياي اصولگرايي سنتي هستند كه به دلايل مختلف مایل به نشست و برخاست با نواصولگرايان نیستند.
نخست آنکه، جمنا توانست در آستانه انتخابات رياستجمهوري سال ٩٦ دو طيف اين حزب را مقابل هم قرار دهد. سيد مصطفي ميرسليم، كانديداي حزب موتلفه با بياعتنايي از سوي جمنا مواجه شد اما باز هم بر ماندن پافشاري كرد. اين شرايط باعث شد كه عدهاي در موتلفه كنار جمنا بايستند و پشت كانديداي حزبي را خالي كنند و از آن سو عدهاي همچنان بر حضور ميرسليم پاي فشارند.
دلیل دوم اینکه ، راست سنتي بعد از تجربه محمود احمدينژاد از ريسمان سياه و سفيد نواصولگرايي ميترسند. كسي كه با نام اصولگرايي پا به ميدان گذاشت، بعد از مدت كوتاهي از آنان عبور كرد و در نهايت هم پشت به آنان ايستاد. به نظر ميرسد كه اصولگرايان سنتي با هر قدم نزديك شدن به انتخابات ٩٨ بيشتر از راستهاي جوان فاصله ميگيرند؛ آنها كه با تب تند سياسي شان يك بار در انتخابات ٩٢ شرايط شكست را براي اين جريان سياسي فراهم و يك بار در انتخابات مجلس دهم ٣٠ كرسي تهران و بسياري از كرسيهاي بهارستان را از حضور اصولگرايان خالي كردند و دست آخر در انتخابات ٩٦ هم نتوانستند كاري از پيش ببرند. حال سوال اينجا است كه با اين چند تجربه آيا سنتيها به ويژه حزب موتلفه در نهايت از نو اصولگرايان عبور خواهندكرد يا بار ديگر در انتخابات سال ٩٨ دنباله روي آنها خواهند بود؟