شکست بزرگترین فراخوان تاریخ در پنجم دی
توجه به یک نکته روشن میکند که چرا از ابتدا هم نباید نسبت به استقبال حتی نسبی از آنچه چهلم قربانیان حوادث آبان خوانده میشد، انتظار میرفت.
پنجم دی؛ روزی که حامیان آشوبهای آبان 98 در فضای مجازی و رسانهای آن را بهعنوان چهلم قربانیان نامگذاری کرده و از هفتهها پیش با خود وعده کرده بودند، بکوشند عدهای را با هدف تکرار حوادثی که منجر به جان باختن چندین ایرانی شد، به خیابان بکشانند؛ وعدهای که دیروز نیروهای انتظامی را ناچار به استقرار در نقاطی از شهرهای بزرگ کشور، از جمله تهران جهت حفاظت از جان شهروندان کرد؛ استقراری که بر اساس گزارشها از سراسر کشور، به علت عدم استقبال قشرهای مردم از فراخوان مخالفان جمهوری اسلامی اعم از سلطنتطلبان، سازمان منافقین خلق و سایر گروههای اپوزوسیون برای مأموران ناجا زحمتی به جز سرپا ایستادن چند ساعته نداشت.
به گزارش فارس : فراخوان های شبکه های ضدانقلاب برای تجمع و اغتشاش در روز 5 دی ماه با شکست قاطع مواجه شده و مردم زندگی عادی شان را پیگیری کردند. این درحالی است که رسانه های بیگانه علیرغم میلیونها دلار سرمایه گذاری این فراخوان را بزرگترین فراخوان تاریخ اعلام کرده بودند!
2 پیامد آماده باش نیروهای انتظامی
این استقرار، گذشته از نَفْس پیشگیریای از حرکتهای خرابکارانه و اغتشاشگونه از نوع آنچه، عدهای ماه قبل با سوءاستفاده از تجمعات مردم در اعتراض به شیوه دولت در اجرای سهمیهبندی بنزین صورت داده بودند، دستکم از یک جهت دیگر، اجرای طرحهای برنامهریزیشده از چند هفته قبل اغتشاشگران را با مشکل مواجه کرد و آن، همدل شدن مردمی بود که یک هفته بعد از سهمیهبندی بنزین به خاطر به حاشیه کشیده شدن اعتراضات در نگرانی بهسر بردند و بسیاری از آنان نیز از بابت خسارت به اموال شخصیشان یا اموال عمومی همچون بانکها و پمپ بنزینها و یا حتی مشاهده تخریبها و صحنههای آشوب دچار زیانهای مالی یا دستکم روحی و روانی شدند.
سقف رضایت از ناجا در حوادث اخیر کجا بود؟
اما این سقف رضایت از استقرار مأموران نظم و امنیت در سطح شهرها نبود. قاعدتاً، حداکثر خشنودی را میتوان در میان خانوادههایی جستجو کرد که در جریان سوءاستفاده آشوبطلبان از اعتراضات به اقدام دولت در نحوه اعلام سهمیهبندی بنزین، برخی اعضای خود را از دست دادند. هرچند که این خانوادهها پیشتر، دلگرمی اساسی را از سوی رهبری انقلاب دریافت داشته بودند و با تأیید ایشان شهروندان عادی که بدون داشتن هیچگونه نقشی در اغتشاشهای اخیر و در میانه درگیریها جان باختند در حکم «شهید» محسوب شده و خانوادههای آنان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار گرفتند.
در گزارشی که بر اساس دستور رهبر انقلاب به علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی برای بررسی دقیق ریشهها، عوامل و دلایل بروز نا آرامیها و همچنین رسیدگی سریع به وضعیت جانباختگان و خانوادههای آنان تهیه و ارائه شده بود، پیشنهادی بر این مبنا درباره این دسته از شهروندان که از قضا بر اساس گزارشها بخش عمده قربانیان آبان را تشکیل میدهند، مطرح شد که رهبر انقلاب 13 آذر و در پاسخ به گزارش مذکور تصریح داشته بودند: «هرچه سریعتر انجام شود و نسبت به افراد مشکوک در هر گروه با جهتی که به رأفت اسلامی نزدیکتر است عمل شود».
دبیر شورای عالی امنیت ملی در دیدار با خانواده های جان باختگان حوادث آبان که به صورت کور از سوی آشوبگران ترور شدند
سهم ترورهای کور متعلق به تهران است یا کل کشور؟
بهطور دقیقتر و بر اساس آماری که دبیر شورای عالی امنیت ملی در دیدار با خانوادههای جانباختگان حوادث آبان ارائه کرد، بیش از ۸۵ درصد از قربانیان در شهرستانهای تهران در هیچ یک از تجمعهای اعتراضی حضور نداشتهاند و به صورت مشکوک با سلاحهای سرد و گرم غیر سازمانی کشته شدهاند. با وجودی که که اینجا شمخانی از جانباختگان تهران آمار ارائه داده است، اما از آنجا که برنامهریزی جبهه آشوبگر به گفته خودشان پس از تجربه فتنه سال 88 برای سراسر کشور بوده و به تهران منحصر نشده است، میتوان حدس زد که این آمار برای کل شهرها صدق کند.
چرا خانوادههای جان باختگان از فراخوان استقبال نکردند؟
توجه به این درصد از جانباختگان روشن میکند که چرا از ابتدا هم نباید نسبت به استقبال نسبی از آنچه چهلم قربانیان حوادث آبان خوانده میشد، انتظار میرفت. گزارشهای میدانی دیروز از سطح شهرها نشان میدهد خانوادههایی که عضو خود را در خلال ترورهای به اصطلاح «کور» سوءاستفادهکنندگان از اعتراضات بنزینی از دست دادهاند، نتوانسته بودند خود را نسبت به استقبال از فراخوان رسانهها، کانالهای تلگرامی و اکانتهای توییتری و اینستاگرامی حامی عاملان ترور از دسترفتگانشان متقاعد کنند.
نه تنها خانوادههای قربانیان آشوبهای آبان، بلکه اکثر اقشار جامعه نیز حامیان اغتشاش و ناامنی را دیروز تنها گذاشتند، احتمالاً به آن دلیل که نمیخواستند قربانیان بعدی ترورهای کور حامیان آشوب باشند.
رهگذرانی که پنجشنبه پنجم دی با خبرنگاران اعزامی به سطح شهرها به گفتوگو پرداختند عمدتاً ضمن انتقاد از عدم مدیریت دولت حسن روحانی بر قیمتها پس از سهمیهبندی بنزین، بر مرزبندی خود با شیوههای تخریبگرانه اعتراض تأکید میکردند.
«رضا»، شهروند 28 ساله ساکن منطقهای در حومه تهران که پس از سهمیهبندی بنزین بهواسطه رخنه فرصتطلبان در صفوف مردم معترض، محل تخریبهای گسترده خیابانی بود، درباره فراخوان اپوزوسیون برای چهلمین روز جانباختگان میگوید که با اینکه بیتدبیریها و ناکارآمدیهای دولت روز بهروز زندگی و معیشت را برای خانوادهاش که از طبقه متوسط هستند مشکلتر میکند، اما حاضر نیست به دعوت کسانی پاسخ مثبت دهد، که با تخریب جایگاههای بنزین و بانکها موجب تحمیل هزینههای میلیاردی به کشور شدند.
آشوبها اصل اعتراض به رفتار تحقیرآمیز دولت روحانی را با مردم تحت الشعاع قرار داد
رضا تصریح میکند: آشوبهای آبان نه تنها اصل اعتراض به رفتار تحقیرآمیز دولت روحانی را با مردم در گران کردن یکشَبِه بنزین به محاق برد، بلکه شاید به اندازه همان افزایش هزینهای که خانوادهاش برای مصرف چند ماه بنزین باید میپرداختند، برایشان بهواسطه خسارت به بیتالمال (بهصورت سَرشِکن) هزینه بهدنبال داشته است.
زن جوانی هنگام عبور از یکی از میادین این منطقه حومهای تهران از پرسنل نیروی انتظامی مستقر در میدان میپرسد که در ادامه مسیر مشکلی برای تردّد نیست و امنیت برای عابران برقرار است؟ که مأمور ناجا با دست اشاره میکند که آرامش حاکم است و جای نگرانی نیست.
مرد میانسال که در سوی دیگر میدان از تاکسی پیاده میشود و برای بهدست گرفتن شیفت بعد از ظهر به سمت مغازهای در آن حوالی میرود با مشاهده حضور تعدادی از نیروهای انتظامی، زبان به گلایه باز میکند و میگوید: هنوز ضرری که ماه پیش از اقدامات وحشیانه چند اراذل و اوباش به کسب و کارمان وارد شد، جای خود را در حساب و کتابها و دخل و خرجمان نشان میدهد؛ دوباره امروز باید منتظر خسارت دیگری باشیم؟
زیان ناکارآمدی این دولت برایمان کافی است
وی در حال حرکت میگوید: زیانی که آقای روحانی بابت ناکارآمدیهای خود و وزرایش بر کاسبی ما وارد کرده است، بس نیست؟ که باید از یک عده خرابکار هم خسارت تحمّل کنیم؟
آیا دولت برآمده از «تَکرار» اصلاحطلبان در یک سال و نیم باقیمانده از عمر خود دست از عصبانی کردن مردم که به آشوبطلبان و تروریستها فرصت عرض اندام میدهد، برخواهد داشت؟
پنجم دی که توسط خود عاملان ترور شهروندان و رهگذران در آبان 98 بهنام چهلمین روز جان باختن قربانیان نامگذاری شده بود، ظاهراً بدون تحقق هدف در همراه کردن مردم گذشت، حال، آیا باید سال آینده، منتظر تصمیم غیر منتظره دیگر دولت تدبیر و امیدِ محصول «تکرار» اصلاحطلبان از نوع آنچه در نحوه اعلام گران کردن بنزین رخ داد، و دادن بهانه دیگری به طالبان آشوب در کشور باشیم؟ تصمیمی که به نظر بسیاری از صاحب نظران با توجه به نوبتهای پیشین سهمیهبندی بنزین پیش از دولت روحانی، اگر با تدبیر بیشتری اتخاذ و اطلاعرسانی میشد، بعید بود باعث خشم مردم و در پی آن سوءاستفاده مهرههای اپوزوسیون در داخل برای وارد کردن خسارات مالی و جانی به مردم شود.
یا اینکه دولت برآمده از رأی اصلاحطلبان در یک سال و نیم باقیمانده از عمر خود دست از عصبانی کردن مردم که به آشوبطلبان و اغتشاشگران و ترورکنندگان فرصت عرض اندام میدهد، برخواهد داشت؟